2-8-2-انواع بسترهای کشت15
2-8-2-1- پیت15
2-8-2-2- پوست درختان16
2-8-2-3- کمپوست16
2-8-2-4- ورمیکولیت17
2-8-2-5- زئولیت17
2-8-2-6- پرلیت18
2-8-2-7- کوکوپیت18
2-9- تغذیه19
2-10- اسیدهیومیک19
2-10-1- مزایای استفاده از اسید هیومیک20
2-10-2- نقش اسید هیومیک در رشد گیاه21
2-11- اسپری یا محلولپاشی (تغذیه برگی)22
2-12- بستر کشت22
۲-13- اهمیت کشت بدون خاک23
۲-14- اهمیت استفاده از ترکیبات بستری23
۲-15- اهمیت بستر کشت در توتفرنگی25
۲-16- تأثیر بسترهای کشت بر رشد گیاهان27
۲-17- اثر اسید هیومیک، بر روی رشد31
فصل سوم (مواد و روشها)
3-1- مواد گیاهی38
3-2- طرح آزمایشی38
۳-3- شرایط محیط اجرای آزمایش38
3-4- مواد مورد استفاده در آمادهسازی بستر کشت38
3-4-1-کوکو پیت38
3-4-2- پرلیت38
3-4-3- ماسه40
3-4-5- کمپوست آزولا40
3-4-6- پیت40
3-5- تهیه بستر40
3-6- محلولپاشی اسیدهیومیک40
3-7- مقدار اسیدهیومیک41
3-8- نگهداری از گیاهان41
3-8-1- مبارزه با آفات و بیماریها41
3-8-2- آبیاری42
3-8-3- تنک کردن42
3-9- اندازهگیری صفات42
3-9-1- طول ریشه42
3-9-2-طول شاخساره43
3-9-3-طول میانگره43
3-9-4- تعداد گره43
3-9-5- تعداد برگ43
3-9-6- تعداد ساقه44
3-9-7- تعداد گل44
3-9-8- قطر گل44
3-9-9- وزن تر اندام هوایی45
3-9-10- وزن تر ریشه45
3-9-11- وزن خشک اندام هوایی45
3-9-12- وزن خشک ریشه46
3-9-13- تعداد میوه در بوته46
3-9-14- طول و عرض میوه46
3-9-15- شاخص برداشت46
3-9-16 -اندازهگیری کلروفیل برگها47
3-10- آنالیز دادهها48
فصل چهارم (بحث و نتیجه و پیشنهادات )
4-1- تعداد برگ53
4-2- طول برگ54
4-3- طول شاخساره55
4-4- تعداد شاخساره56
4-5- تعداد ریشه56
4-6- طول ریشه57
4-7- تعداد میوه59
4-8- قطر میوه60
4-9- طول میوه61
4-10- قطر گل62
4-11- عملکرد میوه62
4-12- تعداد گل در بوته63
4-13- وزن خشک اندامهای هوایی63
4-14- وزن خشک ریشه64
4-15- وزنتر اندامهای هوایی65
4-16- وزنتر ریشه66
4-17- شاخص برداشت67
4-18- کلروفیل a67
4-19- کلروفیل b69
4-20- نسبت کلروفیل a/b69
4-21- نتیجهگیری کلی70
4-22- پیشنهادها70
منابع و مأخذ 71
فهرست جداول
2-1 سطح زیر کشت و میزان تولید توتفرنگی در ده کشور عمده تولیدکننده جهان 9
4-1- تجزیه واریانس اثر بستر کاشت و سطوح مختلف اسید هیومیک 50
4-2- مقایسه میانگین اثر بستر کاشت بر صفات اندازهگیری شده توتفرنگی51
4-3- مقایسه میانگین اثر سطوح مختلف اسید هیومیک 51
4-4- مقایسه میانگین اثر برهمکنش بستر کاشت × سطوح مختلف اسید هیومیک51
4-5- مقایسه میانگین اثر بستر کاشت بر صفات اندازهگیری شده توتفرنگی52
4-6- مقایسه میانگین اثر سطوح مختلف اسید هیومیک بر صفات 52
جدول 4-7- مقایسه میانگین اثر برهمکنش بستر کاشت × سطوح مختلف اسید هیومیک52
فهرست اشکال
(شکل 3-1-) آماده سازی بستر کشت و کاشت نشای توت فرنگی در آن39
(شکل 3-2-) محلولپاشی با دستگاه اسپری دستی و نازل قابل تنظیم41
(شکل 3-3-) اندازه گیری طول شاخساره44
(شکل 3-4-) اندازه گیری قطر گل با کولیس دیجیتال45
(شکل 3-5-) اندازه گیری عرض و طول میوهها با استفاده از کولیس46
(شکل 3-6-) عصارهگیری برگها برای اندازه گیری میزان کلروفیل48
چکیده:
به منظور ارزیابی اثر سطوح مختلف هیومیک اسید بر گیاه توتفرنگی تحت بسترهای مختلف کشت آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانهای در اطراف شهر رشت اجرار گردید. فاکتورهای آزمایش عبارتند از از فاکتور بستر کاشت در چهار سطح: پیت+پرلیت+ماسه (B1)، کوکوپیت+پرلیت+ماسه (B2)، کوکوپیت+پرلیت+کمپوست آزولا+ماسه (B3)، پرلیت+ماسه+کمپوست آزولا(B4); فاکتور محلول پاشی هیومیک اسید در سه سطح: 0، 5/0 و 5/1 میلی مولار (H0، H0.5 و H1.5). در مجموع 36 گلدان وجود داشت. نتایج نشان داد که برهمکنش هیومیک اسید و بستر کاشت بر اغلب صفات به استثنای تعداد شاخساره، طول ریشه، طول میوه، قطر میوه، تعداد گل در بوته، وزن خشک هوایی و وزن تر ریشه معنیدار بود. در اغلب صفات اندازهگیری شده سطح هیومیک اسید H1.5 و بستر کاشت B4 میانگین بیشتری نسبت به سایر تیمارها نشان دادند. بیشترین عملکرد میوه نیز از تیمار B4H1.5 با میانگین 35/49 گرم بهدست آمد. ضمن آنکه بیشترین وزن خشک ریشه و وزن تر هوایی نیز از تیمار B4H1.5 به دست آمد. بنابراین برای حصول حداکثر عملکرد میوه محلول پاشی 5/1 میلیمولار هیومیک اسید و بستر ترکیب پرلیت+ماسه+کمپوست آزولا توصیه میشود.
کلمات کلیدی: هیومیک اسید، بستر کاشت، توتفرنگی، عملکرد و کیفیت میوه
فصل اول
(مقدمه و کلیات)
1-1- مقدمه: طبق آخرین آمار دفتر امور سبزی، گیاهان زینتی و دارویی وزارت کشاورزی در اواخر سال ۱۳90 ایران با سطح زیر کشت 3/7710 هکتار و تولید 5/15 میلیون تن محصولات گلخانهای یکی از کشورهای درحال توسعه در این زمینه از کشاورزی به شمار میآید. در این میان، پرورش گیاهان در بسترهای کشت به دلیل مزایای متعدد نظیر کنترل تغذیه گیاه، کاهش بیماریها و آفات و افزایش کمیت و کیفیت محصول نسبت به کشت خاکی در حال گسترش است. خصوصیات مواد مختلف مورداستفاده بهعنوان بستر کشت بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر رشد گیاه و تولید محصول اثر دارد (وردونک و همکاران، 1982). بنابراین یکی از مهمترین عوامل در ایجاد یک سیستم کشت بدون خاک، انتخاب بستر کشت مناسب است (اولیمپیوس، 1995). توتفرنگی یکی از محصولات خوب گلخانهای در ایران محسوب میشود که رشد مناسب آن به حفظ تعادل مطلوب تغذیهای در مراحل مختلف رشد رویشی و زایشی بستگی دارد. نیاز این گیاه به عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و عناصر ریزمغذی زیاد است. نیتروژن از مواد اصلی مورد نیاز گیاه است و بیشتر از سایر عناصر در تغذیه گیاهی مصرف میشود. پتاسیم به مقدار زیاد برای رشد مناسب و عملکرد بالا و کیفیت مطلوب مورد نیاز است (شکوهیان، 1384). برای تولید موفق محصولات در کشت بدون خاک در گلخانهها احتیاج به ذخیره کافی از مواد غذایی در بسترهای مختلف کشت در هر مرحله از رشد گیاه است (بوهم، 2004). کوکوپیت یک ترکیب حاصل از فرایند سازی پوست میوه نارگیل است که از نظر فیزیکی مادهای اسفنجی و شبیه پیت ماس بوده، از نسبتهای مساوی لیگنین و سلولز تشکیلشده و در سالهای اخیر به مقدار زیادی در صنعت باغبانی در اروپا، استرالیا، آمریکا و کانادا مورد استفاده قرار گرفته است (نوگوارا و همکاران، 2000). کوکوپیت به دلیل تخلخل مناسب و ظرفیت خوب نگهداری آب و مواد غذائی بهترین بستر جهت کشت صیفیجات، گل و توتفرنگی است. وجود تخلخل در پرلیت، تبادلات هوا و گازی را در خاک برای ریشه گیاه به سهولت فراهم میآورد و بهاین علت باعث اصلاح سیستم هوادهی و آبدهی خاک و در نتیجه بهبود عمل تهویه خاک میشود. در حضور پرلیت مشکل تجمع گازها در خاک نیز تا حدود بسیار زیادی مرتفع میشود. همچنین ریشهها و اندامهای زیرزمینی گیاه با سهولت بیشتری در خاک قادر به حرکت هستند (طباطبایی، 1385). پرلیت، آلومینوسیلیکات با منشأ آتشفشانی بوده و دارای ظرفیت تبادل کاتیونی زیادی نیست (آباد و همکاران، 2002). پرلیت باعث افزایش زهکشی بستر کشت و بهبود تهویه آن میشود (مالوپا و همکاران، 1992). پرلیت به دلیل خاصیت معدنی خود دارای مواد معدنی غنی از جمله آهن، سدیم، کلسیم و کانیهای نادر دیگر است (طباطبایی، 1385). کاربرد پیت در کشت گیاهان بهتنهایی اغلب علائم کمبود عناصر غذایی را نشان میدهد. درصورتیکه ترکیب آن با خاکهای معدنی، دارای اثرات سودمندی بر رشد گیاه است که علت آن را در نقش پیت بر فرآیندهای شیمیایی مؤثر در فراهمی و تعادل عناصر مغذی دانستهاند (عبداللهی و همکاران، 1384).
اسید هیومیک یک ترکیب ناهمگن از تعدادی ترکیبات دارای ویژگیهای شیمیایی مشابه است که اعمال مختلفی در گیاهان دارد (المحمدی و احمد، 2009). یکی از مهمترین نقشهای اسید هیومیک در خاک، کمک به افزایش ظرفیت نگهداری آب است. ترکیبات هیومیکی باعث بهبود ساختار خاک و جذب راحتتر آب و همچنین افزایش میزان نگهداری آب در ناحیه ریشه میشوند. از دیگر نقشهای اسید هیومیک می توان به تسریع در تقسیم سلولی و رشد بیشتر ریشهها اشاره کرد که اثر مخرب تنشها را کاهش میدهد. افزایش عملکرد در اثر کاربرد اسید هیومیک در گیاهان مختلف ازجمله سیبزمینی و سویا (گیانگ و همکاران، 2002)، ذرت، تنباکو، بادام زمینی، جو و محصولات گرمسیری و دیگر محصولات قبلاً مشاهده شده است (آرانکون و همکاران، 2006). با توجه به گسترش روزافزون کشتهای گلخانهای و استفاده از بسترهای کشت در گلخانهها، پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر بسترهای مختلف کشت بر عملکرد کمی و کیفی و جذب عناصر غذایی توسط توتفرنگی رقم سلوا (Fragaria xananassa L. cv. selva) تحت محلولپاشی اسید هیومیک انجام شد.
از اجرای این تحقیق دستیابی به اهداف زیر مدنظر بود:
1- ارزیابی برهمکنش سطوح مختلف محلولپاشی اسید هیومیک و بستر کشت بر رشد و عملکرد توتفرنگی
2- تعیین بهترین سطح اسید هیومیک از نظر رشد و عملکرد توتفرنگی
3- تعیین بهترین بستر کشت از نظر رشد و عملکرد توتفرنگی
فصل دوم
(بررسی منابع)
2-1- طبقهبندیتوتفرنگی با نام علمی Fragaria ananassa L. Duch متعلق به تیره گل سرخ یکی از گیاهان دولپه است. نوع وحشی آن دارای میوه، گل و برگهای کوچک است ولی انواع بزرگتر آن توسط تلاقیهای به دست بشر حاصل شدهاند. تعداد کروموزومهای پایه در توتفرنگی 7 است (7=x). گیاهانی علفی، چندساله، پوشیده از کرک، استولوندار هستند. برگها سهقسمتی، گلآذین دیهیم، دارای 2 تا 10 گل. گلها دارای گریبان، 5 قسمتی و کاسبرگ فرعی وجود دارد. پرچمها 10 تا 30 عدد و برچهها 10 تا 80. میوه کاذب، متشکل از تعداد زیادی برچه که روی یک نهنج گوشتی مخروطی قرار گرفتهاند (کاشی و حکمتی، 1370).
2-2- گیاهشناسی
برگها شامل سه برگچه خشن، کردار و سبز تیره (در برخی ارقام شفاف) میباشند. همیشه یک جفت برگچه خیلی کوچکتر در پائین برگ معمولی قرار میگیرد. برگچهها دندانهای تیز ولی کموبیش گوهای ساده است. روزنههای هوایی در بخش تحتانی برگها دیده میشوند. کسر فیلوتاکسی برگها در توتفرنگی 6/1 است. پریموردیای برگی بین گوشوارکها زمستانگذرانی میکنند تا در سال بعد جایگزین برگهای قبلی شوند. گوشوارکها در قاعده دمبرگ چسبیدهاند و همگی درشت و اغلب برگمانند و قهوهای هستند. منشأ ایجاد برگها، ریشهها، ساقههای رونده و گلآذینها، ساقه مرکزی یا همان طوقه هست. ساقههای رونده هرکدام از دو گره تشکیل شدهاند. گره اول در حالت خواب باقی میماند و یا ساقه رونده دیگری تولید میکند درصورتیکه گره دوم گیاه دختری را ایجاد میکند. توتفرنگی برای ایجاد ساقههای رونده به طول روز بلند نیاز دارد. ریشهها زمانی که به 2 تا 5 سانتیمتری میرسند منشعب میشوند. محل پیدایش ریشه، قسمت بیرونی و تحتانی طوقه است. بالغ بر 50 تا 90 درصد از ریشهها در بخش 10 تا 15 سانتیمتری بالای خاک قرار دارند. عمر ریشه افقی 1 تا 2 سال و عمر ریشههای ابتدایی 2 تا 3 سال است. بیشترین قسمت ریشههای جذبکننده در عمق 40 تا 80 سانتیمتری قرار دارند ولی اغلب تا 100 سانتیمتر هم نفوذ میکنند. گلآذین توتفرنگی یک ساقه تغییرشکل یافتهاست که به یک شکوفه اولیه ختم میشود. ساختار گل شامل 10 کاسبرگ، 5 گلبرگ و 30-20 پرچم است. گلبرگهای سفید رنگ در قسمتهای تحتانی به یک زائده کوچک متصل هستند. برای تقویت جوانههای گل به طول روز کوتاه نیاز است. دمگلها باریک و به هنگام بازشدن گلها ایستاده هستند و هنگام تشکیل میوه خمیدهاند. تعداد تخمدان 600-60 عدد است. تعداد تخمدان در گلهای بعدی به 4/1 تعداد تخمدانها در گلهای اولیه کاهش مییابد. در هر تخمدان یک تخمک وجود دارد. در نتیجه بذر به تعداد فندقهها تولید میشود. مادگی به تعداد زیاد و به شکل مارپیچ بر روی نهنج قرار دارد. توتفرنگی گیاهی خودگردهافشان است ولی وجود زنبور عسل برای کمک به گردهافشانی بیتأثیر نیست. قوه نامیه گردهها به مدت 2 الی 3 روز حفظ میشود. کلالهها به مدت 8 تا 10 روز آماده پذیرش گرده میباشند و عمل لقاح و باروری 24 تا 48 ساعت پس از گردهافشانی صورت میپذیرد. اگر لقاح ناقص باشد، تعداد فندقهها محدود و در بعضی موارد تقارن میوه حفظ نمیشود. گلهای توتفرنگی دو جنسی هستند. پس از تلقیح، گلبرگها میریزند. سپس نهنج بهتدریج رشد کرده و گوشتی میشود و به مرور زمان آبدار شده و از حالت اسیدی به قندی تبدیل میشوند. نهنج از یک لایه اپیدرمی، یک پوست، و یک مغز تشکیل شده است. بین پوست و مغز دستههای آوندی قرار دارند که برای توسعه جنین، مواد غذایی را حمل میکنند. میوه توتفرنگی مجتمع و شامل مادگیهای فراوان است. میوه حاصل فندقه هستند که میوه حقیقی توتفرنگی است. جنین دارای دولپه نیمه بیضی بزرگ است و محتوی پروتئین و چربی است ولی فاقد نشاسته است. جوانههای گل و میوه سال بعد در مرداد و شهریور تشکیل میشوند.
کلیه ارقام توتفرنگی به دو دسته تقسیم میشوند:
1- ارقام بهاره: در سال یکبار میوه میدهند؛
2- ارقام چهار فصل: در سال بیش از یکبار میوه میدهند (بهنامیان و همکاران، 1381).
2-3- تاریخچهتوتفرنگی میوهای نسبتاً جدید است که تا حدود 300 سال پیش به شکل امروزی وجود نداشت و بیشتر بهعنوان یک گیاه دارویی مورداستفاده قرار میگرفت. در قرن چهاردهم میلادی در فرانسه توتفرنگی وحشی از عرصههای جنگل به زمینهای زراعی منتقل شد و بهعنوان یک گیاه اهلی مورد توجه و استفاده قرار گرفت. در سال 1712 یک افسر فرانسوی نوعی توتفرنگی میوه درشت را که مقاوم به خشکی و حساس به سرما بوده از شیلی به فرانسه آورد، به همین مناسبت فرانسویان این توتفرنگی را به نام شیلیایی نامیدند. در سال 1766 داشزنه با تلاقیهایی بین توتفرنگی شیلیایی و ویرجینیایی توانست توتفرنگی آناناس را به وجود آورد (بیدریغ، 1378). در جنگلهای شمال ایران توتفرنگی وحشی بهطور فراوان یافت میشود. به نظر میرسد که اولین رقم اصلاحشده در زمان صدارت اتابک اعظم از فرانسه به ایران آمد و به نام اتابکی خوانده شد (پور ثانی، 1370).
2-4- اهمیت اقتصادی توتفرنگیتوسعه توتفرنگی در اکثر نقاط جهان مورد توجه قرار دارد. در عرصه جهانی و در سال 2003 سطح زیر کشت این محصول در بیست کشور جهان حدود 207000 هکتار بوده است. کشور آمریکا یکی از مهمترین کشورهای تولیدکننده توتفرنگی در جهان است. بیش از 50 درصد تولیدات جهانی این محصول در کشورهای لهستان، انگلستان، ایتالیا، آلمان، فرانسه، اسپانیا و روسیه تولید میشود (معاونت فناوری و نوآوری، 1391). حدود 67/0درصد از تولید جهانی توتفرنگی مربوط به ایران است که در سالهای اخیر دو برابر شده است (تهرانی فر و همکاران، 2002). در ایران بر اساس آمار فائو میزان تولید توتفرنگی در سال 27 هزار تن، سطح زیر کشت 3000 هکتار و عملکرد حدود 9000 کیلوگرم در هکتار بوده است (فائو،2010). همچنین بر اساس گزارش USDA Foreign Agriculture Service در سال 2007 میزان تولید توتفرنگی در ایران 38500 تن است که بخش اعظم آن در استان کردستان تولید میشود. در حال حاضر بیش از 75 درصد از تولید میوه توتفرنگی در کشور به مصرف تازه خوری و بقیه در صنایع تبدیلی برای تولید مربا، آبمیوه، مارمالاد و … مورد استفاده قرار میگیرد (معاونت فناوری و نوآوری، 1391).
جدول 2-1 سطح زیر کشت و میزان تولید توتفرنگی در ده کشور عمده تولیدکننده جهان (فائو،2010).
عملکرد (کیلوگرم در هکتار) میزان تولید (تن) سطح زیر کشت (هکتار) کشور ردیف
13679 3099121 226554 جهان
17783 575944 32387 آسیا 11458 110000 9600 آلمان 1
26865 180000 6700 ایتالیا 2
28037 208600 7440 ژاپن 3
23126 175000 7567 جمهوری کره 4
32883 132694 5556 مکزیک 5
42141 130000 7800 اسپانیا 6
12631 328700 9500 ترکیه 7
40739 120000 18655 ایالات متحده آمریکا 8
2908 760000 65000 لهستان 9
2-5- شرایط محیطی
به علت زودبارور شدن گلهای توتفرنگی در بهار باید بوتهها در جایی کاشته شوند که سرمای دیررس بهاره به آنها صدمه نزند. زمین مورد استفاده برای کاشت باید رو به جنوب باشد چون زودتر گرم میشود. توتفرنگی گیاهی است که در خاکهای مختلف تقریباً سازگار است. با این وجود خاکهای عمیق نرم با بافت شنی رسی با مواد غذایی فراوان و زهکشی خوب مناسب را ترجیح میدهد. این گیاه به ویژه در دوره رسیدن میوه، به آب فراوان احتیاج دارد در غیر این صورت میوهها کوچک باقی میمانند. بهترین pH برای توتفرنگی 6 تا 7 است. EC مناسب آن حدود ۱ دسی زیمنس بر سانتیمتر است. اگر میزان آهک خاک از حد مجاز بیشتر باشد، عارضه کلروز یا زردشدن برگها بروز خواهد کرد. از لحاظ آب و هوا در شرایط مرطوب و شرایط نسبتاً گرم محصولدهی مناسب خواهد داشت. در شرایط گرم و مرطوب باید آب کافی در اختیار گیاه قرار گیرد و همچنین ارقام مقاوم به گرما انتخاب شود. در ارتفاع 400 تا 800 متری از سطح دریا میتواند رشد مناسبی داشته باشد. نیمه مقاوم به سرما است و نیاز سرمایی آن حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ ساعت دمای کمتر از ۷ درجه سانتیگراد است و در زمستان اگر روی آن پوشیده شود تا دمای ۱۸- درجه سانتیگراد را تحمل خواهد کرد و بدون پوشش کاه و کلش میتواند تا 5 ـ درجه سانتیگراد را تحمل کند. سطحی بودن ریشهها که معمولاً تا عمق 15 تا 20 سانتیمتری خاک توزیع میشود، گیاه را حساس به کمآبی میکند. جهت تولید محصول بهاره باید از ارقامی استفاده شود که طالب روزهای کوتاه و دمای پایینتری باشند تا گلانگیزی و محصولدهی آنها بهخوبی انجام گیرد. در ارقام 4 فصله، کوتاهی یا بلندی روز و همچنین پایین و بالا بودن درجه حرارت زیاد مطرح نیست و این گروه از توتفرنگیها معمولاً در شرایط مختلف بهراحتی گل میدهند.
2-6- زمان کاشتتوتفرنگی را از اواخر پاییز که در حال نیمهخواب است تا اوایل بهار قبل از بیدارشدن گیاه از خواب میتوان جابجا نمود و در محل دیگری کاشت. بنابراین کاشت پاییزه و بهاره آن امکانپذیر است. درصورتیکه کاشت پاییزه باشد محصول، تابستان سال آینده به دست میآید و اگر گیاه در بهار و قبل از بیدارشدن از خواب زمستانه کاشته شود، گلهایی که چند هفته بعد از کاشت روی بوته ظاهر میشود، بهتر است چیده شوند تا گیاه قوی شود. این بوتهها در بهار سال بعد گل داده و در تابستان میتوان از آنها محصول برداشت نمود. جوانههای گل در فصل پاییز با کوتاهشدن طول روز به وجود میآیند، ولی بهعلت سرمای زمستانه، گلها تا فصل بهار ظاهر نمیشوند.
2-7- ازدیاد توتفرنگیازدیاد به طریق جنسی و غیرجنسی صورت میگیرد.
2-7-1- ازدیاد جنسی: ازدیاد توتفرنگی بهوسیله بذر، مخصوص ارقامی است که تولید ساقه رونده نمیکنند و یا ارقامی که ساقههای رونده کمی دارند. همچنین جهت تولید ارقام جدید از روش ازدیاد بذری استفاده میشود؛
2-7-2- ازدیاد غیرجنسی: در ازدیاد غیرجنسی که تقسیم بوته خوانده میشود، بوتههایی را که خوب رشد کرده و قوی هستند، پس از خارجکردن از زمین به چند بوته کوچکتر که هر کدام دارای مقداری ریشه باشند تقسیم کرده و سپس آنها را در محل اصلی نشا میکنند. در این روش باید از بوتههای سالم پایههای مادری استفاده شود. روش ازدیاد از طریق ساقههای رونده بدینصورت است که پس از ریشهدار شدن، ساقههای رونده را در تابستان از بوته مادری جدا و در محل سایه نشا میکنند و سپس در فصل پاییز بوتههای انتخابی را به زمین اصلی انتقال میدهند (برایان، 2002).
2-8- بستر کشتیکی از نهادههای اصلی تولید برای پرورش گیاهان زینتی، بسترهای کشت مناسب است. یکی از عوامل اصلی محدودیت صادرات گیاهان، عدم وجود بسترهای کشت مناسب و استاندارد در کشور است. بسترهای گلدانی و ترکیبات آنها یک منبع حیاتی برای صنعت گلخانه بهحساب میآیند (پاداشت و غلامی، 1388). انتخاب بستر کشت، یک فاکتور مهم و تأثیرگذار روی کیفیت نهال بذری است (جانکاسکین و همکاران، 2008). رشد و نمو مطلوب گیاهان و قابلیت دسترسی مداوم از نظر اقتصادی، نخستین معیار برای انتخاب یک بستر کشت تجاری است (هیگاکی و ایمامورا، 1985). در کل تولیدکنندگان نیاز به بستر کشتهایی دارند که پایدار و باثبات بوده (تغییرپذیری کم در ترکیب)، در دسترس و بهآسانی قابل استعمال و هزینه کارگری آن مقرونبهصرفه باشد. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مطلوب بستر کشت و ترکیبات آنها از نکات مهم و قابلتوجه است. ویژگیهای فیزیکی مهم، شامل درصد تخلخل کل، ظرفیت نگهداری آب، درصد خلل و فرج هوا، چگالی حجمی و توزیع و پراکنش اندازه ذرات است. ویژگیهای شیمیایی مهم شامل pH، غلظت نمکهای قابلحل و ظرفیت تبادل کاتیون (CEC) است (گریفین، 2010).
ضروریات پایهای برای بستر کشت گیاه، ثبات و پایداری شیمیایی در حد عالی، سبکوزن بودن، ارزان بودن، عاری از آفات و بیماری و فراوانی منابع مواد تشکیلدهنده بستر کشت است (ارکیسلی و همکاران، 2003). از طرفی بستر کشت باید نفوذپذیر بوده و استحکام و قدرت کافی داشته تا گیاه را محکم نگهداشته و همچنین توانایی بستر کشت برای حفظ آب و انتقال گازها احتمالاً برای حفظ کیفیت گیاه مهم به نظر میرسد (درسبول، 2010). در سالهای اخیر بعضی مسائل و مشکلات در کشت خاکی (از قبیل شوری و ویژگیهای نامناسب خاک) و محدودیت منابع آب در بسیاری از کشورها و ایران موجب گستردهشدن کشت بدون خاک شده است. جایگزینکردن سیستمهای کشت بدون خاک با کشت خاکی، برای گیاهان، بهویژه سبزیجات موجب کنترل تغذیه گیاه و دفع بیماریهای گیاهی خاک زاد میشود (برجی و همکاران، 2010).
2-8-1- خواص عمومی بسترهادر کشت بدون خاک آنالیز فیزیکی و شیمیایی بسترها ضروری است زیرا بسترهای کشت روی تولید سیستم ریشهای اثر مستقیم داشته و لذا تغذیه آب و مواد معدنی گیاه و به دنبال آن فعالیتهای متابولیکی کل گیاه را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین بایستی قیمت بسترها و مقدار برگشتی آن (ناشی از استفاده خوب) اهمیت داده شود (روستایی، 1388).
2-8-1-1- خواص مکانیکیخواص مکانیکی بسترها منحصر به سه عامل مهم بوده که طی مدت استفاده تغییر میکند که عبارتاند از نرمی، فشردگی و تجزیه. اغلب انتخاب بسترها در رابطه با مدت دوره رویش گیاه موردنظر و امکان استفاده مجدد از بسترها جهت کشت جدید وابسته به این مشخصات است. نرمی و انعطاف و ارتجاع سوبستراها (بستر کشت) بستگی به بافت ذرات و همچنین دانهبندی آنها دارد و هدف اصلی، داشتن یک تکیهگاه که ریشه را زخمی نکند، است. فشردگی در ته محفظه حاوی بستر، ناشی از خرابشدن ساختمان اصلی بستر طی زمان است. این تغییرات سبب فشردگی مخصوص در ته بستر شده لذا ریشهها جهت نفوذ و دریافت اکسیژن با مشکل مواجه میشوند. تجزیه بسترها به تغییرات ماهیت بستر طی زمان برمیگردد. بسترها ممکن است به ذرات کوچکتر تقسیم شوند مانند پرلیت و ورمیکولیت و یا تحت اثر میکروفلور موجود در بستر تجزیه شوند که در مورد توربها به آهستگی و برای خاکاره سریع صورت میگیرد. لذا سرعت تجزیه آهسته سبب ضمانت دوام خوب بستر خواهد شد (روستایی، 1388).
2-8-1-2- خواص فیزیکیبستر کشت از یک فاز جامد و یک فاز خالی که خلل و فرج نامیده میشود، تشکیلشده است. خلل و فرج مذکور بهوسیله سیال که ممکن است به شکل مایع یا گاز باشد، اشغال شده است. خواص فیزیکی بستر مربوط به خلل و فرج آن بوده که میزان آب و یا هوای موجود در اختیار ریشه گیاه را در برمیگیرد. پارامترهای مزبور وابسته به هم بوده و نقش مهمی در انتخاب بستر در کشت بدون خاک بهدلیل نقش آنها در جذب عناصر معدنی و به ویژه تنفس ریشهها ایفا میکنند (روستایی، 1388). یک خاک باغی و یا ماده معدنی مطلوب در حدود 50 درصد خلل و فرج دارند. بسترهای آلی مورد استفاده در گلخانه بین 75 تا 85 درصد تخلل دارا میباشند (رونالد و دیان، 2006).
تعیین مشخصات فیزیکی بستر، در کشت بدون خاک نقش مهمی بازی میکند که عبارتند از:
الف- تناوب چرخههای اشباع خلل و فرج بهوسیله محلول غذایی- آب و هوا و جایگزینی با همان حجم هوا، سبب هوارسانی سیستم ریشهای خواهد شد؛
ب- سه مشخصه مهم؛ خلل و فرج، ظرفیت نگهداری آب و میزان هوا در بستر بسیار مهم بوده و از یکدیگر کاملاً مجزا نمیباشند؛
ج- نبایستی فراموش کرد این خصوصیات در طی کاشت ابتدا از طریق تجمع ریشهها و سپس بهوسیله تغییرات ساختمانی به مرور زمان تغییر خواهند کرد (روستایی، 1388).
2-8-1-3- خواص شیمیایی
با توجه به اینکه در کشتهای بدون خاک معمولاً تمام عناصر غذایی موردنیاز گیاه در محلول غذایی وجود دارد و بر اساس یک تعادل درست انتخاب میشود، بهتر است بستر کشت از نظر شیمیایی خنثی و بیجان باشد تا عکسالعملهای شیمیایی بین بستر و محلول غذایی و در نهایت تغییرات نامساعد و ناخواسته در ترکیب محلول غذایی صورت نگیرد (روستایی، 1388).
2-8-1-3-1- pH یا اسیدیتهمیزان اسیدیته بستر کشت توسط اندازهگیری مقدار یونهای هیدروژن مربوط در محلول بستر تعیین میشود. pH معین بستر، قابلیت دسترسی ریشه به عناصر غذایی گیاه را تنظیم میکند. بهترین دامنه pH برای بستر بدون خاک 4/5 تا 6 و برای بسترهای همراه با خاک 2/6 تا 8/6 است. pH بستر میتواند در واکنش به کودها، قلیاییات آب و تجزیه ماده آلی تغییر کند (وسترولت، 2003).
2-8-1-3-2- ظرفیت تبادل کاتیونیبرخی مواد موجود در ترکیبات بسترها نظیر رس و تورب طلایی دارای تعداد زیادی کاتیون در سطح خود میباشند. این کاتیونها میتوانند با کاتیونهای موجود در محلول غذایی مبادله شوند که این پدیده تا رسیدن به حالت تعادل بین دو فاز مزبور ادامه خواهد یافت که مجموعه کاتیونهای مذکور در محلهای جذب روی بستر CEC یا ظرفیت تبادل کاتیونی را تشکیل میدهند (لمایر و همکاران، 1989). ظرفیت تبادل کاتیونی، میزان توانایی بستر برای نگهداری مواد غذایی است. حاصلخیزی یا باروری یک بستر مستقیماً به تعداد کاتیونهای موجود در بستر که میتوانند جذب یا نگهداری شوند وابسته است. ظرفیت تبادل کاتیونی زیاد، باروری بالای بستر را به همراه دارد (رونالد و دیان، 2006).
ممکن است CEC از یونهای کلسیم، منیزیم، پتاسیم و سدیم تشکیل شده باشد که بدینصورت تبادلات سبب تغییرات ترکیب محلول غذایی شده که هنگام ساخت و فرمولاسیون محلول غذایی بایستی در نظر گرفته شود. ممکن است CEC شامل یونهای H+ باشد که در این صورت خطر اسیدیشدن محلول غذایی وجود دارد و لازم است قبل از کاربرد، pH مواد را تصحیح نمود. در اینجا بایستی اضافه نمود که این کار گران و پردردسر است، لذا بایستی در کشت در محیط بدون خاک و در کشت هیدروپونیک (آبکشت) موادی با CEC پایین و یا صفر استفاده نمود (روستایی، 1388).
2-8-1-3-3- نسبت کربن به ازت (C/N)بسترهای آلی در نتیجه فعالیت میکروارگانیسمها تجزیه میشوند. این موجودات طی فرآیند تجزیه، نیتروژن را جذب میکنند. اگر مقدار زیادی مواد آلی در مدت کمی توسط میکروارگانیسمها تجزیه شوند، بستر از نیتروژن تهی میشود. بین گیاه و میکروارگانیسمها برای جذب نیتروژن رقابت پیش میآید و میکروارگانیسمها به علت سطح ویژه بیشتر، پیروز میشوند. بهترین نسبت کربن به ازت (C/N) برای گیاهان زینتی در محدوده کمتر از 1/30 = C/N است (دوله و ویلکینز، 1999).
2-8-1-3-4- هدایت الکتریکی (EC)هدایت الکتریکی (EC)، مقدار کل نمکهای قابلحل در بستر است. در تولید گلخانهای بدون خاک نمکها از کودها منشأ میگیرند، بنابراین EC در کشتهای بدون خاک تحت تأثیر سطوح کودی مورد استفاده در بستر است. همچنین ممکن است نمکهای قابلحل، نتیجه تجزیه ترکیبات آلی بستر و یا ناخالصیهای آب آبیاری باشد (وسترولت، 2003). دامنه مطلوب شوری در بسترهای کشت گیاهان زینتی 63/0 تا 56/1 میلی موس بر سانتیمتر گزارش میشود (روبینز، 2000).
2-8-2-انواع بسترهای کشت 2-8-2-1- پیتپیت از تجزیه ناقص گیاهان متنوع که در محیطهای آبی و مردابها رشد میکنند، بهدست میآید (روستایی، 1388) و جهت اصلاح خاک مورد استفاده در باغبانی و اجزای تشکیل دهنده مخلوطهای گلدانی کاربرد دارند (عبداللهی و همکاران، 1386). پرورش گیاهان روی بسترهای غیرخاکی در سال 1960 با استفاده از بسترهای آلی خصوصاً پیت آغاز گردید (شی و همکاران، 2002). پیت (پیت ماس) ظرفیت تبادل کاتیونی بالایی داشته و EC آن پایین و در حدود 5/0 دسی زیمنس بر متر است. همچنین دارای ظرفیت جذب آب بالایی است. پیت ماس خیلی اسیدی بوده و pH آن 4/3 تا 8/3 میباشد (گریفین، 2010). عموماً در نوع پیت با توجه به نوع گونه گیاهی و بهخصوص قدمت و کهنگی آنها و درجه تجزیه (هوموسیشدن) آنها وجود دارد. پیتهای قهوهای یا سیاه که کهنهتر و به خوبی هوموسی شدهاند و پیتهای قهوهای روشن که جدید و کمتر هوموسی شدهاند (روستایی، 1388).2-8-2-2- پوست درختاندو نوع پوست که برای کار تولید گیاهان مورد استفاده قرار میگیرند، پوست درختان چوب نرم و چوب سخت میباشد. پوست درخت چوب سخت به علت محتوای سلولزی بالای آنها، به میزان 4 برابر سریعتر از پوست چوب نرمها تجزیه میشوند (ریچارد، 2004). پوست چوب نرم اساساً پوست درختان کاج میباشد (وسترولت، 2003). صرف نظر از نوع پوست، اگر پوست مورد استفاده حالت تازه داشته باشد، ممکن است برای گیاه ایجاد سمیت کند. درجه این سمت با توجه به چندین عامل از قبیل نوع درخت، سن پوست، فصلی که پوست از درخت برداشت میشود و منطقهای که درخت در آن رشد کرده متفاوت خواهد بود. به منظور از بین بردن ویژگی سمیت پوست درخت برای گیاه، ضرورت دارد تمام انواع پوستها در ابتدا کمپوست شوند (ریچارد، 2004). پوست کمپوستشده کاج، CEC بالایی داشته، نسبتاً سبک بوده و زهکشی خوب بستر را فراهم میکنند. همچنین دارای نسبت کربن به ازت (C/N) بالایی میباشند (وسترولت، 2003).
2-8-2-3- کمپوستاستفاده از ضایعات آلی کمپوستشده بهعلت داشتن ماده آلی و مواد تغذیهای از ضایعات آلی بازیافت شده، در مقادیر تجاری رو به افزایش است. کمپوست بهدلیل دارا بودن مواد مغذی که اساساً شامل نیتروژن و پتاسیم میباشد، به عنوان کود آلی کند رها عمل میکند. کمپوست دارای مواد تنظیم کننده رشد گیاهی و ویژگی خنثی کردن عوامل بیماریزا خاکزی گیاه میباشد. تخلخل بالا، ظرفیت نگهداری هوا در حد بالا، ظرفیت نگهداری آب پایین، محتوای نمک و مواد تغذیهای بالا از ویژگیهای کمپوست میباشد (گارسیا و همکاران، 2002).
2-8-2-4- ورمیکولیت نوعی رس ورقه ورقه با ساختمانی شبیه میکا و حاوی آب میباشد (روستایی، 1388). از نظر شیمیایی فعال میباشد چون CEC بالایی دارد (حدود 2 تا 5/2 میلی اکی والان در 100 گرم) (گریفین، 2010). در حضور محلولهای نمکی بین ورقهای خود یونهای K+ و NH4+ را جذب سطحی کرده و یونهای Mg2+ را رها میکند و بهدلیل ساختمان خاصی که دارد مادهای شکستنی، کم دوام بوده که گرایش به فشردگی دارد که خطر خفگی برای گیاه را به دنبال دارد (روستایی، 1388).
2-8-2-5- زئولیتزئولیتها مواد متخلخلی هستند که با ساختمان کریستالی خود مانند غربال مولکولی عمل کرده و بهدلیل داشتن کانالهای باز در شبکه خود، اجازه عبور بعضی از یونها را داده و مسیر عبور بعضی از یونهای دیگر را مسدود میکند (غلامحسینی و همکاران، 1387). ظرفیت تبادل کاتیونی بسیار بالا، جذب سطحی مولکولی، دهیدراسیون و رهیدراسیون و واکنش پذیری بیولوژیکی از ویژگیهای زئولیت میباشد (اریزین و همکاران، 2004). زئولیتها بهدلیل داشتن ظرفیت تبادل کاتیونی استثنایی خود، میتوانند به طور موفقیت آمیزی در کشت محصولات مختلف از قبیل غلات، محصولات علوفهای، سبزیجات، انگور و میوهها مورد استفاده قرار گیرند (میلوسویک و همکاران، 2009). زئولیتها میتوانند عناصر غذایی بهویژه آمونیوم و پتاسیم را به صورت مخزنی در کانالهای ساختاری خود نگه داشته و به تدریج در اختیار گیاه قرار دهند (گول و همکاران، 2005). همچنین ساختار متخلخل آنها به حفظ هوادهی مناسب خاک کمک میکند (لیزا، 2007).
2-8-2-6- پرلیتپرلیت نوعی شن سیلیسی با مبدأ آتشفشانی و حاوی آب طبیعی (هیدراتهشده) در ساختمان آن میباشد (روستایی، 1388). بهطوریکه در حرارتهای بالا، تا 1800 درجه فارنهایت منبسط شده و به یک توده بسیار سبک وزن تبدیل میشود (وسترولت، 2003). پرلیتهای دانه درشت برای فعالیتهای باغبانی گلخانهای مورد استفاده قرار میگیرد ولی دانهریزها برای کشت مزرعهای مناسب هستند (چن و همکاران، 2003). پرلیت ظرفیت تبادل کاتیونی کمی دارد و pH آن حدود 5/7 میباشد. از نظر شیمیایی خنثی بوده لذا تأثیر کمی روی pH بستر دارد (گریفین، 2010). پرلیت فاقد CEC میباشد (وسترولت، 2003). این ذرات منبسط شده، تهویه بستر و ظرفیت نگهداری آب را به مقدار کم برای بستر فراهم میکنند، زهکشی بستر را افزایش داده و سبب بهبود تهویه آن میشوند (جانکاکسین و همکاران، 2008). در سطح هر ذره از پرلیت تعداد زیادی حفرههای ریز وجود دارد که باعث افزایش سطح ویژه آن میشود (رونالد و دیان، 2006). از آنجائیکه ساختار سلولی آن به گونهای است که اکثراً آب را به صورت سطحی نگه داشته، بنابراین نیاز به آبیاری مکرر داشته تا از گسترش سریع تنش آب جلوگیری شود (مالوپا و همکاران، 1992).
2-8-2-7- کوکوپیتدر چند سال اخیر کوکوپیت به عنوان مزوکارپ نارگیل مورد توجه قرار گرفت و جانشین پیت اسفاگنوم برای استفاده در باغبانی شد (یائو و مورفی، 2000). الیاف نارگیل تولید شده از پوست نارگیل به علت اینکه بسیاری از خصوصیات عمومی پیت را دارا میباشند، به طور فزایندهای به عنوان بستر مورد استفاده هستند و ثبات زیستی خوبی را بعد از 120 روز دارا میباشند (گوئرین و همکاران، 2001). کوکوپیت ویژگیهای فیزیکی مناسبی دارد از جمله میتوان به خلل و فرج زیاد، ظرفیت نگهداری آب بالا، چگالی حجمی کم، از دست دادن آب کم و فساد میکروبی کم اشاره نمود (اوانس و همکاران، 1996؛ پراساد، 1997).
کوکوپیت بهدلیل داشتن خاصیت اسفنجی و دارابودن ذرات با کوچکترین اندازه، قدرت نگه داری بیشترین میزان آب را دارد، ولی حالت غرقاب در گلدان ایجاد نمیکند، زیرا خاصیت موئینگی در این ماده بالاست و بستر به تدریج آب خود را از دست میدهد (نوگوارا و همکاران، 2000). با توجه به اینکه CEC کوکوپیت نسبت به پیت کمتر بوده و همچنین سرعت تجزیه کوکوپیت پایین است، لذا بسترهای با پایه پوست نارگیل، به طور موفقیت آمیزی برای کشت گیاهان زینتی مورد استفاده قرار گرفته است (وسترولت، 2003).
2-9- تغذیهبرای اینکه گیاه سبز مواد معدنی مورد نیاز رشد خود را به مقادیر کافی بهدست آورد، چندین شرط باید برآورده شود؛ اول اینکه مواد معدنی در خاک باید به صورت قابل جذب برای سلولهای ریشه باشد، دوم این که خاک باید تهویه خوبی داشته باشد تا فسفریلاسیون در سلولهای ریشه انجام گیرد و سرانجام سیستم انتقال در گیاه باید در رساندن مواد به سلولهای دریافت کننده به طور موثری عمل کند (مجتهدی و لسانی، 1386).
2-10- اسیدهیومیک
اسید هیومیک میتواند به طور مستقیم اثرات مثبتی بر رشد گیاه بگذارد. رشد قسمت هوایی و ریشه گیاه توسط اسید هیومیک تحریک میشود، ولی اثر آن بر روی ریشه برجستهتر است، حجم ریشه را افزایش داده و باعث اثربخشی سیستم ریشه شده که احتمالاً دلیل افزایش محصول میباشد (سماوات و ملکوتی، 1384). اسید هیومیک جذب نیتروژن، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و فسفر را توسط گیاه افزایش میدهد. کاربرد اسید هیومیک کلروز گیاهان را بهبود میبخشد که احتمالاً نتیجهای است از توانایی اسید هیومیک برای نگهداری آهن خاک به فرمی که قابل جذب و سوخت و ساز باشد. این پدیده میتواند در خاکهای قلیایی و آهکی مؤثر باشد که معمولاً کمبود آهن قابل جذب و مواد آلی را دارند (آتیه و همکاران، 2002).
2-10-1- مزایای استفاده از اسید هیومیک۱- افزودن مواد آلی به خاکهایی با کمبود مواد آلی؛
۲- افزایش قدرت ریشه؛
۳- بهبود جذب مواد غذایی؛
۴- افزایش سنتز کلروفیل؛
۵- بهبود جوانه زنی بذر؛
۶- افزایش نگهداری حاصلخیزی؛
۷- تحریک فعالیت میکروبی مفید؛
۸- حفظ سلامت گیاه و افزایش محصول؛
۹- سالم و بی خطر بودن برای حیوانات، گیاهان و انسان؛
۱۰- تحریککننده هورمونها و آنزیمهای گیاهی؛
۱۱- متوقفکننده بیماریها، تنش گرمایی و صدمات سرما؛
۱۲- افزایش فعالیت آنتی اکسیدانتی.
مواد هیومیک پیچیده، مخلوط و با وزن مولکولی بالایی هستند که توسط واکنشهای شیمیایی و بیوشیمیایی در طی فساد و دگرگونی بقایای گیاهی و میکروبی تشکیل شدهاند. مواد هیومیک از ترکیبات بسیار مهم خاک است که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و حاصلخیزی خاک را تحت تأثیر قرار میدهد و همچنین اثر مستقیم بر روی گیاهان و محصولات کشاورزی دارد. برخی مطالعات نشان دادهاند که مواد هیومیک حاوی اکسین یا مواد شبه اکسین میباشند. مواد هیومیک متابولیسم ثانویه گیاه را با افزایش جذب CO2، سنتز ATP و تأثیر بر فتوسنتز راه میاندازند. اسید هیومیک یک محرک زیستی است و میتواند برای چمن، درختان، درختچهها، بوتهها، باغچهها و حتی گیاهان آپارتمانی استفاده شود. هیومیک اسید یک اسید ضعیف آلی با قابلیتهای بسیار زیاد است که کمک فراوانی به جذب این عناصر به گیاه کرده، از آبشویی و از دست رفتن آنها جلوگیری میکند. به همین علت مصرف کودهای شیمیایی در خاک را میتواند به نصف کاهش دهد، در حالیکه نتیجه بهتری برای کشاورز به بار آورد و در عین حال، تا حد زیادی از هزینهی سرسامآور خرید کودهای شیمیایی و مسمومیت و سفتی خاک بکاهد. امروزه اسید هیومیک به رسمیت شناخته شده و افزایش استفاده از آن بهدلیل اثرات سودمند آن در رشد و کشت محصولات (سبزی و غیرسبزی)، مرکبات، چمن، گلها و به ویژه در خاکهایی با کمبود مواد آلی. اسید هیومیک یک کود نیست، به طور مستقیم مواد غذایی را برای گیاه فراهم نمیکند، ولی یک مکملی برای کود است. هنگامی که اسید هیومیک به خاک رس اضافه میشود، باعث شکستن سله میشود و اجازه میدهد تا نفوذ آب افزایش یافته و رشد و نمو ریشه بهتر شود. هنگامی که به خاک شنی اضافه میشود، اسید هیومیک مواد آلی ضروری لازم برای حفظ آب را اضافه میکند، بنابراین رشد ریشه را بهبود بخشیده و توانایی خاکهای شنی را برای حفظ و شستهنشدن مواد حیاتی گیاه میافزاید (سماوات و ملکوتی، 1384).
2-10-2- نقش اسید هیومیک در رشد گیاههمانطور که در بالا ذکر شد، یکی از راههای بهبود رشد گیاه از طریق بهبود ساختار هر دو خاک شنی و رسی میباشد که اجازه رشد و نمو بهتر ریشه را میدهد. رشد گیاه نیز توسط توانایی گیاه به جذب و دریافت مواد غذایی بیشتر بهبود مییابد. اسید هیومیک به ویژه در آزادسازی مواد غذایی در خاک مفید است، به طوری که آنها را در دسترس گیاه قرار میدهد. برای مثال اگر یک مولکول آلومینیوم به فسفر متصل باشد، اسید هیومیک آنها را جدا کرده و فسفر را در دسترس گیاه قرار میدهد. اسید هیومیک به ویژه در تواناییاش برای کلاتکردن ریزمغذیها جهت افزایش دسترسی زیستی عناصر توسط گیاه اهمیت دارد. اسید هیومیک اصطلاحی تجاری است که اغلب، به ترکیب اسید هیومیک و اسید فولیک که به طور طبیعی در رسوبات رخ میدهد، استفاده میشود. اسید هیومیک در میان اکثر مواد بیوشیمیایی فعال در خاک میباشد (ابراهیم و همکاران، 2008).
2-11- اسپری یا محلولپاشی (تغذیه برگی)به خاطر رفع سریع کمبود و کمکردن مصرف کود که از نظر اقتصادی و آلودگی زیست محیطی اهمیت داشته و از طرف دیگر مشکل تثبیت عناصر در خاکهای با pH بالا، تغذیه برگی را به عنوان یک روش مناسب توصیه میکنند (بنتون جونز، 2000). از طریق تغذیه برگی میتوان عناصر غذایی را در زمانی که اثر سریع لازم است، مستقیماً در اختیار شاخ و برگ یا میوه قرار داد. در بعضی موارد بهویژه موقعی که پدیده ناسازگاری (آنتاگونیستی) مواد از طریق ریشه اشکال ایجاد میکند و یا افزودن موادی به خاک موجودات زنده خاک را از بین میبرد، تغذیه برگی اهمیت زیادی پیدا میکند (چانگ و همکاران، 2008). مزایای این روش به صورت زیر است:
هدرروی کود کم است، آلودگی خاک و آب کمتر میشود، سرعت جذب آن بالاست، همواره با پاشیدن کم استفاده میشود و شستشوی برگ، که باعث از بین رفتن گرد و خاک میشود. اما بستگی به کودپاشی، هدر رفتن کود بیشتر میشود و ممکن است آلودگی هوا افزایش یابد. اگر دما زیاد باشد استفاده از آن خطرناک است ومنجر به سوختگی برگ میشود. در روزهای ابری و زمانی که باد میوزد نباید استفاده شود. اگر بتوانیم کاری کنیم که محلول در تمام سطح برگ پخش شود سطح تماس برگ با محلول افزایش یافته و برای این کار باید کشش سطحی آب را کاهش دهیم. با استفاده از موادی به نام مویان یا صابون مایع به غلظت 5/0 در هزار این کار را انجام داده و بنابراین میزان جذب محلول افزایش پیدا میکند (شیراوند و رستمی، 1387).
2-12- بستر کشتتوتفرنگی بهطورکلی در بیشتر کشورها بهصورت گسترده در خاک مورد کشت و کار قرار میگیرد. این گیاه از نواحی معتدل از قبیل شمال و مرکز اروپا، کره، ژاپن و بعضی از نواحی چین در گلخانه در محیط بدون خاک نیز کشت میگردد. تولید گلخانهای توتفرنگی در محیط کشت بدون خاک دارای مزایای زیادی است که میتوان به افزایش بازده در واحد سطح، تولید خارج از فصل در زمانی که قیمت در بازار بالاست، مدیریت نسبتاً آسان آفات و کاهش سموم شیمیایی و کیفیت مناسب میوه اشاره نمود (دینار، ۲۰۰۳). در مورد کشت خاکی توتفرنگی، این گیاه سازگاری زیادی نسبت به انواع خاک نشان میدهد. خاکهای شنی رسی یا رسی- شنی هوموسدار بهترین موقعیت و شرایط برای رشد و نمو مطلوب و تولید محصول مطمئن را فراهم میسازند. همچنین افزایش هوموس خاک برای پرورش توتفرنگی اهمیت زیادی دارد زیرا کمبود هوموس را بهندرت میتوان بهوسیله مصرف کودهای شیمیایی جبران کرد (کاشی و حکمتی، ۱۳۷۰). کاربرد مواد آلی مانند ورمیکمپوست و کود دامی در بستر کشت میتواند نفوذپذیری و تهویه محیط کشت را بهبود بخشد (آرا نکن و همکاران،۲۰۰۴). توتفرنگی در محیط کشت خنثی تاکمی اسیدی، بهتر از محیطهای کشت قلیایی رشد میکند و در pH بین ۶ تا ۵/۶ در صورت تأمین مواد غذایی کافی حداکثر رشد را خواهد داشت (کاشی و حکمتی، ۱۳۷۰).
۲-13- اهمیت کشت بدون خاکپرورش گیاهان در بسترهای کشت بدون خاک، بهدلیل مزایای متعدد نظیر کنترل تغذیه گیاه، کاهش بروز بیماریها و آفات و افزایش کمیت و کیفیت محصول نسبت به کشت خاکی در حال گسترش است. خصوصیات مواد مختلف مورد استفاده بهعنوان بستر کشت، بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر رشد گیاه و تولید محصول اثر دارد (وردونک و همکاران، ۱۹۸۲). بنابراین، یکی از مهمترین عوامل در ایجاد یک سیستم کشت بدون خاک، انتخاب بستر کشت مناسب است (اولیمپیوس، ۱۹۹۵).
۲-14- اهمیت استفاده از ترکیبات بستریدر بسترهای آلی بدون خاک، اندازه و توزیع ذرات از آنجا که ظرفیت نگهداری آب و تهویه بستر را تعیین میکند، دارای اهمیت است (رونقی و مفتون، ۱۳۸۲). کوکوپیت یک ماده آلی با ظرفیت جذب یونی متوسط است و دارای تخلخل هوایی و ظرفیت خوب نگهداری آب و مواد غذایی است (ارزانی، ۱۳۸۶). پرلیت با ظرفیت تبادل کاتیونی بسیار ناچیز و قدرت جذب بالای آب، افزایش راندمان آبیاری، امکان استفاده مجدد بستر در کشتهای بعدی و در نتیجه کاهش هزینههای تولید، به عنوان بستری با خصوصیات بسیار عالی در کشت بدون خاک مطرح میباشد (دیجدیدی و همکاران، ۱۹۹۹). آب قابل دسترس در پرلیت به مرور زمان افزایش پیدا میکند (مارتینز و آباد، ۱۹۹۲). پرلیت از لحاظ تأمین هوای کافی، محیط کشت مناسبی است. وجود پرلیت به عنوان یک ماده معدنی در ترکیب بسترهای کشت آلی، سبب پایین آوردن ظرفیت تبادل کاتیونی عناصر گردیده و این به نوبه خود بر اسیدیته میوه نیز تأثیر میگذارد. کاربرد پیت در کشت گیاهان به تنهایی اغلب علائم کمبود عناصر غذایی را نشان میدهد. در صورتی که ترکیب آن با خاکهای معدنی، دارای اثرات سودمندی بر رشد گیاه میباشد که علت آن را در نقش پیت بر فرآیندهای شیمیایی مؤثر در فراهمی و تعادل عناصر مغذی دانستهاند (بونت، ۱۹۸۸). بستر کشتهایی مانند سنگریزه، شن، ماسه و پشم سنگ و … ممکن است خود بی اثر باشند، اما دارای منافذی میباشند که محلول غذایی را که در نهایت جذب ریشه گیاه میشود، در خود نگه میدارند (رونقی و مفتون، ۱۳۸۲).