Please enter banners and links.

3-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………….26
3-2 نوع پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………26
3-3 جامعه پژوهش همراه با معیارهای ورود و خروج……………………………………………………………………26
3-4 روش نمونه گیری و حجم نمونه…………………………………………………………………………………………27
3-5 روش گردآوری داده ها……………………………………………………………………………………………………28
3-6 ابزار گردآوری داده ها………………………………………………………………………………………………………..29
3-7 روش تجزیه و تحلیل داده ها…………………………………………………………………………………………..31
3-8 مکان و زمان مطالعه……………………………………………………………………………………………………….31
3-9 محدودیت های پژوهش………………………………………………………………………………………………………31
3-10 ملاحظات اخلاقی…………………………………………………………………………………………………………32
3-11 تعریف واژه ها………………………………………………………………………………………………………………33
فصل چهارم: یافته ها
4- یافته ها………………………………………………………………………………………………………………………..36
فصل پنجم: بحث، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
5-1بحث…………………………………………………………………………………………………………………………….50
5-2 نقاط قوت وضعف …………………………………………………………………………………………………………54
5-3 نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………………..55
5-4 ارائه پیشنهادات …………………………………………………………………………………………………………………55
فهرست جداول
جدول 4-1 میانگین متغیرها در افراد شرکت کننده درمطالعه
…………………………………………………………………………………………………………………………………36
جدول 4-2 : مقایسه متغیرها در دو گروه مداخله و گروه پلاسبو قبل از شروع مداخله
…………………………………………………………………………………………………………………………………38
جدول 4-3 : مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله
…………………………………………………………………………………………………………………………………39
جدول 4-4 مقادیر و درصد تغییر متغیرها قبل و بعد از مداخله درگروه مداخله
…………………………………………………………………………………………………………………………………41
جدول 4-5 : مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله در گروه پلاسبو
…………………………………………………………………………………………………………………………………42
جدول 4-6 مقادیر و درصد تغییر متغیرها قبل و بعد از مداخله درگروه مداخله
…………………………………………………………………………………………………………………………………44
جدول 4-7 : مقایسه تغییرات متغیرها در دو گروه مداخله و پلاسبو
…………………………………………………………………………………………………………………………………45
جدول 4-8 مقایسه درصد تغییرات متغیرها در دو گروه مداخله و پلاسبو
…………………………………………………………………………………………………………………………………47
فهرست نمودارها
نمودار 4-1 : مقایسه متغیرها در گروه مداخله……………………………………………………………….40
نمودار 4-2 : مقایسه متغیرها در گروه پلاسبو……………………………………………………………….43
نمودار4-3 :مقایسه تغییرات متغیرها در دو گروه مداخله و پلاسبو……………………………………46
فصل اول :
مقدمه و بیان مسئله
1-1 مقدمه
در چند دهه اخیر با پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییر شیوه زندگی چهره بیماریهای شایع از عفونتها به بیماریهای نوپدید تغییر یافته است.برخی از این بیماریها که بیشتر ناشی از تغییر شیوه زندگی هستند و با کم تحرکی، افزایش وزن و بعضاً بروز پاسخهای خودایمنی همراه هستند،آنچنان پرخطرند که به نظر میرسد میرائی و ناتوانی حاصل از آنها در آینده ای نزدیک به میرائی و ناتوانی ناشی از بیماریهای عفونی واگیر در اعصار گذشته برابری کند.یکی از این بیماریهای غیرعفونی که در سالهای اخیر نظر محققین علوم پزشکی را به خود جلب کرده است “کبد چرب غیر الکلی” و سیروز و نارسائی کبدی ناشی از آن است که مطمئناً در سالهای آینده حتی از هپاتیتهای ویروسی نیز عواقب جدی تری را بدنبال خواهد داشت.لذا آشنائی با جنبه های مختلف تشخیص، درمان و پیشگیری از این بیماری بسیار ضروری بوده و نه تنها از آسیبهای کبدی بلکه از عوارض مهم قلبی عروقی که مهمترین علت مرگ ومیربیماران مبتلا به کبد چرب می باشد نیز جلوگیری می کند(Dyson, 2014).
1-1-1 کبد چرب غیر الکلی
بیماری کبد چرب غیر الکلی Non Alcoholic Fatty Liver Disease امروزه به عنوان یک مشکل مهم تهدید کننده سلامتی شناخته می شود و یکی از شایع ترین بیماریهای مزمن کبدی است. این بیماری اولین بار در سال 1980 توسط لودویگ و همکاران شناسایی شد و شامل بیمارانی بود که تاریخچه ای از مصرف الکل نداشتند، اما یافته های نمونه برداری کبد آنها با هپاتیت الکلی، غیر قابل افتراق بود و به این ترتیب با اصطلاح کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) معرفی شد(Ludwig, 1980) . کبد چرب غیر الکلی طیف وسیعی از مشکلات کبدی را شامل می شود که در ابتدا استئاتوزیس ساده یا simple steatosis می باشد که این مرحله تیپ 1 نامیده می شود. در استئاتوزیس ساده تجمع چربی در بافت کبدی دیده می شود ولی التهابی در بافت کبدی وجود ندارد. استئاتوزیس ساده اولین مرحله ی قابل تشخیص کبد چرب غیر الکلی می باشد. تیپ 2 این بیماری استئاتوزیس به همراه التهاب می باشد. تیپ 3 استئاتوزیس همراه با صدمه به سلولهای کبدی است. تیپ 4 استئاتوزیس به همراه فیبروزه شدن سینوزوئیدها می باشد. (NASH) Non Alcoholic Steatohepatitisشامل تیپ 3 و 4 است ودر واقع حالتی بین استئاتوزیس و سیروز می باشد . اکثر مطالعات نشان میدهند که20-10% مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی به NASH مبتلا خواهند شد و 40-30% بیماران مبتلا به NASHممکن است دچار فیبروز پیشرفته شوند و سیروز در15-10%بیماران یافت میشود. بسیاری از بیماران با سیروز “کریپتوژنیک” تشخیص داده شده در حقیقت بیماری کبدی بر اساس NASH دارند و با تشدید استئاتوز وارد فاز کاتابولیک می شوند که به علت سیروزشان است. این بیماران ممکن است دچار نارسایی کبدی و نیازمند پیوند کبدی گردند و بعضی دچار هپاتوسلولر کارسینوما می شوند(Machado, 2014 Takahashi, 2014).
از آن جایی که این بیماری خیلی از اوقات دارای علایم بارزی نمی باشد لذا بسیاری از افراد مبتلا به آن از بیماری خود آگاه نیستند. و اکثر بیماران مبتلا به NASH بدنبال کشف اتفاقی افزایش آنزیمهای ALT و ASTکبدی شناسائی می شوند (این آمینوترانسفرازها به طور خفیفی بالا هستند،حدود 2.5 دانلود اصل پایان نامه 1.5 برابر بالاتر از بالاترین حد طبیعی و ALT به طور کلی بالاتر از AST است) . در صورت علامت دار بودن بیماری، علائم عبارتند از ضعف واحساس ناراحتی مبهم در ربع راست فوقانی شکم . روشهای تصویر برداری نشان دهنده مشخصات کبد چرب است ولی تشخیص نهایی کبد چرب یاNASH نیازمند بیوپسی کبد می باشد . بیوپسی کبد، ویژگی ماکرووزیکولار استئاتوز و گاهی چرب شدن میکرووزیکولار را نشان می دهد و ارتشاح التهابی مختلط در توزیع لوبولار دیده می شود. تشخیص بیماری کبد چرب غیر الکلی به تاریخچه دقیق برای تعیین میزان مصرف الکل نیاز دارد. بیشتر پژوهشگران در زمینه بیماری کبد چرب برای رد بیماری کبد چرب الکلی به مصرف کمتر از 20 گرم در روز الکل توجه می کنند . نتایج تستهای ازمایشگاهی برای هپاتیت B وC ، بررسی آهن و سرولوژی اتوایمیون نیز باید انجام شود (Fauci, 2012 Chalasani, 2012).
با وجود اینکه اهمیت این بیماری روز به روز بیشتر می شود ولی اطلاعات اپیدمیولوژیک در مورد آن بسیار محدود است، که علت اصلی آن به کمبود معیارهای بی خطر و دقیق برای غربالگری این بیماری برمی گردد . تاکنون در دنیا مطالعات بسیاری در مورد میزان شیوع کبد چرب غیرالکلی در گروه های سنی مختلف و ارتباط آن با سایر بیماریها، شرایط جسمی خاص و مصرف داروها انجام شده است. شیوع بیماری کبد چرب غیرالکلی با افزایش سن سیر صعودی می یابد . قابل ذکر است بیماری کبد چرب در هر سنی دیده می شود، اما بیشترین شیوع آن بین60-40 سالگی است و شیوع این بیماری در آقایان 2 برابر خانمها می باشد که با افزایش سن میزان شیوع در خانمها به آقایان نزدیک می شود. بویژه پس از یائسگی شیوع بیماری کبد چرب در خانمها سیر فزاینده ای دارد (Williams, 2011 Arun, 2006 ).
در مطالعه ای با عنوان شیوع استئاتوهپاتیت غیرالکلی در ایران در سال 2010 توسط دکتر سهراب پور و همکاران انجام گرفت، شیوع NASHدر جمعیت مورد مطالعه 9/2% برآورد گردیده است (Sohrabpour, 2010). مطالعاتی که در کشورهای شرقی انجام گرفته است شیوع آن را به علت تغییر شیوه زندگی (رژیم غذایی پر چرب، فعالیت بدنی کم، چاقی مرکزی و دیابت ملیتوس نوع دو) در حال افزایش عنوان کرده اند. در کشورهای صنعتی بیماری کبد چرب غیر الکلی 20 تا 40% افراد را درگیر کرده و بیشترین شیوع را در بین بیماریهای مزمن کبدی دارد. میزان شیوع کبد چرب غیر الکلی در ژاپن 18% و در آمریکا 34% برآورد شده است. این افزایش شیوع به طور مستقیم به اپیدمی چاقی که در این جمعیتها دیده می شود، مربوط است. در ایالات متحده، تصور می شود NASH در حدود 3% جمعیت عمومی رخ می دهد و فیبروز مربوط بهNASH به صورت معنی داری در بیش از40% بیماران چاق دیده می شود. در 90 -40% موارد، چاقی منجر به کبد چرب غیر الکلی می شود(Cor–o, 2014 Veena, 2014 ) .
NASHبطور شایع در همراهی با دیگر اجزای سندرم متابولیک”فشار خون بالا، دیابت ملیتوس ، افزایش سطح لیپیدها وچاقی”دیده می شود وNASH به عنوان تظاهر کبدی این سندرم محسوب می شود (Marchesini, 2005) . مطالعات اخیر بروجود مقاومت به انسولین به عنوان مکانیسم پاتوفیزیولوژیک اصلی NASH متمرکز بوده اند. همچنین مطالعات نشان داده اند که سطح غیر طبیعی فریتین در 50% بیماران با NASH دیده می شود و سطح فریتین افزایش یافته می تواند نشانگری برای مقاومت به انسولین در NASH باشد.
پاتوژنز استئاتوهپاتیت غیرالکلی هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد. بر اساس نظریه ای موسوم به نظریه “دوضربه” تبدیل و پیشرفت استئاتوز ساده به استئاتوهپاتیت و فیبروز پیشرفته نتیجه دو فرایند مجزا می باشد. در ضربه اول مقاومت به انسولین موجب تجمع چربی در سلولهای کبدی می شود. ضربه دوم یک استرس اکسیداتیو ناشی از تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن در میتوکندریها است. پس از پراکسیداسیون لیپیدها و تولید سیتوکینها بیش از حد توان پاکسازی مکانیسم های دفاعی و آنتی اکسیدان سلول کبدی، سلولهای ستاره ای کبد فعال می شوند و با ترشح سیتوکینهای پیش التهابی منجر به التهاب و شروع استئاتوهپاتیت می گردند. گرچه به نظر می رسد در برخی بیماران بیش از دو مرحله در بروز التهاب و پیشرفت بیماری موثر باشد. به هر حال مقاومت به انسولین نقش کلیدی دارد (Day, 1998).
محتوای آهن کبد،کمبود آنتی اکسیدانها وباکتریهای روده ای در زمینه مستعد ژنتیکی می تواند موجب تفاوت در سیر بالینی بیماران مختلف گردد.
چاقی با فعالیت نابجای سیستم ایمنی و التهاب مزمن خفیف همراه است. باید توجه داشت که التهاب از عوامل مهم در ایجاد ارتباط چاقی با بیماری کبد چرب است . درکبد و بافت چربی، ارتباط نزدیک و بسته ای بین سلولهای متابولیکی (هپاتوسیتها و سلولهای چربی) و سلولهای التهابی (سلولهای کوپفر و ماکروفاژها) وجود دارد و این گویای این حقیقت است که تنظیم عملکرد متابولیک و پاسخهای التهابی در هم تنیده بوده و با هم مرتبطند. کانگ و همکاران نشان دادند که سلولهای چربی و کبدی منبع سیتوکین TH2هستند که القا کننده فعالیت گیرنده پراکسیزوم فعال شده (PPARs) هستند که به نوبه خود در ماکروفاژها باعث شروع فعالیت جایگزینی می شوند. ماکروفاژهای فعال جایگزین شده (فنوتیپ M2) نقش مهمی در کاهش التهاب در کبد و بافت چربی دارند، در حالی که ماکروفاژ التهابی فعال شده کلاسیک (فنوتیپ M1) نقش مهمی در بیماریهای متابولیک و مقاومت به انسولین بازی می کنند. به طور معمول، ماکروفاژهای موجود در بافتها در حالت فعال شده جایگزینی (فنوتیپ M2) بوده که تولید کننده سیتوکین ضد التهابی مانند IL-10 هستند. در چاقی، ماکروفاژها می توانند به فرم فعال شده کلاسیک یا همان فنوتیپ M1 برگشته و تولید سیتوکینهای پیش التهابی مانند TNF-α، TNF-γ، IL-2 و IL-6 کنند. سیتوکین پیش التهابی می تواند آغازگر استرس رتیکولوم آندوپلاسمیک (استرس ER) با افزایش بعدی در تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن (ROS) و استرس اکسیداتیو گردد. اثرات تجمعی افزایش در آزاد شدن اسیدهای چرب آزاد (FFA) و سیتوکینهای التهابی از بافت چربی باعث تحریک استرس شبکه آندوپلاسمیک (ER) و تولید رادیکالهای آزاد (ROS) در سلولهای کبدی و متعاقباً فعال سازی JNK (کیناز) می گردد. فعال سازی JNK باعث مهار انتقال پیام (سیگنالینگ) انسولین و افزایش مقاومت به انسولین می شود.
تحت شرایط عادی، گلوکز رژیم غذایی باعث تحریک ترشح انسولین از سلولهای بتای پانکراس میگردد. انسولین دو عمل کلیدی در کبد دارد. اول اینکه باعث سرکوب گلوکونئوژنز از طریق تأثیر برعملکرد فسفوانول پیروات کیناز و گلوکز 6 فسفاتاز میگردد، عمل دوم انسولین افزایش لیپوژنز از طریق القای بیان ژن مربوطه است. در وضعیت مقاومت به انسولین سلولهای کبدی، مسیر عملکرد اول انسولین یعنی گلوکونئوژنز بدلیل مقاومت سلولهای کبدی به انسولین مختل شده و انسولین نمی تواند گلوکونئوژنز را سرکوب کند، در حالی که مسیر عملکرد دوم انسولین فعال باقی مانده و لیپوژنز ادامه می یابد به عنوان یک نتیجه، فعال شدن متوالی مسیر لیپوژنیک منجر به کبد چرب و استئاتوز می گردد. علاوه براین، افزایش قند خون که در مقاومت به انسولین رخ می دهد و افزایش دریافت کربوهیدرات می تواند پروتئین متصل شونده به عنصر پاسخ دهنده به کربوهیدرات (ChREBP) که منجر به لیپوژنز و مقاومت به انسولین گردد را فعال کند (Takaki, 2014 Brunt, 2007).
به طور خلاصه می توان گفت در مرحله اول، مقاومت به انسولین باعث افزایش لیپولیز بافت چربی محیطی و افزایش ریفلاکس چربی به داخل کبد و تشکیل اسیدهای چرب آزاد و همچنین افزایش سنتز تری گلیسریدها در داخل کبد شده و در نهایت تجمع تری گلیسریدها در کبد ایجاد می شود و گفته می شود در مرحله دوم اکسیداسیون منجر به پراکسیداسیون چربی شده و سایتوکینهای التهابی را فعال می کند که در نتیجه NASH ایجاد می شود.
1-1-2 درمان NASH
از آنجا که مقاومت به انسولین یک عامل کلیدی در این بیماری است، بسیاری از درمانهای پیشنهاد شده برای کبد چرب غیرالکلی درجهت بهبود مقاومت به انسولین است . ازجمله این درمانها می توان به کاهش وزن، افزایش فعالیت بدنی، داروهای خوراکی ضد دیابت (مانند متفورمین، تروگلیتازون، پیو گلیتازون و روزیگلیتازون)، عوامل سایتوپروتکتیو (مانند تورین و اورسوداکسی کولیک اسید) عوامل کاهنده چربی (مانند کلوفیبرات، ژمفیبروزیل، بیزافیبرات و مهارکننده های آنزیمهیدروکسی متیل گلوتاریل کوآنزیم آ) و چندین آنتی اکسیدان مانند ویتامین E اشاره کرد ( Sanyal, 2010 Angelico, 2007 ).
1-2 بیان مسأله و اهمیت پژوهش
با توجه به شیوع فراوان و آسیبهای شدید کبدی در استئاتوهپاتیت غیرالکلی و همچنین مولتی فاکتوریال بودن آن، روشهای متفاوتی برای درمان به کار میرود که برخی از آنها بدلیل مصرف داروهای شیمیایی با بروز عوارض متعدد همراه است. از طرفی وجود منابعی نشان می دهد برخی از گیاهان مانند کنگرفرنگی یا آرتیشو با نام علمی Cynara scolymus عملکرد محافظت کنندگی کبد داشته و از قرنها قبل به طور سنتی در درمان اختلالات کبدی به کار رفته اند و می توانند بدون داشتن عوارض جانبی اثر بخشی درمان را افزایش دهند(Jadeja, 2014 Kulza, 2012 ).
ازآنجا که در مورد اثرات درمانی عصاره برگ کنگرفرنگی بر بیماری NASHمطالعات جامعی صورت نگرفته است. لذا این مطالعه به بررسی اثرات عصاره برگ کنگرفرنگی برآنزیمهای ALT و AST کبدی بیماران مبتلا به NASH پرداخته تا در صورت مشاهده اثرات مفید، بتوان آنرا بعنوان یکی از درمانهای گیاهی دراین بیماران بکار برد.
اهداف و فرضیات
1-3-1 هدف اصلی
تعیین اثرمصرف عصاره هیدروالکلی برگ کنگرفرنگی بر آنزیم های آلانین آمینو ترانسفراز(ALT) و آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST ) کبدی در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH)
1-3-2 اهداف فرعی
تعیین و مقایسه سطح سرمی تری گلسیرید، توتال کلسترول ،LDL کلسترول ، HDL کلسترول وFBS در بیماران مبتلا به NASHقبل و بعد از مداخله در گروه مداخله با عصاره برگ کنگرفرنگی.
تعیین و مقایسه سطح سرمی تری گلسیرید، توتال کلسترول ،LDL کلسترول ، HDL کلسترول وFBS در بیماران مبتلا به NASH قبل و بعد از مداخله در گروه پلاسیبو.
1-3-3 فرضیات پژوهش
سطوح سرمی ALT و AST قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله با عصاره برگ کنگر فرنگی متفاوت است.
سطوح سرمی ALT و AST قبل و بعد از مداخله در گروه پلاسیبو متفاوت نیست.
سطوح سرمی تری گلسیرید، توتال کلسترول ،LDL کلسترول ، HDL کلسترول وFBS قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله با عصاره برگ کنگر فرنگی متفاوت است.
سطوح سرمی تری گلسیرید، توتال کلسترول،LDL کلسترول ، HDL کلسترول وFBS قبل و بعد از مداخله در گروه پلاسیبو متفاوت نیست.
فصل دوم :
بررسی متون
2-1 مقدمه
آرتیشو(Artichoke) یا کنگرفرنگی با نام علمی Cynara scolymus از تیره مرکبان (Asteraceae ) و خانواده کاسنی (Compositae) بوده و از کلمه ایتالیائی Articicco به معنی میوه کاج مشتق شده است .
در زبان فارسی به نام های دیگر ارده شاهی ، خرشوف ، عکوب بستانی ، انگنار نامیده می شود . آرتیشو گیاه بومی مناطق مرکزی مدیترانه است، ولی در حال حاضر در بیشتر نقاط معتدل دنیا کشت می شود. آرتیشو در قرن شانزدهم به انگلستان و فرانسه برده شد و سپس در قرن نوزدهم در امریکا کشت شد. اکنون کالیفرنیا و سواحل اقیانوس آرام، مرکز کشت آرتیشو می باشد. . در ايران به صورت خودرو مشاهده نمی شود و تنها در برخي ازمناطق كشور از جمله قزوين و انديمشك به صورت محدود كشت مي شود.

آرتیشو گیاهی است چند ساله ، جالیزی ، دارای ساقه راست که ارتفاع آن به حدود یک متر می رسد. ساقه اش مستقیم ، ضخیم و رگه دار است . برگهای پهن ، چند لبه ، دراز ، بدون خار و به رنگ سبز تیره دارد ( خصوصاً در سطح زیرین ) . گلهای آن آبی و بنفش و میوه آن قهوه ای درخشان که انتهای آن تارهای سفید دیده می شود . گل آذین آن چندین کلاپرک انتهایی گوشتی دارد . گل در اواخر بهار تا اواخر تابستان باز می شود . در انتهای ساقه میوه آن که به شکل میوه کاج یا سیب فلس دار است مشاهده می شود. گلبرگهای آن ضخیم و گوشتی بوده و انتهای گلبرگها ضخیم تر است که مصرف خوراکی دارد. رومیها در حدود 2000 سال پیش این گیاه را پرورش می دادند و به عنوان سبزی در سالاد استفاده می کردند.
برگ آرتیشو یا کنگرفرنگی حاوی تا 2% اسید فنولیک ، بطور عمده 3-کافئوئیل کوئینیک اسید (کلروژنیک اسید) بعلاوه 3-1 دی دانلود اصل پایان نامه O کافئوئیل کوئینیک اسید (سینارین ) و کافنیک اسید ، 4% لاکتون های سس کوئی ترپن ، 83-47% سیناروپیسرین و 11% فلاونوئیدها شامل اسکولیموزید و فیتواسترول ها (تاراکسااسترول ) ، قند ، اینولین ،آنزیم ها و روغن ولاتیل می باشد .
عصاره هایی که از برگ آرتیشو تهیه شده اند ALE ( Artichoke Leat Extract) از قرن 18 در اروپا به طور سنتی در درمان سوء هاضمه و اختلالات کبد ی مورد استفاده بوده است (Speroni, 2003).
2-2 مبانی نظری پژوهش
اثرات فارماکودینامیک متعدد عصاره برگ کنگر فرنگی مانند مهاربیوسنتز کلسترول، مهار اکسیداسیون LDL، تاًثیر بر سطوح لیپید پلاسما و اثرات آنتی اکسیدانتی قوی در محافظت از سلولهای کبدی درمطالعات in vitro بدلیل وجود اسیدهای مونو و دی کافئویک کوئینیک (مانند کلروژنیک اسید و سینارین)، کافئیک اسید و فلاونوئیدها (مانند لوتئین7- o گلیکوزید) که اجزاء فنولیک عمده ALE هستند می باشد. با این حال درمطالعاتin vivo نه تنها اجزاء اصلی عصاره بلکه متابولیتهای آنها نیز ممکن است اثر بخشی داشته باشند(Mulinacci, 2004 Wit–er, 2005).
2-3 مروری بر مطالعات انجام یافته
1-3-2 مطالعات انجام شده در ایران
مطالعات محدودی در ایران بر روی گیاه کنگرفرنگی انجام شده است و هیچ یک از آنها اثر درمانی این گیاه را در بیماران مبتلا به NASH مورد بررسی قرار نداده اند.
دکتر نارنجکار و همکاران در مرکز تحقیقات گیاهان دارویی دانشگاه شاهد در سال 2009 اثر مصرف خوراکی کنگرفرنگی (آرتیشو) برمیزان گلوکز و چربیهای سرم در مدل تجربی دیابت قندی در موش صحرایی مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه 32 موش صحرایی ماده به چهار گروه یکسان؛ کنترل، کنترل تحت درمان با گیاه، دیابتی شده و دیابتی شده تحت درمان با گیاه تقسیم شدند. دو گروه تحت درمان با گیاه،پودر این گیاه را مخلوط با غذای استاندارد موش با نسبت وزنی 6.25 درصد دریافت کردند. میزان گلوکز و لیپیدهای سرم قبل از بررسی و در هفته های سوم و ششم پس ازبررسی تعیین شد ونتایج تحقیق نشان داد که مصرف خوراکی کنگرفرنگی در موشهای صحرایی دیابتی شده دارای اثر کاهنده قند خون بوده و موجب تغییر سودمند درسطح کلسترول HDL وLDL شده است(Narenjkar, 2009).
بررسی اثر عصاره هیدروالکلی شوید و کنگرفرنگی در مقابله با دیابت قندی نوع اول که توسط احمدی در سال 87 انجام شد ، 25 رت نر بالغ به 5 گروه 5 تایی تقسیم شدند . به رتهای گروه شاهد هم حجم مواد تزریقی سرم فیزیولوژی تزریق شد . گروه دوم با تزریق آلوکسان منوهیدرات دیابتی شدند . گروه سوم مشابه گروه دیابتی شدند و گلی بنکلامید دریافت کردند . به رت های دیابتی شده گروه چهارم عصاره شوید و گروه پنجم کنگر فرنگی با دوز 300 mg/kgb تزریق گردید . نتایج نشان داد که عصاره هیدروالکلی شوید و کنگرفرنگی میزان گلوکز ، کلسترول، تری گلیسرید، VLDL- C و LDL-C را به طور معنی داری کاهش داده و HDL-C را به طور معنی داری افزایش داده و اثر عصاره ها بر فاکتورهای بیوشیمیایی مورد نظر درحد گلی بنکلامید بوده است (Ahmadi Mahmoodabadi, 2008
همچنین مطالعه دیگری که از احمدی و همکاران در سال 2007 به چاپ رسید اثر جلوگیری کنندگی عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی را بردیابت نوع یک در موش های نر مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه 20 سر رت نر بالغ به 4 گروه تقسیم شدند. موشهای گروه کنترل سرم فیزیولوژی دریافت کردند. گروه دوم (دیابتی ) 120 میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن مونوهیدرات الوکسان دریافت کردند. گروه سوم 0.5 میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن گلی بن کلامید به علاوه درمان شبیه گروه دوم دریافت کردند و گروه چهارم 120 میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن مونوهیدرات الوکسان به همراه 300 میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن عصاره کنگرفرنگی دریافت کردند. 48 ساعت بعد از آخرین تزریق نمونه خونی از موشها گرفته شد . نتایج این مطالعه نشان داد عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی می تواند به طور موثری از دیابت نوع یک جلوگیری کند (Ahmadi Mahmoodabadi, 2007).
در مطالعه ای که در مرکز تحقیقات بیوشیمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال 90 توسط حیدریان و همکاران انجام شد. اثر عصاره آبي اندام هوايي کنگر فرنگي بر هيپر ليپيدمي، استرس اکسيداتيو و فعاليت آنزيم سوپراکسيد ديسموتاز در رتهاي ديابتي مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 24 سر رت صحرايي نر به چهار گروه تقسيم شدند. گروه اول به عنوان گروه کنترل، غذاي عادي دريافت کردند. سه گروه ديگر با استرپتوزوتوسين ديابتي شدند. سپس گروه دوم غذاي عادي پليت شده، گروه سوم و چهارم غذاي عادي به همراه عصاره کنگر فرنگي به ترتيب با دوز 200 و 400 ميلي گرم بر کيلوگرم وزن بدن براي مدت زمان 21 روز به صورت گاواژ دريافت کردند. نتایج مطالعه نشان داد درمان با عصاره آبي کنگر فرنگي باعث کاهش غلظت گلوکز، کلسترول تام، تري گليسريد، VLDL-C، مالون دي آلدئيد وهموگلوبين گليکوزيله و افزايشHDL-C،ظرفيت آنتي اکسيداني پلاسما وفعاليت SOD در رتهاي تحت درمان نسبت به گروه کنترل ديابتي شد(Heidarian, 2011).
در مطالعه دیگری که با هدف بررسی اثر مصرف خوراکي کنگر فرنگي بر پاسخگويي انقباضي آئورت سينه اي موش صحرايي ديابتي توسط نارنجکار و همکاران در سال 1389 در مرکز تحقيقات گياهان داروييدانشگاه شاهد انجام شد موشهاي صحرايي به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تيمار با گياه، ديابتي و ديابتي تحت درمان با گياه تقسيم بندي شدند. دو گروه تحت تيمار با گياه، پودر گياه کنگر فرنگی مخلوط شده با غذاي استاندارد موش را با نسبت وزني 6.25 درصد به مدت 6 هفته دريافت کردند. نتايج نشان داد پاسخ انقباضي آئورت سينه اي در گروه ديابتي تحت درمان با کنگر فرنگي به کلرور پتاسيم تفاوت معنادار نسبت به گروه ديابتي نشان نداد و اين پاسخ در مورد نورآدرنالين در گروه ديابتي تحت تيمار به طور معنادار کمتر از گروه ديابتي درمان نشده بود. هم چنين هيچ گونه تغيير معنادار در پاسخ انقباضي به کلرور پتاسيم و نورآدرنالين در گروه کنترل تحت تيمار در مقايسه با گروه کنترل مشاهده نشد. به عبارتی مصرف خوراکي کنگرفرنگي به مدت 6 هفته داراي اثر هيپوگليسميک بوده و در کاهش پاسخ انقباضي سيستم عروقي و به احتمال در جلوگيري از بروز هيپرتانسيون متعاقب در مدل تجربي ديابت قندي نوع 1 در موش صحرايي مؤثرمی باشد(Narenjkar , 2010).
حیدریان و همکاران همچنین در سال2013در مرکز تحقیقات بیوشیمی بالینی دانشگاه شهرکرد اثرمحافظتی عصاره برگ کنگرفرنگی را بر پارامترهای بیوشیمیایی موشهای مسموم با سرب مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه 32 موش به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول رژیم استاندارد دریافت کردند، گروه دوم، سوم و چهارم روزانه 500 میلی گرم سرب به ازای کیلوگرم رژیم،500 میلی گرم سرب به ازای کیلوگرم رژیم به علاوه 300 میلی گرم به کیلوگرم وزن بدن عصاره برگ کنگرفرنگی، و 500 میلی گرم سرب به ازای کیلوگرم رژیم به علاوه1میلی گرم ویتامین C به ازای هر100 گرم وزن بدن به مدت 6 هفته دریافت کردند. یافته ها نشان داد عصاره کنگرفرنگی در موشهای مسموم شده با سرب خاصیت شلاته کنندگی مناسبی برای کاهش دادن میزان سرب خون در مقایسه با گروه کنترل و گروه های درمان شده با ویتامین C دارد(Heidarian, 2013).
درمطالعه روغنی وهمکاران درسال2009که درJournal of dietarysupplements به چاب رسید اثر بخشی عصاره برگ کنگرفرنگی در بیماران مبتلا به فشارخون خفیف (فشار سیستولیک159-140 بر فشاردیاستولیک99-90) مورد مطالعه قرار گرفت. دراین کارآزمایی بالینی دو سوکور افراد به 3 گروه تقسیم شدند. دو گروه درمان که به مدت 12 هفته روزانه 50 و 100 میلی گرم عصاره کنگرفرنگی دریافت کردند و گروه دریافت کننده پلاسیبو. نتایج نشان داد که استفاده از عصاره کنگرفرنگی ممکن است اثر کاهش دهندگی فشارخون در افراد با فشارخون خفیف داشته باشد (Roghani-Dehkordi, 2009).
2-3-2 مطالعات انجام شده در جهان
در دانشگاه ایووا امریکا در سال 2012 Qiang و همکاران اثر عصاره آرتیشو بر کاهش کلسترول پلاسما و افزایش اسیدهای صفراوی مدفوعی در هامستر مورد آزمایش قرار دادند. در این مطالعه 64 هامستر به مدت 6 هفته با رژیم کنترل و یک رژیم مشابه حاوی عصاره برگ آرتیشو (4.5g/kg diet) تغذیه شدند و نتایج تحقیق نشان داد که عصاره برگ آرتیشو سطوح کلسترول پلاسمای هامستر را از طریق مکانیسم افزایش ترشح اسیدهای صفراوی و استرهای طبیعی مدفوعی بعد از 42 روز تغذیه کاهش می دهد(Qiang, 2012).
در مطالعه ای که توسطMetwally و همکاران در سال 2011 درمصر انجام شد اثرات محافظت کننده روغن ماهی و آرتیشو بر کارسینومای سلولهای کبدی در رت مورد بررسی قرار گرفت. تزریق دی اتیل نیتروزآمین DEN (100 mg/kg bw) با دژنراسیون و نکروز سلولهای کبدی باعث کاهش معنی دار گزانتین اکسیداز بافتی، گلوتامین، گلوتاتیون s ترانسفراز و افزایش برجسته ای در سطوح مالون دی الدئید و نیتریک اکساید شد.سطوح فاکتور رشد اندوتلیال عروقی،آلفا فیتوپروتئین و فریتین افزایش معنی داری نشان داد.در سطوح آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، گاماگلوتامیل ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و بیلیروبین توتال افزایش معنی داری پیدا شد و کاهش معنی داری در توتال پروتئین بافتی و آلبومین سرم دیده شد.درمان با روغن ماهی (5% ، 10%) یا برگها و سرشاخه های آرتیشو (5/0، 1 گرم ) به مدت 25 روز منجر به تعدیل معنی دار تغییرت ایجاد شده از DENدر پارامترهای بیوشیمیایی شد. در مقایسه با گروه کنترل در گروه تحت مطالعه از نظر بافت شناسی ساختار نرمال تری مشاهده شد(Metwally, 2011).
در مطالعه دیگری که در ایتالیا در سال 2008 توسط Miccadei و همکاران انجام شد خصوصیات آنتی اکسیدانتی و آپوپتوتیک عصاره پلی فنولیک قسمت های خوردنی آرتیشو بر روی هپاتوسیتهای کشت شده رت و سلولهای هپاتومای انسانی مورد بررسی قرار گرفت، هپاتوسیتهایی که در معرض H2O2 ایجاد شده توسط گلوکز اکسیداز بودند تحت درمان با عصاره آرتیشو یا کلروژنیک اسید خالص و یا آنتی اکسیدانت معروفDPPD ( N,N’-diphenyl-p-phenilenediamine ) قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که عصاره آرتیشو در مقایسه با DPPD سبب محافظت سلولها از استرس اکسیداتیو شد. به علاوه عصاره آرتیشو و کلروژنیک اسید از تجمع مالون دی الدئید به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی و مرگ سلولی و کاهش گلوتاتیون درون سلولی جلوگیری کردند.viability سلولهای G2 کبد انسانی با عصاره آرتیشو در 24 ساعت بصورت وابسته به دوز کاهش یافت در حالیکه کلروژنیک اسید بر میزان مرگ سلولی هیچ اثر برجسته ای نداشت.همچنین عصاره آرتیشو بیشتر از کلروژنیک اسید باعث آپوپتوز شد.بنابراین یافته های این تحقیق نشان می دهد که عصاره آرتیشو قابلیت آنتی اکسیدانتی برجسته ای دارد که سبب محافظت هپاتوسیتها از استرس اکسیداتیو می شود به علاوه عصاره آرتیشو viability سلولی را کاهش داد و برخط سلولی سرطان کبد انسانی فعالیت آپوپتیک داشت(Miccadei, 2008).
در مطالعه ای که توسط Rondanelli و همکاران در سال2011 در ایتالیا بر روی 39 فرد دارای اضافه وزن با هدف ارزیابی اثربخشی مکمل رژیمی حاوی عصاره phaseolus vulgaris و سینارا اسکولیموس برسیری و قند و لیپید بصورت کار آزمایی بالینی دوسرکور انجام شد، گروه دریافت کننده مکمل پس از 8 هفته اثرات مفید این ماده را بر کنترل اضافه وزن و دیس گلایسمی نشان دادند(Rondanelli, 2011).
Rondanelli و همکاران درسال 2013 نیز مطالعه دیگری با هدف ارزیابی اثربخشی عصاره سینارااسکولیموس بر الگوی قندی 55 فرد مبتلا به (IGF) impared fastingghycaemia بصورت کارآزمایی بالینی دوسرکور در ایتالیا انجام دادند. افراد شرکت کننده در این مطالعه به مدت 8 هفته پلاسیبو یا عصاره ای از سینارا اسکولیموس (600 mg/day دریافت کردند. نتایج نشان داد که گروه دریافت کننده مکمل کاهش معنی داری درFBS، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA)، هموگلوبین گلیکوزیله، متوسط گلوکز مشتق شده از A1c (ADAG) و الگوهای لیپیدی داشتند و این مطالعه اثر بخشی عصاره سینارااسکولیموس را در کاهش پارامترهای گلیکومتابولیک بیماران IGF دارای اضافه وزن به اثبات رساند(Rondanelli, 2013).
در مطالعه ای که توسطWider و همکاران درانگلستان درسال 2009 انجام گرفت به منظور بررسی اثر عصاره برگ آرتیشو بر درمان هیپرکلسترولمیا چندین مقاله مورد بررسی قرارگرفت. سطوح میانگین توتال کلسترول حداقل17/5 mmol/L(200 mg/dl) تعریف شد. در سه مورد RCTs توتال کلسترول خون با مصرف عصاره برگ آرتیشو به طور معنی داری نسبت به پلاسیبو کاهش نشان داد به ترتیب 2/4 % در مدت 12 هفته، 5/18 % در 42 روز و در مطالعه دیگر بیان می کند که عصاره برگ آرتیشو به طور معنی داری کلسترول خون را در مقایسه با پلاسیبو در زیر گروهی از بیماران با سطوح توتال کلسترول بیشتر از 230 mg/dl کاهش داده است (Wider, 2009).
در یک مطالعه که توسط Saffa H Mohammed و همکاران سال 2013 درمصر انجام گرفت اثربخشی عصاره کنگرفرنگی و اجزا تشکیل دهنده آن درNASH ناشی از رژیم پرچرب درموش ماده مورد بررسی قرار گرفت 40 موش بالغ به 4 گروه تقسیم شدند ، یک گروه سالم شاهد و 3 گروه به مدت 32 هفته برای ایجاد NASH رژیم پرچرب دریافت کردند . این حیوانات به گروه NASH ، گروه درمان با عصاره کنگرفرنگی و گروه درمان با اجزا خالص عصاره اختصاص یافتند و نتایج مطالعه نشان داد استفاده از کنگرفرنگی و یا اجزاء خالص آن سبب کاهش معنی دار در فعالیت ALT ، سطوح کلسترول ، LDL کلسترول و تری گلیسرید و همچنین لپتین ، resistin ، TNF-α و افزایش معنی دار HDL و آدیپونکتین شد (Safaa, 2013).
در مطالعه ای که در سال2009توسط Huber و همکاران در آلمان بر روی 17 بیمار مبتلا به هپاتیت C مزمن با هدف بررسی اثر عصاره برگ کنگرفرنگی بر آنزیمهای کبدی،بار میکروبی و تخفیف علائم بیماری مانند خستگی، درد مبهم قسمت فوقانی شکم و مشکلات مفصلی انجام شده بود. بیماران به مدت 12 هفته mg/day3200 عصاره برگ کنگرفرنگی دریافت کردند و نتایج تحقیق نشان داد در هیچ یک از بیماران بعد از 12 هفته مداخله تغییر معنی داری در میزان آنزیمها و بار میکروبی در مقایسه با شروع مداخله ایجاد نشد، علائم بیماری بعد از 4 هفته درمان با عصاره تخفیف یافت و میزان تحمل به عصاره خوب تا عالی گزارش شد و عوارض جانبی جدی رخ نداد(Huber, 2009).
فصل سوم :
روش پژوهش

3-1 مقدمه
این فصل به تفصیل به روش اجرای پژوهش می پردازد.
3-2 نوع پژوهش
این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سو کور ( بی خبر ) می باشد.
3-3 جامعه پژوهش همراه با معیارهای ورود و خروج
جامعه پژوهش این مطالعه افراد مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان فوق تخصصی شهید چمران تهران بودند که براساس نتایج سونوگرافی وآزمایشگاهی، توسط پزشک فوق تخصص گوارش و کبد (مشاور طرح ) به عنوان بیمار مبتلا به NASH تشخیص داده شدند که با در نظر گرفتن معیارهای زیر می توانستند در این کارآزمایی بالینی دو سوکور وارد شوند.
معیارهای ورود شامل: سطوح بالای آنزیمهای کبدی (≥L/U 30)، وجود شواهدFatty liver در سونوگرافی شکم و پروفایل قندو لیپید شامل : کلسترول توتال > 200mg/dl ، mg/dL HDL<40 در آقایان و HDL< 50 درخانمها، TG>150 mg/dL،FBS> mg/dL 100و BMI≥kg/m225
معیارهای خروج شامل: مصرف روزانه الکل، وجود دیابت تیپ I، وجود بیماریهای همزمان کبدی شامل هپاتيت BوC،هپاتيت اتوايميون،ويلسون،هموكروماتوز، كمبود الفا-1-انتي تريپسين و انسداد صفراوی، مصرف همزمان ویتامین C،ویتامین E ، livergol، داروهای هپاتوتوکسیک ازجمله فني توئين،ايزونيازيد،ريفامپين، مصرف داروهاي تحريك والقاكننده NASH ازجمله اميودارون،بلوك كننده هاي كانال كلسيم وتاموكسيفن، مصرف داروهای کاهنده قندو چربی خون ، بارداری و شیردهی، حساسیت و آلرژی به گیاهان خانواده کاسنی، وجود بیماریهای تهدید کننده حیات.
3-4 روش نمونه گیری و حجم نمونه
با در نظر گرفتن خطاي نوع اول %5 و نوع دوم %20 و میانگینALTوAST در بيماران NASH به ترتیب برابر با2/53 و 04/42 و انحراف معیار به ترتیب برابر با 69/4 و 58/ 2(Orangi, 2011) و مقدار کاهش متوسط 5 واحد،حجم نمونه با استفاده از نرم افزار stata ویرایش 10 ، معادل 24 نفر در هر گروه به دست می آيد كه با در نظر گرفتن %20 ريزش از نمونه در هر گروه 30 نفر مورد نیاز بود.
از نرم افزار spss و تولید اعداد تصادفی جهت تصادفی نمودن انتخاب نمونه ها استفاده شد و به این ترتیب مشخص شد در هر یک از دو گروه 30 نفری (گروه مداخله و گروه پلاسبو) کدام اعداد قرار گرفتند سپس بیماران به ترتیب مراجعه در یکی از این دو گروه قرار گرفتند.
3-5 روش گردآوری داده ها
بیمارانی که با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج از مطالعه توسط پزشک فوق تخصص گوارش و کبد ارجاع داده شدند پس از مطالعه فرم اطلاع رسانی شرکت در مطالعه و تکمیل فرم رضایت نامه درلیست داوطلبین این تحقیق قرارگرفتند. سپس مشخصات اولیه این بیماران در فرم گردآوری اطلاعات که به این منظور تهیه شده بود جمع آوری شد. این بیماران موظف بودند آزمایشهای خون مورد نیاز در شروع مطالعه را انجام داده و با جواب آزمایشات در روز مقرر مراجعه نمایند. تا اطلاعات مربوط به آزمایش خون اولیه در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت گردد.
رژیم غذایی برای هر بیمار به طور اختصاصی با توجه به قد، وزن، سن و درصد فعالیت و با استفاده از فرمول مفلین محاسبه شد و ورزش، روزانه 20 دقيقه پياده روي/ 5 روز در هفته توصیه شد.
هر دو گروه علاوه بر توصیه به رژیم غذایی و ورزش، بسته دارویی مربوط به خود را بدون اطلاع از محتویات آن دریافت کردند.
گروه مداخله روزانه 2700mg عصاره کنگرفرنگی معادل 6 عدد قرص همراه با وعده های غذایی (2 قرص با صبحانه، 2 قرص با وعده ناهار و 2 قرص با وعده شام) به مدت 2 ماه دریافت کردند. هر قرص حاوی 450 میلی گرم عصاره هیدروالکلی سینارااسکولیموس است که بر مبنای 20 میلی گرم کلروژنیک اسید استاندارد شده و توسط شرکت دارویی دینه ایران تهیه شده است . این شرکت عصاره را از برگهای گیاه کنگرفرنگی (synara scolymus) تهیه کرده که به طور اختصاصی و انحصاری در مزارع مجتمع صنایع داروئی دینه ایران در استان قزوین کشت می شود و بذر این گیاه از نسل سوم است و از شرکت معروف جانی سیدز امریکا تهیه شده است.
بر اساس مطالعات انجام یافته عصاره کنگرفرنگی هیچ گونه تداخل دارویی و غذایی نداشته و هیچ گونه عارضه جانبی با مصرف این مقدار گزارش نشده و میزان تحمل به آن خوب تا عالی گزارش شده است (Zargari, 1993) .
گروه پلاسیبو نیز روزانه 6 عدد قرص پلاسیبو (پلاسبو نیز توسط شرکت دینه با همان مشخصات فقط حاوی اکسپبانت و بدون ماده موثره تهیه شد) 2 قرص با صبحانه ، 2 قرص با وعده ناهار و 2 قرص با وعده شام به مدت 2 ماه دریافت کردند.
3-6 ابزار گردآوری داده ها
در شروع مطالعه اطلاعات اولیه بیماران با مصاحبه و ثبت در فرم گردآوری اطلاعات که به این منظور تهیه شده بود جمع آوری شد.
اطلاعات دموگرافیک شامل : وزن، قد، سن، جنسیت .
قد و وزن : با استفاده از دستگاه ترازو و قدسنج سکا مدل 755 ساخت کشور آلمان اندازه گیری شد. قد بیمار در حالت ایستاده و بدون کفش با دقت 10 میلی متر وزن بیمار با لباس سبک و بدون کفش با دقت 100 گرم.
نتایج آزمایشگاهی : با خون گیری از بیماران و اندازه گیری مقادیر سرمی آنزیمهای کبدی (ALT, AST)، پروفایل لیپیدی (کلسترول تام، LDL کلسترول، HDLکلسترول و تری گلیسرید) و FBS.
فعالیت آنزیم ALT و AST کبدی به روش رنگ سنجی (colorimetrically) با استفاده از کیت مخصوص شرکت پارس آزمون ساخت کشور ایران و بر اساس متد Reitman and Frankel اندازه گیری شد(Reitman, 1957).
توتال کلسترول به روش رنگ سنجی، با استفاده از کیت مخصوص شرکت پارس من ساخت کشور ایرانو بر اساس متد Allainاندازه گیری شد(Allain, 1974).
LDL کلسترولبه روش رنگ سنجی، با استفاده از کیت مخصوص شرکت پارس آزمون ساخت کشور ایران و بر اساس متد Assman اندازه گیری شد (Assman, 1984).
HDL کلسترولبه روش رنگ سنجی، با استفاده از کیت مخصوص شرکت پارس من ساخت کشور ایران و بر اساس متدLopez-Virella اندازه گیری شد(Lopez دانلود اصل پایان نامه Virella, 1977).
تری گلیسرید به روش رنگ سنجی، با استفاده از کیت مخصوص شرکت پارس آزمون ساخت کشور ایران و بر اساس متد Fassati and Prencipeاندازه گیری شد(Fassati, 1982).
FBS یا قندخون ناشتا به روش ارتوتولوئیدین، با استفاده از کیت مخصوص شرکت پارس آزمون ساخت کشور ایران اندازه گیری شد.
در پایان مطالعه دوباره آزمایش خون انجام شد و نتایج آزمایشگاهی مربوط به مقادیر سرمی آنزیمهای کبدی (ALT, AST)، پروفایل لیپیدی (کلسترول تام، LDL کلسترول، HDLکلسترول و تری گلیسرید) ، FBS و همچنین میزان وزن بدن ثبت شد .
3-7 روش تجزیه و تحلیل داده ها
اطلاعات به دست آمده وارد نرم افزار spss_16 شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بصورت میانگین به همراه انحراف معیار گزارش شد. مقایسه متغیرها در دو گروه قبل از مداخله برای نشان دادن همسان بودن دو گروه با استفاده از آزمون t مستقل انجام شد. از آزمون t زوجی برای مقایسه متغیرهای کمی قبل و بعد از مداخله در دو گروه استفاده شد. برای مقایسه مقدار کاهش یا افزایش در متغیرهای کمی در دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد و سطح معنی داری 0.05 در نظر گرفته شد.
3-8 مکان و زمان مطالعه
درمانگاه گوارش و درمانگاه تغذیه بیمارستان فوق تخصصی شهید چمران تهران / زمستان 92 الی تابستان 93.
3-9 محدودیت های پژوهش
کمبود مطالعات مشابه انسانی و زمان طولانی که سبب از دست رفتن نمونه ها می شد.
3-10 ملاحظات اخلاقی
موضوع این مطالعه در هفتادو چهارمین شورای منطقه ای اخلاق در پژوهشهای علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی قزوین مورخه 17/7/92 و شماره نامه 7929/20/28 مطرح و اجرای آن از نظر اخلاقی بلامانع اعلام شد و در کمیته اخلاق به تصویب رسید.
همچنین این مطالعه در مرکز ثبت کارازمایی بالینی ایران IRCT با شماره IRCT2014070218321N1 ثبت گردید.
در این مطالعه پس از ارائه توضیحات لازم در فرم اطلاع رسانی در مورد درمان با عصاره برگ کنگرفرنگی به بیماران ، از آنها رضایت نامه کتبی گرفته و در پرونده آنان بایگانی شد. همچنین اطلاعات شخصی هر فرد به طور محرمانه نگاهداری شد. تمام بیماران در این مطالعه به طور رایگان مشاوره رژیم درمانی دریافت کردند.
3-11 تعریف واژه ها
رديف عنوان متغير نوع متغير كمي كيفي تعريف علمي – عملي نحوه اندازه گيري مقياس
زمیناای مستقل وابسته پيوسته گسسته اسمي رتبه‏اي 1 سن * * عدد سال هاي زندگي فرد پرسش از بيمار سال
2 جنس * * فنوتیپ افراد براساس مشاهده مرد/زن
3 وزن * * سنگینی وزن کردن با ترازو kg
4 قد * * بلندی یا طول بدن اندازه گیری با متر m
5 گروه * * گروه مداخله و گروه پلاسیبو – –
6 ALT * * سطح خوني آنزيم آلانين آمينوترانسفراز براساس چك ليست U/L
7 AST * * سطح خوني آنزيم آسپارات ترانسفراز براساس چك ليست U/L
8 Cholesterol
* * سطح خوني كلسترول توتال براساس چك ليست Mg/dl
9 LDL-C * * سطح خونيLDL-C براساس چك ليست Mg/dl
10 HDL-C * * سطح خونيHDL-C براساس چك ليست Mg/dl
11 TG * * سطح خوني تري گلسيريد براساس چك ليست Mg/dl
12 FBS * * سطح خوني قندناشتا براساس چك ليست Mg/dl
ALT: Alanine Amino Ttransferase
AST : Aspartate Amino Transferase
FBS: Fasting Blood Sugar
Chol: Cholesterol
LDL : Low Density Lipoprotein
HDL: High Density Lipoprotein
TG: Triglycerides
فصل چهارم :
یافته ها
یافته ها
از 60 نفر بیمار مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی شرکت کننده در این مطالعه 39 نفر مرد (65% )مرد و21 نفر زن (35% ) بودند با میانگین سنی 10.69± 48.55 سال ( جدول 4-1 ).
جدول 4-1 میانگین متغیرها در افراد شرکت کننده درمطالعه
میانگین±انحراف معیار تعداد متغیرها
10.69 ± 48.55 60 سن(سال )
14.97 ± 82.85 60 وزن بدن(کیلوگرم)
8.07 ± 166.68 60 قد(سانتی متر)
4.11 ± 29.73 60 نمایه توده بدن مجذور قد / وزن
32.03 ± 77.95 60 آنزیم ALT کبدی(واحد در لیتر)
11.87 ± 45.02 60 آنزیم AST کبدی(واحد در لیتر)
24.49 ± 107.75 60 قندخون ناشتا(میلی گرم در دسی لیتر)
40.58 ± 210.07 60 کلسترول توتال(میلی گرم در دسی لیتر)
29.80 ± 119.12 60 LDL کلسترول(میلی گرم در دسی لیتر)
9.02 ± 45.68 60 HDL کلسترول(میلی گرم در دسی لیتر)
68.62 ±186.62 60 تری گلیسرید(میلی گرم در دسی لیتر)
هر یک از دو گروه مداخله و پلاسبو شامل 30 نفر بودند در گروه مداخله 21 نفر مرد (70%) و 9 نفر زن(30%) و در گروه پلاسبو 18نفر مرد(60%) و 12 نفر زن (40%) . میانگین سنی بیماران 8.12 ±47.28 سال در گروه مداخله و 12.78±49.83 سال در گروه پلاسبو بود. دو گروه همچنین در دیگر خصوصیات مانند وزن بدن ،سطوح آنزیمهای کبدی، پروفایل لیپیدی و قندخون ناشتا مشابه بودند و p- value محاسبه شده برای هر یک از متغیرها بیشتر از 0.05 بود (جدول 4-2 ).
جدول 4-2 : مقایسه متغیرها در دو گروه مداخله و گروه پلاسبو قبل از شروع مداخله
P-value
گروه پلاسبو
30 نفر
میانگین±انحراف معیار گروه مداخله
30 نفر
میانگین±انحراف معیار متغیرها
0.360 74.13±23.61 81.77 ± 38.73 آنزیم ALT کبدی
(واحد در لیتر)
0.739 44.50±9.82 45.53±13.78 آنزیم AST کبدی
(واحد در لیتر)
0.920 107.43 ±18.48 108.07±28.90 قندخون ناشتا
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.497 213.67±48.48 206.47±31.20 کلسترول توتال
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.436 116.09±29.38 122.14±30.42 LDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.877 45.50± 7.50 45.87 ±10.46 HDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.451 179.87±45.67 193.37±86.03 تری گلیسرید
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.592 81.81 ±14.25 83.90±15.83 وزن بدن
(کیلوگرم)
جدول 4-3 : مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله
P-value
بعد از مداخله قبل از مداخله متغیرها
<0.001 38.40±14.15 81.77 ± 38.73 آنزیم ALT کبدی
(واحد در لیتر)
<0.001 24.60 ±7.43 45.53±13.78 آنزیم AST کبدی
(واحد در لیتر)
0.029 97.60±14.50 108.07±28.90 قندخون ناشتا
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.001 182.87 ±34.64 206.47±31.20 کلسترول توتال
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.039 108.12 ±32.36 122.14±30.42 LDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.129 43.33±8.20 45.87 ±10.46 HDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.011 154.50±84.93 193.37±86.03 تری گلیسرید
(میلی گرم در دسی لیتر)
<0.001 79.28±14.25 83.90±15.83 وزن بدن
(کیلوگرم)
نمودار 1-4 مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله

جدول 4-4 مقادیر و درصد تغییر متغیرها قبل و بعد از مداخله درگروه مداخله
درصد تغییرات مقدار تغییرات متغیرها
53.03% 43.37±36.65 آنزیم ALT کبدی(واحد در لیتر)
45.96% 20.93± 13.94 آنزیم AST کبدی(واحد در لیتر)
9.68% 10.47±24.99 قندخون ناشتا(میلی گرم در دسی لیتر)
11.43% 23.60±33.21 کلسترول توتال(میلی گرم در دسی لیتر)
11.47% 14.02 ±35.48 LDL کلسترول(میلی گرم در دسی لیتر)
5.53% 2.53 ± 8.87 HDL کلسترول(میلی گرم در دسی لیتر)
20.1% 38.87 ± 78.38 تری گلیسرید(میلی گرم در دسی لیتر)
5.5% 4.63± 3.31 وزن بدن(کیلوگرم)
همانطور که در جدول 4-4 مشاهده می شود با تجویز عصاره برگ کنگرفرنگی به مدت 2 ماه سطوح سرمی آنزیم ALT به میزان 36.65 ± 43.37 واحد در لیتر ( 53.03% ) و آنزیم AST به میزان 13.94 ± 20.93 واحد در لیتر (45.96% ) و میانگین وزن بدن به میزان 3.31 ± 4.63 کیلوگرم (5.5% ) و کاهش یافت که از نظر آماری معنی دار بود ((P0.001 . همچنین مقادیر قندخون ناشتا (9.68% )، کلسترول توتال(11.43%) ، LDL کلسترول(11.47%) و تری گلسیرید (20.1%) کاهش نشان دادند که از نظر آماری معنی دار بود ((P 0.05 . اما مقدار کاهش در HDL به میزان 2.53 میلی گرم در دسی لیتر معنی دار نبود ( 0.129 p= ( .
جدول 4-5 : مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله در گروه پلاسبو
P-value
بعد از مداخله قبل از مداخله متغیرها
<0.001 64.07±20.36 74.13±23.61 آنزیم ALT کبدی
(واحد در لیتر)
<0.001 39.60± 10.41 44.50±9.82 آنزیم AST کبدی
(واحد در لیتر)
0.096 102.57± 10.78 107.43 ±18.48 قندخون ناشتا
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.0686 211.63±48.96 213.67±48.48 کلسترول توتال
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.659 113.23±31.79 116.09±29.38 LDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.689 44.87 ±6.10 45.50± 7.50 HDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.659 184.23±57.83 179.87±45.67 تری گلیسرید
(میلی گرم در دسی لیتر)
<0.001 77.05 ±14.83 81.81 ±14.25 وزن بدن
(کیلوگرم)
نمودار 4-2 مقایسه متغیرها قبل و بعد از مداخله در گروه پلاسبو

جدول 4-6 مقادیر و درصد تغییر متغیرها قبل و بعد از مداخله درگروه پلاسبو
درصد تغییرات مقدار تغییرات متغیرها
13.57% 10.06 ± 12.22 آنزیم ALT کبدی(واحد در لیتر)
11.01% 4.90±3.72 آنزیم AST کبدی(واحد در لیتر)
4.52% 4.87± 15.49 قندخون ناشتا(میلی گرم در دسی لیتر)
0.95% 2.033 ±27.25 کلسترول توتال(میلی گرم در دسی لیتر)
2.46% 1.86± 22.82 LDL کلسترول(میلی گرم در دسی لیتر)
1.38% 0.63± 8.58 HDL کلسترول(میلی گرم در دسی لیتر)
2.42% – 4.37 -± 53.57 تری گلیسرید(میلی گرم در دسی لیتر)
5.81% 4.76±3.89 وزن بدن(کیلوگرم)
استفاده از پلاسبو سبب کاهش معنی دار ((P 0.001 در سطوح سرمی آنزیمهای ALT وAST شد. آنزیم ALTبه میزان 12.22 ± 10.06 واحد در لیتر (13.57% ) و آنزیم AST به میزان 3.72 ± 4.9 واحد در لیتر (11.01% ) کاهش نشان داد . در حالیکه مقادیر کاهش در قندخون ناشتا (4.52% ) ، کلسترول توتال (0.95%) ، LDL کلسترول (2.46%) ، HDL کلسترول ) 1.38%) و تری گلسیرید (2.42% -) جزئی بوده و از نظر آماری معنی دار نبود ((P 0.05 .
جدول 4-7 : مقایسه تغییرات متغیرها بین دو گروه مداخله و پلاسبو
P-value
تغییرات گروه پلاسبو تغییرات گروه مداخله متغیرها
<0.001 10.06 ± 12.22 43.37±36.65 آنزیم ALT کبدی
(واحد در لیتر)
<0.001 4.90±3.72 20.93± 13.94 آنزیم AST کبدی
(واحد در لیتر)
0.302 4.87± 15.49 10.47±24.99 قندخون ناشتا
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.008 2.033 ±27.25 23.60±33.21 کلسترول توتال
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.121 1.86± 22.82 14.02 ±35.48 LDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.403 0.63± 8.58 2.53 ± 8.87 HDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.015 4.37 -± 53.57 38.87 ± 78.38 تری گلیسرید
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.859 4.76±3.89 4.63± 3.31 وزن بدن
(کیلوگرم)
نمودار 4-3 مقایسه تغییرات متغیرها بین دو گروه مداخله و پلاسبو

جدول 4-8 مقایسه درصد تغییرات متغیرها در دو گروه مداخله و پلاسبو
درصدتغییرات گروه پلاسبو درصدتغییرات گروه مداخله متغیرها
13.57% 53.03% آنزیم ALT کبدی
(واحد در لیتر)
11.01% 45.96% آنزیم AST کبدی
(واحد در لیتر)
4.52% 9.68% قندخون ناشتا
(میلی گرم در دسی لیتر)
0.95% 11.43% کلسترول توتال
(میلی گرم در دسی لیتر)
2.46% 11.47% LDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
1.38% 5.53% HDL کلسترول
(میلی گرم در دسی لیتر)
2.42% – 20.1% تری گلیسرید
(میلی گرم در دسی لیتر)
5.81% 5.5% وزن بدن
(کیلوگرم)

Related posts: