Please enter banners and links.
1-4- مدل تحقیق164338040005استخراج شاخصها برای سنجش آمادگی سازمان جهت پیادهسازی معماری سرویس گرا
بررسی عوامل مؤثر بر سطح آمادگی سازمانی
پایان
طراحی مدل ارزیابی آمادگی سازمان
با استفاده از منطق فازی
نتیجهگیری و جمعبندی
بررسی موردی سازمان
شروع
00استخراج شاخصها برای سنجش آمادگی سازمان جهت پیادهسازی معماری سرویس گرا
بررسی عوامل مؤثر بر سطح آمادگی سازمانی
پایان
طراحی مدل ارزیابی آمادگی سازمان
با استفاده از منطق فازی
نتیجهگیری و جمعبندی
بررسی موردی سازمان
شروع
1-5-مفروضاتمدل بیانی از طرحهای سازمان است. مدلهای ارزیابی تا کیدی بر ارزیابی آنچه که با ارزش است و بها دادن به آنچه که ارزیابی شده است، میباشد.
ارزیابی آمادگی سازمان روشی است که با بهرهگیری از آن، ابعاد مختلف سازمان بررسی شده و آمادگی هر یک از اجزای سازمان برای پذیرش معماری مورد نظر سنجیده میشود.
شاخص متغیری است که بیانگر و نشان دهنده شرایط موجود میباشد و بنابراین میتواند برای اندازه گیری تغییرات مورد استفاده قرار گیرد.
معماری سرویسگرا نقش اتصال بین کسب و کار و فناوری اطلاعات را بر عهده دارد.
منطق فازی نه تنها به عنوان متدولوژی کنترل؛ بلکه راهی برای پردازش داده ها، بر مبنای مجاز کردن عضویت گروهی کوچک به جای عضویت گروهی دسته ای ارائه میکند.
منطق فازی معتقد است که ابهام در ماهیت علم است. بر خلاف نظریههای کلاسیک که معتقدند باید تقریبها را دقیقتر کرد تا بهرهوری افزایش یابد.
1-5-کلمات کلیدی فارسی:
مدل، ارزیابی آمادگی، معماری سرویسگرا، شاخص، منطق فازی
مدل بیانی از طرحهای سازمان است. مدلهای ارزیابی تا کیدی بر ارزیابی آنچه که با ارزش است و بها دادن به آنچه که ارزیابی شده است میباشد.
ارزیابی آمادگی: طی این ارزیابی، آمادگی سازمانی از جهات مختلف سنجیده میشود تا مشکلات و مخاطرات احتمالی در جهت پذیرش معماری مورد نظر شناسایی شود و با چارهاندیشی زمینه استقرار سیستم فراهم شود.
معماری سرویسگرا: سبکی از معماری که حاوی قوانین، الگوها و ضوابطی است که منجر به ایجاد خصایصی نظیر پیمانه ای بودن، بسته بندی، اتصال سست، استفاده مجدد و ترکیب پذیری شده و از نظر ساختار از یک ارائه دهنده سرویس و یک درخواست کننده سرویس تشکیل شده است.
شاخص: متغیری برای شناخت و ارزشیابی، که فرصت یا ابزاری برای مقایسه شرایط و حساسیت ها، موقعیت ها و گرایش ها بوده و در ارتباط با اهداف و مقاصد، امکان تشخیص و پیش بینی میدهد.
منطق فازی یک نوع منطق است که روشهای متنوع نتیجهگیری در مغز بشر را جایگزین الگوهای سادهتر ماشینی میکند.
1-6-ساختار پایاننامهساختار این پایاننامه در پنج فصل تهیه شده است، فصل اول شامل مقدمه و تشریح صورت مسئله میباشد. فصل دوم پیشینه تحقیقات کمی و کیفی انجامشده در حوزههای مختلف ارزیابی آمادگی سازمان، پیشینهای بر سرویسگرایی و مفاهیم مقدماتی در سازمان، مفهوم منطق فازی و سایر مفاهیم بکار رفته را دربرمی گیرد. فصل سوم به ارائه مدل پیشنهادی ارزیابی میپردازد، فصل چهارم سعی بر این دارد که روش پیشنهادی را با یک مطالعه موردی توضیح دهد و در فصل پنجم خلاصه نتایج تحقیق و پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده بیان میشود.
فصل دومادبیات موضوع2-1-مقدمهرابطه بین میزان آمادگی سازمان و پیادهسازی موفقیت آمیز سیستم مورد نظر، یک رابطه مثبت است، از طرفی رابطه بین پیادهسازی موفقیتآمیز سیستم مورد نظر و حصول ارزش کسب و کار هم یک رابطه مثبت است. با این حساب، سازمانهایی که آمادگی کافی برای استفاده سیستم مورد نظر را ندارند، قادر به تحقق بخشیدن منافع واقعی این گونه سیستمها نسیتند و هزینههای پیادهسازی به عنوان هزینههای مازاد خواهد بود و نرخ بازگشت سرمایه اینگونه سیستم ها بسیار پایین خواهد بود. [5] یکی از علتهای شکست سازمانها این است که برای پیادهسازی سیستم مورد نظر، آمادگی کافی ندارند، پس داشتن آمادگی سازمانی یک پیشنیاز برای پیادهسازی موفقیت آمیز سیستم مورد نظر است، چون عدم اطلاعات دقیق از میزان سطح، آمادگی سازمان ممکن است منجر به تصمیمگیریهای اشتباه شود. گاهی ازآمادگی سازمانی به عنوان ابزار تحلیل ریسک یاد میشود. [5] و برای اینگونه تکنولوژی ها ارزیابی آمادگی، ریسک شکست آن را کاهش میدهد. [6]
عمو ما ارزیابی آمادگی سازمان باید به دو سؤال پاسخ دهد: توانایی فعلی شرکت یا سازمان در این حوزه خاص چیست و قبل از شروع طرحهای مربوطه، چه تغییراتی باید صورت گیرد. [7] پیادهسازی سیستمهای درون سازمانی، به دلیل داشتن روابط و تعاملات متعدد و پیچیده، نیاز به یک برنامهریزی و استراتژی دقیق در تمامی سطوح سازمان دارند. مشکل اینجاست که مفهوم «فاکتورهای بحرانی» یک مفهوم چند بعدی است که در سطوح مختلف بر اساس دیدگاههای فنی، فردی، گروهی و سازمانی، قابل دستیابی است و شامل معیارهای مختلفی (نه لزوما مکمل مثل اقتصادی، مالی، رفتاری، ادراکی )میباشد. [6]چون هنوز مدل دقیقی در دسترس نیست ،دقیقا سازمانها نمیتوانند آمادگیشان را برای پیادهسازی موفقیتآمیز ارزیابی کنند علاوه بر این فقدان یک مدل مرجعی مناسب برای ارزیابی،مشکلات دیگری هم به همراه دارد از جمله آنکه سازمانها نمیدانند کدام قسمت ها و بخش ها را در جهت آمادگی ، باید تقویت کنند. [5]
تبدیل مفاهیم انتزاعی مدل مفهومی به موضوعات قابل اندازه گیری، عملیاتی کردن مفاهیم نامیده میشود. عملیاتی کردن یک مفهوم به نحوی که قابل اندازهگیری باشد، از طریق تعیین ابعاد، مؤلفهها یا شاخصها (تقسیم)بندی مولفهها و ابعاد به موارد قابل مشاهده و قابل اندازه گیری امکانپذیر میباشد.
فرایند ساخت مدل به آسانی نیست و چالشهای مدل باعث به وجود آمدن یک سری مسائل تکنیکی میشود که اگر به درستی تعیین نشوند، مدل در تفسیر کردن، دچار اشتباه میشود. ابعاد مطرح شده در مدل، عناصر مختلف و ویژگیهای ساختار اجتماعی پیچیده را نشان میدهد. شکل (1) روابط بین شاخصها و ابعاد را نشان میدهد. [8]
شکل (1)-رابطه بین ساختار-بعد و شاخص [8]شاخص متغیری برای شناخت و ارزشیابی است که ابزاری برای مقایسه شرایط، موقعیت ها بوده و در ارتباط با اهداف و مقاصد، امکان تشخیص و پیش بینی میدهد.
2-2-خلاصه مطالعات صورت گرفته در زمینه حوزههای مختلف آمادگی سازمانهر یک از مدلهای بیانشده، دارای هدف خاصی بوده و شاخصهای خاصی را برای دستیابی به هدف مورد نظر اندازهگیری میکند. برای ارزیابی آمادگی سازمانی برای توسعه سیستم سرویسگرایی در سازمان، بحث سرویسگرایی باید در قالب مدلی مفهومسازی شود که قادر به بیان و سنجش ویژگیهای مرتبط باشد و از آنجا که ارزیابی آمادگی سازمانی برای توسعه سیستم سرویسگرایی یکی از زیر حوزههای خاص موضوعی در قلمرو وسیع ارزیابی آمادگی فناوری اطلاعات میباشد، برای تهیه چنین الگویی نیاز به بررسی ادبیات موضوع ارزیابی آمادگی فناوری اطلاعات داریم. مدلهای زیادی در حوزه ارزیابی آمادگی فناوری اطلاعات ارائه شده است ولی به علت گستردگی مطالب در ادامه به آوردن چکیدهای از تعدادی مدل انتخاب شده بسنده کردهایم.
2-2-1-مدل حنفی زاده، خدابخشی:
در این مدل که آمادگی الکترونیکی را در مقیاس ملی مورد سنجش قرار میدهد، شش بعد اصلی شامل زیرساخت ها و سطح دسترسی، میزان دسترسی و کاربرد ICTتوسط افراد، میزان اشاعه کسب و کار الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، درجه تحقق دولت الکترونیکی و شاخصهای توانمند ساز اولیه، برای سنجش آمادگی الکترونیکی جامعه معرفی میشود. برای اندازه گیری و محک زدن این ابعاد حدود 85 شاخص مطرح شده است. [8]
2-2-2-مدل الاوماری :این مدل برای ارزیابی آمادگی برای تحقق دولت الکترونیک در اردن طراحی شده که این ارزیابی بر مبنای شش عامل کلید: آمادگی سازمانی (با عوامل فرعی ماهیت بروکراسی دولت الکترونیک، فرآیندهای کسب و کار)، آمادگی رهبری و حاکمیت(توافقنامه سطح خدمات،مسئولیتپذیری انجام کارها)، آمادگی مشتریان(نگرانیهای عمده در ارتباط با سطح دسترسی،اعتماد و امنیت)، آمادگی شایستگیها(عدم وجود افراد متخصص و جایگزینهای مختلف برای غلبه بر این مسئله را مورد بررسی قرار میدهد) ، آمادگی فناوری (سختافزار،نرمافزار،ارتباط،تکنولوژی فعلی،ایجاد زیر ساختهای امن) و آمادگی قانونی صورت میگیرد. [9]
2-2-3-مدل CSPPاین مدل توسط پروژه سیاستگذاری شبکههای کامپیوتری (CSPP) تهیه شده است. شامل مدیران اجرایی شرکتهای فناوری اطلاعات در آمریکا میباشد. این مدل آمادگی الکترونیکی را درجه و میزان مشارکت جامعه در جهان شبکهای معرفی میکند. این مدل نیز آمادگی فناوری اطلاعات و ارتباطات را در مقیاس ملی و از منظر آمادگی افراد و جوامع برای شرکت در شبکه جهانی اطلاعات اندازه میگیرد. این مدل سطح گسترش ICT را در خانه، مدارس و کار و دولت سنجیده و به موازات آن متغیرهایی چون رقابت میان عرضه کنندگان خدمات ICT، سرعت دسترسی و سیاستهای دولتی را به عنوان عوامل اثرگذار اندازه میگیرد. اندازه گیریهای این مدل در پنج بعد زیرساخت (سرعت و در دسترس بودن، رقابت)، سطح دسترسی (کسب و کار، مدرسهها، دانشگاهها، دولت، خانهها)، کاربردها و خدمات (کسب کار دولت، آموزش، جامعه)، اقتصاد (نوآوری، نیروی کار، مصرفکننده) و توانمند سازها (سیاست، امنیت، سطح خصوصی بودن و …) انجامشده است. ابزار این سنجش پرسشنامه ای متشکل از 23 سؤال است که پاسخ دهندگان به زیر مؤلفههای پنج بعد گفته شده پاسخ داده و امتیاز کل برای آن جامعه، بر اساس میانگین امتیازات افراد، تعیین میشود. [10]
2-2-4-مدل APECاین مدل آمادگی الکترونیکی را درجه میزان آمادگی اقتصاد یا جامعه برای مشارکت در اقتصاد دیجیتال معرفی میکند و هدف آن ارزیابی آمادگی تجارت الکترونیکی و اقتصاد دیجیتالی میباشد. در این مدل سطح آمادگی یک کشور برای استفاده از تجارت الکترونیکی و مشارکت در اقتصاد دیجیتال سنجیده میشود. این سنجش به واسطه شش معیار اصلی که عبارتند از: زیرساخت ها و فناوری پایه ای، دسترسی به شبکه خدماتی، سطح استفاده از اینترنت، تسهیلات و مهارتها، منابع انسانی و موقعیت در اقتصاد دیجیتالی انجام میگیرد. بعد زیرساخت ها و فناوری پایهای که خود شامل شاخصهای قیمت، دسترسی، رقابت بازار، استانداردهای صنایع، سرمایههای خارجی میباشد. بعد دسترسی به شبکه خدماتی شامل شاخصهای پهنای باند، تنوع صنایع، کنترل صادرات، قوانین کارت اعتباری میباشد. بعد سطح استفاده از اینترنت، شامل شاخصهای میزان استفاده در تجارت، دولت و خانهها میباشد. بعد تسهیلات و مهارتها شامل استانداردهای پیشبرد صنایع میباشد. بعد منابع انسانی شامل شاخصهای آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات، نیروی کار میباشد؛ و بعد موقعیت در اقتصاد دیجیتالی شامل شاخصهای مالیاتها و تعرفهها، قوانین دولتی، اعتماد مصرف کننده میباشد. جهت سنجش از پرسشنامه چند گزینه ای با یک صد سؤال که در شش گروه فوق تقسیم شدهاند، استفاده میشود. [11]
2-2-5-مدل WITSAاین مدل سطح آگاهی و شناخت کسب و کارهای مختلف از پتانسیلهای تجارت الکترونیک را بررسی میکند تا راهکارهایی برای ارتقا و رشد تجارت الکترونیکی ارائه دهد، علاوه بر این به بررسی وضعیت صنعت فناوری اطلاعات در سطح بینالملل هم میپردازد. این مدل بر مطالعه تجربیات شرکت ها در تجارت الکترونیکی متمرکز شده و سؤالاتی که برای بررسی این تجربیات مطرح میکند، طیف گسترده ای از دیدگاهها و مسائل ازجمله: موانع فناوری، نقش اعتماد مشتری، عملیات کسب و کار داخلی که از تجارت الکترونیکی پشتیبانی میکنند، مشکلات نیروی کار، وضع مالیات، سیاستهای عمومی و مقاومت مصرف کنندگان را در بر میگیرد. [12]
2-2-6-مدل CIDCMاین مدل توسط مرکز توسعه بینالمللی و مدیریت تضاد در دانشگاه مریلند تهیه و در سال 2001 تحت عنوان گزارش «مذاکره نمونه شبکه» انتشار یافته است. هدف این مدل آماده سازی بستر گسترش میزان نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشورهای در حال توسعه به خصوص کشورهای آفریقایی بوده و این امر را به ویژه از طریق شناسایی تصمیمگیرندگان کلیدی در این حوزه و تلاش برای بهبود فرآیندهای مذاکره میان آنان دنبال میکند تا در نهایت ضریب نفوذ ICT به درون دولت، سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی افزایش یابد. در این مدل چهار گروه از عوامل شامل: پیشینه و تاریخ، ساختار، بازیگران کلیدی و کیفیت مذاکرات میان آنان و سیاستهای توسعه اینترنت و ICT کشور اندازهگیری میشود. در عامل پیشینه و تاریخ، شاخصهایی از قبیل اقتصاد، سطوح آموزشی، زیرساختهای موجود، در عامل ساختار شاخصهایی از قبیل نوع حکومت، شیوه سیاستگذاری، در عامل بازیگران کلیدی در توسعه اینترنت شاخصهایی از قبیل مسئولیت ها و اهداف نقشآفرینان مرتبط در دولت، کسب و کارهای محلی و خارجی، دانشگاهها، سازمانها، در عامل کیفیت مذاکرات میان آنان و سیاستهای توسعه اینترنت و ICT کشور، هر جنبه از توسعه اینترنت و سیاست فناوری اطلاعات و ارتباطات در یکی از چهار مرحله پیشت جاری، تجاری، رقابتی و تثبیتشده دستهبندی میشود. [13]
2-2-7-مدل TOHOSTCA در این مدل که در مقیاس سازمانی و ویژه مراکز آموزش عالی و از منظر خاص سنجش سطح آمادگی برای یادگیری الکترونیکی طراحی شده است، وضعیت مؤسسه در سه عامل اصلی توانایی ذینفعان موسسه آموزش عالی، ظرفیت یادگیری ذینفعان و تسهیلات برای یادگیری فناوری؛ با 11 شاخص فرعی مرتبط به صورت کمی اندازه گیری میشود. اعتبارسنجی مدل با تشکیل گروه خبره و طرح سوا لاتی و انجام مصاحبات شکل گرفته است. [14]
2-2-8-مدل OITIM
این مدل برای تعیین شاخصهای آمادگی سازمانی در راستای نوآوری در سیستمهای اطلاعاتی در مقیاس سازمانی و در بخش سلامت و بهداشت طراحی شده است. مطالعه مذکور در آغاز با بهرهگیری از یک گروه کارشناسی و روش دلفی هفت بعد آمادگی دانشی، آمادگی مهارتی کارکنان، آمادگی فنی، آمادگی عملیاتی، آمادگی فرآیندها، آمادگی منابع و آمادگی ارزشها و هدفها را به عنوان ابعاد معرف سطح آ ما سازمان تعیین کرده و سپس شاخصهایی برای سنجش هر بعد مشخص میکند. در این مدل، چرخه توسعه سیستمهای اطلاعاتی در سه فاز مطرح شده و مفهوم نوآوری به هر تغییری در جهت تکامل سیستمهای اطلاعاتی در هر فاز اطلاق میشود. از جمله ویژگیهای این مدل تفکیک مشخصههای سازمانی و عوامل محیط بیرونی به عنوان عوامل اثرگذار بر سطح آمادگی از یکدیگر و بررسی مستقل هر گروه میباشد. ابزار تعیین سطح آمادگی، پرسشنامه ای با 80 عامل در مقیاس لیکرت است که برای مؤسسات کلینیکی طراحی شده است. [15]
2-2-9- مدل ویلد و فرن باخدر این مدل نیز ارزیابی آمادگی استقرار سیستم یکپارچه اطلاعاتی در مقیاس سازمانی و در بخش سلامت کودکان مد نظر قرار گرفته و نه عامل رهبری، حاکمیت پروژه، مدیریت پروژه، مشارکت ذینفعان، استراتژیهای فنی و سازمانی، پشتیبانی و هماهنگی فنی، مدیریت و پشتیبانی مالی، سیاستهای حمایتی و ارزیابی عملکرد را به عنوان ابعاد تعیین کننده سطح آمادگی سازمانی مطرح میکند. ابعاد مطرح در این مدل از طریق مرور ادبیات موضوعی مرتبط استخراج شدهاند و سنجش آنها به وسیله پرسشنامه ای با 57 سؤال مرتبط انجام گرفته است. علاوه بر این ابزار دارای یک ماتریس برنامهریزی یکپارچه است تا در جهت تعیین اهداف آینده، استراتژیهای لازم برای رسیدن به هدف، ریسک ها، فرضیات و همچنین افراد مسئول در رسیدن به اهداف، مشخص شوند. [16]
2-2-10- مدل میرزایی و مدنیهدف اصلی این مطالعه ارائه یک مدل مفهومی عام جهت ارزیابی میزان آمادگی برای استقرار سیستمهای اطلاعاتی در مقیاس سازمانی و در شرکتهای تولیدی میباشد. در این تحقیق محققان پس از استخراج هفت عامل موثر در برآورد سطح آمادگی از ادبیات موضوعی و افزودن عواملی به تناسب ویژگی ها و شرایط در برگیرنده سازمانهای ایرانی به این مجموعه، بر مبنای نظرات گروه خبرگان و روش دلفی، در نهایت شانزده عامل را به عنوان عوامل تعیین کننده میزان آمادگی سازمان برای استقرار سیستمهای اطلاعاتی معرفی میکند. این 16 عامل طی فرآیند تحلیل عاملی در پنج خوشه: کسب و کار، سازمان، فرآیندها و طراحی سیستم، فناوری و مالی قرار گرفته و ضریب اهمیت هر خوشه در اندازهگیری متغیر هدف تعیین گردیده است. مدل بد ست آمده در صنایع ساخت قطعات خودرو مهر کام پارس اجرا شده است. سنجش عوامل با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته و فاصله وضع موجود با وضع مطلوب تعیین و اولویتهای تغییر سازمانی از سوی نویسندگان مقاله پیشنهاد شده است. [17]
2-2-11-مدل ارزیابی آمادگی ERPاین مدل که برای ارزیابی آمادگی ERP در سازمانها ایجاد شده، توسعه ای بر مدلهای ارزیابی قبلی است. ERP نمونه ای از ابزارهای استراتژیکی برای برنامهریزی، هماهنگی و کنترل فرایندهای سازمان است که تمامی منابع لازم برای انجام عملیات کسب و کار را مدیریت میکند. عمو ما منابع در سه دسته انسانی، مالی و فیزیکی تقسیمبندی میشوند. این مدل با مطالعه مقایسهای از مدلهای مختلف در مرور ادبیات و شناخت 37 عامل به عنوان عوامل موفقیتآمیز پیادهسازی ERP به دست آمده و در نهایت دارای 4 بعد تکنیکی شامل (تکنولوژی فیزیکی و تجهیزات لازم برای فرایند ها، نرمافزار ها و سخت افزار ها)، بعد انسانی شامل (تواناییها، دانش خبرگان، خلاقیت)، بعد اطلاعات که به حقایق، تئوریها، طراحی پارامترها، مشخصات میپردازد و بعد سازمانی که به پشتیبانی سازمانی در جهت بهترین استفاده از بعدهای تکنیکی و انسانی اشاره دارد،میباشد.روش جمع آوری داده از طریق مشورت و نظرسنجی با خبرگان بوده و جهت تست مدل از طریق سنجش ارزیابی سازمان برای اعتبارسنجی مدل و پرسشنامههای مرتبط و گرفتن فیدبک و بهبود مدل استفاده شده است.[7]
2-2-12-مدل ارزیابی آمادگی CRMاین مدل فرض بر آن دارد که با تراز کردن عوامل در سه بعد فکری ،اجتماعی و فناوری ،ارزش کسب و کار افزایش مییابد. ارزش کسب و کار یکی از عوامل مهم کارائی سازمان است.تراز کردن به معنای ایجاد توافق و هماهنگی مابین قسمتهای مکمل سازمان(مردم،فعالیتها،فرایندها)میباشد.این مدل با بررسی مطالعات قبلی انجامشده در زمینه مدیریت ارتباط با مشتری حاصل شده و توسعه ای بر مدلهای قبلی میباشد. در نهایت مدلی برای ارزیابی وضعیت فعلی سازمان برای پیادهسازی موفقیت امیز CRM ، با سه بعد فکری اجتماعی و فناوری با 25 شاخص حاصل شده است.بعد فکری شامل زیرمولفه های استراتژی،ساختار و برنامهریزی، بعد اجتماعی شامل زیرمولفه های فرهنگ،تعاملات ذینفعان،دامنه دانش و بعد فناوری هم شامل زیرمولفه هایی از قبیل برنامههای CRM ، قابلیتهای فناوری و مدیریت دانش میباشد. . جهت تست مدل و نظرسنجی ابعاد و شاخصهای مطرح شده ،از مشورت و نظرسنجی با خبرگان بهره گرفته شده است.[18]
2-2-13-مدل ارزیابی آمادگی BISBIS یا سیستمهای هوش سازمانی، سیستمهای کامپیوتری هستند که برای ایجاد، دسترسی و تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات سازمان استفاده میشوند تا تصمیمات و کار آگاهانهتر گرفته شود. تحقیقات نشان داده که تنها 24% پروژههای BIS موفق بودهاند. BIS از لحاط فنی خیلی گسترده هست و به طور بالقوه شامل مدیریت دانش، سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری، داده کاوی، پردازشهای تحلیلی آنلاین (OLAP) سی تمهای اطلاعات اجرایی (EIS و) و ERP میباشد. این مقاله با مروری بر تلاشهای اولیه در مسائل آمادگی سازمانی، متدولوژی جدیدی برای ارزیابی آمادگی سازمان برای پیادهسازی موفق BIS ارائه میکند. مدل پیشنهادی مجموعهای از عوامل آمادگی و عوامل موفقیت را در آمادگی پیادهسازی موفقیتآمیز این گونه سیستمها موثر میداند. این مدل، عوامل آمادگی از قبیل وجود استراتژی تعریفشده دقیق، ضمانت قوی و متعهد، نیازهای ضروری و واضح، پشتیبانی از مدیران رده میانی، مقیاس و حوزه مناسب، در دسترس بودن منابع و وجودتیم های قوی، فرهنگ اندازه گیری ،هم ترازی IT و کسب و کار ،دادههای معتبر در دسترس،زیرساختهای تکنیکی محکم،را برای ارزیابی آمادگی مناسب میداند.از جمله عوامل موفقیت، ایجاد یک چشمانداز ،تخصیص منابع کافی،همترازی IT و کسب و کار برای فواصل طولانی،اعتمادسازی در سیستم میباشد.در این مدل از روش نمونهگیری احتمالی و تصادفی شده است . تعداد جامعه آماری حدود 180 نفر بوده است.از ابزار پرسشنامه استفاده شده است.از متد تحلیل اماری SME برای تشریح روابط چندگانه متغیرها استفاده شده است[5].
2-2-14-مدل ارزیابی آمادگی BtoB ECتجارت الکترونیک بنگاه به بنگاه یا همان BtoB-EC به صورت ساده، تجارت بین شرکتها تعریف میشود؛ یعنی معاملات و خدماتی که شرکتی به شرکت دیگر ارائه میدهد. این نوعی از تجارت الکترونیک است که با روابط بین سازمانها سروکار دارد. از آنجا که پیچیدگی فرایندی زیادی در تجارت الکترونیک BtoB داریم، دانستن موارد لازم پیادهسازی و شناسایی چالشهای ممکن، شکاف دانش موجود را پر میکند. این مدل دارای 8 بعد کلی است که هر کدام دارای زیرمولفه ها و شاخصهایی میباشد. بعدهای مدل شامل رفتارهای فردی، آمادگی سازمان، منابع انسانی، فنی، فرایندهای کسب و کار، نیروهای بازار، صنایع پشتیبان و آمادگی دولت میباشد. شاخصهای ارزیابی مدل تجارت الکترونیک BtoB، برای ارزیابی سازمانهای کوچک و معمولی در مالزی تعبیه شده است. جامعه آماری متشکل از افراد خبره و تجربه دیده در زمینه تجارت الکترونیک میباشد. [6]
2-3-طبقهبندی مدلهای بیانشدهمدلهای بیانشده را میتوان از جوانب زیر تقسیمبندی کرد:1-بر مبنای مقیاس مدل: بسته به اینکه مدل برای چه مقیاسی ارائه شده است میتواند جهانی، ملی و سازمانی باشد.2-حوزه خاص مدل: که باید بررسی کرد مدل برای ارزیابی چه حوزه خاصی از آمادگی فناوری اطلاعات ارائه شده است.3-متدولوژی ارزیابی شامل استفاده از پرسشنامه، روشهای آماری و تحلیل ریاضی، مطالعات موردی و بهترین روش هامیباشد.
4-نوع و نحوه رسیدن به مدل در اینجا مدنظر میباشد. مدلهای مروری که از بررسی ادبیات موضوع استخراج شدهاند مدلهای اکتشافی که از اخذ نظر خبرگان بد ست آمدهاند و مدلهای ترکیبی که ترکیب این دو میباشند.جدول (1) زیر مقایسهای از مدلها بر مبنای معیارهای ارائه شده میباشد.
جدول (1)-مقایسهای از مدلهای مختلف ارزیابی مذکور
مدل مقیاس مدل حوزه خاص متدولوژی ارزیابی نوع مدل
1 حنفی زاده و خدابخشی ملی ICT پرسشنامه ترکیبی
2 الاوماری ملی دولت الکترونیک مطالعات موردی مروری
3 CSPP جهانی ICT پرسشنامه مروری
4 APEC ملی تجارت الکترونیک پرسشنامه مروری
5 WISTA سازمانی تجارت الکترونیک پرسشنامه ترکیبی
6 CIDCM ملی ICT اکتشافی
7 TOHOCA سازمانی آموزش الکترونیک پرسشنامه اکتشافی
8 OITIM سازمانی سیستمهای اطلاعاتی پرسشنامه- تحلیل ریاضی اکتشافی
9 ویلد و فرن باخ سازمانی سیستمهای اطلاعاتی پرسشنامه مروری
10 میرزایی و مدنی سازمانی سیستمهای اطلاعاتی پرسشنامه ترکیبی
11 مدل ERP سازمانی سیستمهای یکپارچه سازمانی پرسشنامه- تحلیل ریاضی ترکیبی
12 مدل CRM سازمانی سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری پرسشنامه ترکیبی
13 مدل BIS سازمانی سیستمهای هوشمند کسب و کار پرسشنامه- تحلیل ریاضی ترکیبی
14 مدل BTOB-EC سازمانی تجارت الکترونیک پرسشنامه ترکیبی
2-4-معرفی سرویسگرایی در سازمان2-4-1-سازمان و معماری سازمانییک سازمان شامل مجموعه هائی است که دارای محدوده کاری متنوع و توزیعشده باشند و تحقق ماموریت از پیش تعریف شده ای را دنبال نمایند. در این صورت سازمان شامل منابع متعددی نظیر نیروی انسانی، تشکیلات مرتبط و فناوری است که میبایست این امور را هماهنگ کرده و اطلاعات مشترک جهت تحقق ماموریت های مشترک را منتشر نماید.
معماری یادآور یک طرح و دید همه جانبه و کلان بر ساختار و رفتار موجودیتی است که دارای خواصی چون پیچیدگی و پویائی بوده و تهیه و نگه داشت آن مستلزم داشتن توجه ویژه ای به جامعیت، یکپارچگی، انعطافپذیری و تعامل پذیری است. معماری سازمانی، در واقع ابزار تحقق نیازمندیها است [25] و شامل مجموعه اطلاعاتی مرتبط با مأموریت سازمان و اطلاعات و فناوریهای مورد نیاز برای دستیابی به آن و فرآیندهای انتقال مورد نیاز برای پیادهسازی فناوریهای جدید، متناسب با تغییرات مورد نیاز ساختار و مأموریت سازمان است [20]. در معماری سازمانی بایستی مواردی همچون ساختار مؤلفهها، روابط مورد نیاز برای همکاری آنها و سیاستها و راهنماهایی برای مدیریت طرح ها و تکامل آنها در آینده، مورد بررسی قرار گیرد. فرآیند معماری سازمانی، در واقع انتقال معماری سازمان، از معماری وضع موجود به معماری وضع مطلوب را شامل میشود که نحوه و مسیر این حرکت را طرح انتقال مشخص میکند. معماری هدف، نیز عبارت است از مجموعه ایی از فرآورده ها که عمو ما، آینده و وضعیت نهایی سازمان و به طور ضمنی سیاستها و افکار و طرحهای آتی سازمان را بیان میکند. [20]
معماری سازمانی شامل موارد ذیل است:1-مجموعهای از مدلهای مربوط به واحدهای اصلی سازمان و اثر متقابل آنها با محیط 2-ارتباطات بین مدل ها و قوانین ناظر بر سازگاری و جامعیت 3-اصول هدایت کننده طراحی و تکامل مدل ها. مدل ها خود پوشش دهنده مواردی از قبیل (اهداف) و راهبردها، فرآیندهای حرفه، مقاصد حرفه، ساختار سازمانی، سیستمهای اطلاعاتی، هستند. با استفاده از معماری سازمانی کاهش چشمگیری در هزینههای فناوری اطلاعات، هزینه مدیریت پیچیدگی ها، حذف افزونگی، گسترش سیستمهای فناوری اطلاعات، پاسخ به نرخ تغییرات حرفه، نیاز به اشتراکگذاری اطلاعات، برون سپاری داریم. مهمترین نتایج معماری سازمانی را باید بهبود روشها و فرآیندها در ماموریت های سازمانی، ایجاد نظامی یکدست و قابل مقایسه در توصیف سیستم ها و یکپارچگی دانست. [1]
2-4-2-معماری سرویسگراواژه «معماری» در معماری سرویسگرا با همان واژه در معماری سازمانی معانی متفاوتی دارد. مفهوم معماری در سرویس گرائی سبکی است که با نمونههای چون سبک سرویس دهنده – سرویس گیرنده یا سبک چند لایه در سیستمهای اطلاعاتی شباهت دارد و نوعی سبک در توسعه و طراحی سیستمهای اطلاعاتی است، درحالیکه واژه معماری در معماری سازمانی بیان کننده نگاهی همه جانبه، بالا به پائین و دیدی همه جانبه به سازمان بوده که نهایتاً منجر به طبقه بندی و توصیف عناصر و اجزاء سازمان به صورت همه جانبه و فراگیر میشود.
برای معماری سرویسگرا تعریف ثابتی وجود ندارد ولی اکثرا بر این موضوع توافق دارند که این معماری مربوط به لایههای پائین بوده و متکی بر فناوری است که تاثیر آن بر هر دو حوزه کسب و کار و فناوری مشهود میشود. در ادامه از چند دیدگاه مورد بررسی قرار میگیرد: [1]
1-کارشناسان کسب و کار: مجموعهای از سرویسها که سازمان مایل به ارائه آنها به مشتریان یا شرکاء خود است (تعریف سرویس کسب و کار).
2-معماران: سبکی از معماری که حاوی قوانین، الگوها و ضوابطی است که منجر به ایجاد خصایصی نظیر پیمانه ای بودن، بسته بندی، اتصال سست، استفاده مجدد و ترکیب پذیری شده و از نظر ساختار از یک ارائه دهنده سرویس و یک درخواست کننده سرویس تشکیل شده است.
3-طراحان و پیاده سازان: یک مدل برنامه نویسی که از استانداردهائی مانند (WSDL،UDDI،SOAP) و فناوریهائی نظیر سرویسهای وب استفاده میکند و قابلیت تعامل پذیری بین مؤلفههای نرمافزاری را بدون توجه به سکو و فناوری پیادهسازی آنها پشتیبانی میکند. [1]
4- دیدگاه IBM: رهیافتی برای ساخت سیستمهای توزیعشده است که کارکردهای نرمافزاری را در قالب سرویس ارائه میکند. این سرویسها هم توسط دیگر نرم افزارها قابل فراخوانی هستند و هم برای ساخت سرویسهای جدید مورد استفاده قرار میگیرند، این رهیافت برای یکپارچهسازی فناوری ها در محیطی که انواع مختلفی از سکوهای نرمافزاری و سختافزاری وجود دارد ایده آل است. [1]
5-سبکی از معماری که از اتصال سست سرویسها جهت انعطافپذیری و تعامل پذیری حرفه و به صورت مستقل از فناوری پشتیبانی میکند و از ترکیب مجموعه سرویسهای مبتنی بر حرفه تشکیل شده که این سرویسها انعطافپذیری و پیکربندی پویا را برای فرآیندها محقق میکنند [21].
6-چارچوبی برای یکپارچهسازی فرآیندهای حرفه و پشتیبانی آنها توسط فناوری اطلاعات با کمک مؤلفههای استاندارد و امن تحت عنوان سرویس که قابلیت استفاده مجدد و اتصال به یکدیگر جهت پوشش تغییرات حرفه را دارا میباشند. [21]
علی رغم استفادههای وسیع سرویسگرایی هنوز درک و دانش کافی برای فرایندهای پیادهسازی سرویسگرایی در سازمانها موجود نیست. [22]
2-4-3-خواص معماری سرویسگرااز جمله ویژگیهای متمایز این معماری در مقایسه با سایر معماریهای سازمان میتوان به موارد زیر اشاره کرد [19]
هم نواسازی: اجزاء نباید دانشی از منطق جریان کار اصلی داشته باشند، آنها فقط به درخواستهای هم نوا ساز پاسخ میدهند و هر جزء یک واحد مستقل به حساب میآید. در هم نواسازی چون منطق گردش کار به صورت جدا توسط هم نوا ساز نگهداری میشود، ساده تر قابل بسط و اصلاح است، از طرفی این اجزاء شانس بیشتری برای استفاده مجدد در دیگر هم نواسازی ها خواهند داشت، این عوامل خود باعث چابکی میشود. در سرویسگرایی نیاز به استفاده از هم نواسازی است، سرویسها باید قابل استفاده مجدد باشند و لازمه این شرط بی وضعیتی آنها است.
قابلیت استفاده مجدد: اساسا سرویسها برای استفاده مجدد طراحی میشوند، خواه این استفاده مجدد در زمان حال انجام شود و یا موکول به آینده شود، این امر با بهکارگیری استانداردهای مستقل از فناوری و جداسازی پیادهسازی سرویس از واسط، محقق میشود. این استفاده در میان چندین نرمافزار، سرویسهای هم نواسازیی و سرویسهای بین سازمانی محقق میشود.
قرارداد رسمی برای تعامل: سرویسهایی که نیاز به تعامل (استفاده) با هم را دارند باید قواعد مربوط به چگونگی این ارتباط را به صورت رسمی و مشخص تعریف و منتشر نمایند. این قرارداد حداقل شامل تعریف نام و آدرس سرویس، عملیات ها، پیامهای ورودی و خروجی برای هر عملیات و نوع این داده ها است. در قرارداد فقط طریقه شناخت سرویس گیرندگان از یک سرویس تعریف میشود.
اتصال سست سرویسها: اصولا یکی از اصول اصلی این معماری بر پایه اتصال سست سرویسها است، بطوریکه آنها به یکدیگر وابستگی شدید نداشته باشند و بیشترین استقلال از یکدیگر را داشته باشند. این به معنای آن است که یک سرویس ممکن است نیاز به اطلاعات دیگر سرویسها و استفاده از آنها داشته باشد ولی مستقل از چگونگی پیادهسازی سایر سرویسها اجرا شود.
پنهان سازی پیادهسازی داخلی: تنها بخشی از سرویس که برای شرکاء و محیط قابل روئیت است، واسط سرویس است که تحت قالب یک قرارداد منتشر میشود. چگونگی پیادهسازی عملیات از دید محیط مخفی است و حتی ممکن است بدون اطلاع سرویس گیرندگان تغییر کند یا از فناوری جدیدی استفاده شود، بدون انکه واسط و تعریف سرویس تغییر کند.
قابلیت ترکیب پذیری: سرویسها از یکدیگر استفاده میکنند، بدین ترتیب دانه بندیهای متفاوتی از سرویسها ایجاد میشود و قابلیت استفاده مجدد ارتقاء میپذیرد. این مورد شباهتهایی با قابلیت استفاده مجدد دارد با این تفاوت که قابلیت استفاده مجدد بر مهیا نمودن لوازم و استانداردها تاکید دارد در حالی که ترکیب پذیری مربوط به چگونگی تعیین و طراحی سرویسها از نظر دانه بندی و کارکردی است بگو نه ای که بتوان یک سرویس کلان را از ترکیب دیگر سرویسها ایجاد نمود.
خودمختاری سرویسها: هر سرویس برای خود دارای منطق کاری و دادههایی است که حوزه عملکرد آن را تعیین میکند، این حوزه کاملاً مشخص است. این اصل بر این موضوع تاکید دارد که یک سرویس باید بتواند چگونگی پیادهسازی داخلی خود را تغییر یا گسترش بدهد بدون اینکه برای این کار نیاز به اجازه یا تغییری در دیگر سرویسها باشد.
بی وضعیتی حالت سرویسها: یعنی وضعیت فعلی فرآیند نباید در آنها ذخیره شود، چون سرویسها متعلق به هیچ فرآیند یا سرویس والدی نیستند، آنها اجزاء خودمختار و مستقل هست ندو اصولا یک واحد قابل استفاده مجدد هستند که ممکن است همزمان توسط شرکاء مختلفی استفاده شده و یک عملیات مشخص را انجام میدهند. کنترل و ثبت حالت و توالی انجام کارها در جای دیگری مثلا هم نوا ساز مرکزی صورت میگیرد.
قابلیت شناسایی و کشف: قرارداد واسط استفاده از سرویسها بایست توسط شرکاء و کلیه عواملی که مجاز به استفاده هستند، قابل شناسایی و کشف باشد. از مزایای معماری سرویسگرا قابلیت جستجو بین ارائهدهندگان مختلف برای یک سرویس معین و انتخاب بهترین ارائه دهنده بر طبق معیارهای کیفیت سرویس و دیگر شاخصها میباشد که توسط این اصل محقق میشود.
2-4-4- نکات مهم سرویسگرایی1-در این معماری ذینفعان با «چه چیز» سرو کار دارند و نه «چگونه». نگاه سرویسگرایی با جزئیات انجام فرآیند توسط سرویس دهنده سر و کار ندارد، بلکه بر نتیجه سرویس (خروجی) تاکید دارد.2-استاندارد و شفاف بودن ورودی و خروجی 3-مخفی سازی پیچیدگی داخلی از دید ذینفعان، سرویس گیرندگان نباید درگیر پیچیدگی و جزئیات قوانین داخلی سازمان سرویس شوند.4- سرویس گیرنده (ذینفع) بجای کنترل «مراحل و چگونگی» انجام کار، کیفیت نتیجه (خروجی) سرویس را کنترل میکند.5- سرویسگیرنده باید امکان مقایسه و انتخاب بین سرویس دهندگان مختلف برای یک سرویس را داشته باشد.6- سرویس میبایست با نگاه به استفاده در کاربردهای آتی و موقعیتهای دیگر طراحی شود و قابلیت استفاده مجدد داشته باشد.7- سرویسها نه تنها توسط سرویس گیرندگان فراخوانی میشوند، بلکه سرویس گیرندگان باید بتوانند با فراخوانی چند سرویس و ترکیب آنها، سرویس جدیدی را ارائه کنند و این معادل قابلیت ترکیب پذیری سرویسها میباشد.8-سرویسها از طریق کانالهای متنوع و به کمک فناوریهای مختلفی ارائه میشوند، اما ذات و طراحی سرویس مستقل از فناوری و طریقه ارتباط است و باید بتواند با تغییر فناوری ها همچنان قابل استفاده و قابلیت فراخوانی توسط ذینفعان مختلف را داشته باشد. [22]
2-4-5-مزایای معماری سرویسگرا
امروزه اولویتهای اصلی سازمانها برای رقابتی شدن، افزایش کارایی عملیاتی، رشد درآمد و تولید بیشتر است. [19]کارایی سازمان ارتباط مستقیم با چابکی و قدرت پاسخگویی سریع دارد. انعطافپذیری عامل اصلی برای کاهش زمان بازار و واکنش سریع به تغییرات است. قابلیت انعطاف میبایست در همه زمینههای سازمانی، نقشها، فرایندها، … به طور شفاف انجام شود. سرویسگرایی ایده ای است که کمک میکند تا سازمان بتواند در برابر تغییرات واکنش نشان دهد.در مقاله [22] بین مزایای فنی و مزایای کسب و کار حاصل از سرویسگرایی تفاوت قائل شده است. با دستیابی به چند هدف مهم استراتژیک سرویسگرایی، فواید استراتژیکی مهمی برای سازمان حاصل میشود: 1-افزایش قابلیت همکاری ذاتی ، چون برنامههای نرمافزاری سرویسگرایی قابلیت تعامل پذیری بالایی دارند و به راحتی داده ها را به اشتراک میگذارند.البته برای رسیدن به این قابلیت حصول سه قابلیت سازگاری مفهومی ،سازگاری فنی و سازگاری سازمانی مهم است.2-افزایش فدرال بدین معنا که تا جایی که ممکن است منابع و برنامههای کاربردی، خودمختار و دارای حاکمیت مستقل بوده و با یکدیگر یکپارچه شوند.میزان فدرال بودن با تعداد حوزه سرویس گرای دارای سرویسهای مستقل قابل اندازهگیری میباشد.3-افزایش همترازی و کار و فناوری اطلاعات، هم ترازی بدین معنا که تا چه حد فناوری اطلاعات با نیازها،اهداف و استراتژیهای کسب و کار به درستی و به موقع هماهنگ است. [22]در واقع نقش کلیدی معماری سرویسگرا اتصال بین کسب و کار و فناوری اطلاعات است، بدین ترتیب فرآیندها میبایست از نگاه سرویسگرا دیده شوند و در سطح مدیریت حرفه پشتیبانی شوند. [21]
با رسیدن به اهداف استراتژیکی سرویسگرایی زیر، مزایای استرتژیکی برای سازمان حاصل میشود:
1-افزایش بازگشت سرمایه: برنامههای کاربردی سنتی در طول زمان توسعه مییابند اما پیچیدگی آنها هم افزایش مییابد که باعث افزایش هزینههای مالکان هم میشود، اما از آنجا که سرویسها قایلیت استفاده مجدد دارند در هنگام توسعه، پیچیدگی آنها به اندازه برنامههای سنتی افزایش نمییابد، در نتیجه سرویسها برای اهداف بیشتری قابل استفادهاند و میزان بازگشت سرمایه هم افزایش مییابد [22].
از طرفی معماری سرویسگرا مجموع هزینه صرف شده برای فناوری اطلاعات و سرویسهای حرفه را به دو روش کاهش میدهد. اول با حذف هزینههای میان افزارها و فناوریهای اختصاصی و جایگزین کردن آن با فناوریهای استاندارد مانند وب سرویس و دوم با ترکیب کارکردهای حرفه در قالب سرویس هائی که توسط واحدهای مختلف قابل استفاده باشد. [23]
2-افزایش چابکی سازمان: چابکی به معنای کارایی سازمان در پاسخ به تغییرات تعریف میشود [22] از طرفی معماری سرویسگرا شما را قادر میسازد تا به سرعت سیستمهای خود را تغییر دهید. این چابکی هم از جهت کارکردهای سیستم و هم از جهت تغییر جغرافیائی یا ارتقاء سکوها و حتی تغییر تأمین کننده فناوری میتواند باشد. [5]
3-کاهش بار فناوری اطلاعات: با رویکرد سرویسگرایی در سازمان و کنترل یکنواخت فناوری اطلاعات هزینههای عملیاتی، ضایعات، افزونگی، کاهش مییابد. افزایش قابلیت استفاده مجدد، نگه داری راحت سرویسها، تکامل مطبوع سرویسها (بهبود تدریجی سرویس بدون داشتن اثری منفی در نحوه خروجی و عملکرد سرویس) و رویکرد تدریجی فرایندهای سرویسگرایی همگی باعث توسعه موثر و از طرفی کاهش بار فناوری اطلاعات میشود. [22]
یکی دیگر از مزایای مهم آن توانایی قابلیت استفاده مجدد از سرویسهای موجود میباشد؛ و این به نوبه خود موجب کاهش هزینههای توسعه و نگهداری و کاهش زمان توسعه و افزایش چابکی کسب و کار میشود.همچنین موارد دیگری از قبیل توسعه و اجرای تدریجی، یکپارچگی آسان با شرکاء داخلی و خارجی، استفاده مجدد از کد برنامه یا سیستم ها، عدم وابستگی سیستم ها و معماری به مکان فیزیکی، پشتیبانی از محصولات با طول عمر کوتاه (با وجود سرویسهای خوش تعریف و قابلیت استفاده مجدد)، ایجاد منابع جدید درآمدی، همسویی بهتر فناوری اطلاعات و کسب و کار و. از جمله مزایایی است که در سایر منابع اشاره شده است. [45]
2-4-6-لایههای معماری سرویسگرادر ایجاد یک معماری سرویسگرا در حوزه کسب و کار از رویکردهای مختلف کشف سرویس میتوان استفاده کرد. در این مطالعه هدف پرداختن به جزئیات سرویس نسیت، بلکه آشنایی کلی با سرویسهاست. تعربف نهایی از سرویسها و پیادهسازی شامل ارائه معماریهای فنی و راه حلهای طراحی و پیادهسازی میباشد. [42]
متدولوژیهای مختلفی برای تعریف سرویسها وجود دارد و هر کدام میتوانند مشخصه ها و کارهای گوناگونی را انجام دهند و و ارائه یک فرمول مشخص برای تعیین و تعریف سرویسها غیرممکن است. تنوع فرایند ها و توابع کسب و کار زیاد است. سرویسها مسئولیتهای گوناگونی دارند.متدولوژی مراحل توسعه و جریانهای کار مورد نیاز در طی ساخت یک برنامه را مشخص میکند. [33]بهترین راه برای طبقهبندی سرویسها، مطرح کردن لایههای مختلف معماری سرویسگرا و مراحل توسعگان میباشد. در شکل (2) لایههای مختلف معماری سرویسگرا نشان داده شده است.
شکل (2)-لایههای مختلف معماری سرویسگرا [22]سه لایه اصلی در معماری سازمانی سرویسگرا شامل «کسب و کار»، «سرویس» و «سیستمهای اطلاعاتی» میباشند. سرویسها به سه نوع پایه، ترکیبی و فرایند تقسیمبندی میشوند. سرویسهای ترکیبی، ترکیبی از سرویسهای پایها ندو در لایه هم نواسازی فعالیت میکنند. لایه هم نواسازی بین منطق برنامههای کاربردی (سرویسهای پایه) و منطق کسب و کار (سرویسهای فرایندی) ارتباط ایجاد میکند. سرویسهای فرایندی شامل سرویسهای ترکیبیاند و فرایندها توسط موتور فرایندی (کنترل کننده مرکزی) کنترل میشوند. کار برنهایی از طریق واسطهای گرافیکی به فرایندها دسترسی دارد. [22]
طبق تقسیم بندی انواع سرویسها در این معماری میتوان لایههای سرویسهای فرآیندی، لایه سرویسهای حرفه و لایه سرویسهای نرمافزاری را برشمرد. در اینجا مختصری از وظایف هر لایه بیان میشود:
-1لایه سرویسهای فرآیندی: در لایه سرویسهای فرآیندی که هم نوا ساز سرویسها دران صورت میپذیرد میتواند منطق فرآیند را به عملیات سرویسها متصل کند، در اینجاست که فرآیندهای حرفه با سرویسها متصل میشوند و به کمک هم نواسازی، جریان کار و محدودیت ها، شرط ها و قوانین مشخص حرفه از فعالیتها جدا میشوند، ترتیب و جریان فراخوانی سرویسها در هم نوا ساز اصلی در قالب زبانهایی چون BPEL پیادهسازی میشود، در عوض فعالیتهای حرفه که اکنون به صورت سرویسها پیادهسازی شدهاند از منطق و حالت فرآیندها جدا شدهاند و به صورت واحدهای خودمختار قابل فراخوانی در سطح سازمان و حتی خارج آن میشوند و این منطق به راحتی توسط ذینفعان قابل فهم است و طراح سرویس دغدغه ترتیب و روال اجرایی فرآیند اصلی را ندارد. سرویسهای حرفه سرویسهای نرمافزاری را فراخوانی میکنند، همچنین سرویسهای نرمافزاری مسئول پیادهسازی یک عملیات تعریف شده و مشخص هستند. هم نواسازی باعث میشود پیچیدگی ها و قوانین جزیی حرفه از دید ذینفعان این لایه مخفی شود و باعث انعطافپذیری و چابکی تعریف و اصلاح مؤلفههای سازنده فرآیندها شده و جزییات روال ها و قوانین به لایههای پایین تر منتقل میشود.
-2لایه سرویسهای حرفه: سرویسهای این لایه بر دارنده مؤلفههای اصلی انجام کسب و کار سازمان هستند. از نگاه لایه کسب و کار، معماری سرویسگرا کمک میکند اتصال بین فرآیندهای حرفه با فناوری اطلاعات منعطف باشد بطوریکه با تغییر فرآیندها، فناوری نیز به آسانی هماهنگ شود. اتصال بین حرفه و فناوری از طریق تعیین سرویسها محقق میشود که واسط بین این دو هستند. تفاوت این لایه با لایه قبل در اینجاست که ذینفع سرویسهای این لایه، کارشناسان داخلی سازمان هستند در حالی که سرویسهای لایه قبل با کاربران خارجی و مشتریان سروکار داشته و منطق حاکم بر آن سرویسها از جنس قوانین و منطق قابل فهم برای شرکاء و مشتریان است. با هر پیکربندی معماری این لایه، میزان قابلیت استفاده مجدد، انعطافپذیری و سایر معیارها متفاوت خواهد بود. چگونگی چیدمان و معماری این لایه از مهمترین موضوعات موثر در موفقیت و کارایی معماری سرویسگرا بوده و از مهمترین گامهای تحلیل و طراحی سرویسگرا میباشد. این سرویسها با منطق حرفه سر و کار دارد، این منطق میتواند شامل وظایف واحدها، ترتیب فعالیت ها، وابستگی بین فعالیت ها و منابع و به طور کلی بر دارنده کلیه روال ها و محدودیتهای سازمان باشد… منطق این لایه از مدل فرآیندی سازمان و مصاحبه با کارشناسان خبره قابل استخراج است و معمولاً از خبرگان سازمان و مستندات مورد تایید استفاده میشود. این سرویسها به دو دسته وظیفه محور و موجودیت محور طبقه بندی میشوند.
لایه سرویسهای نرمافزاری: این لایه در سطح فناوری بوده و تشکیل دهنده سطح زیرین معماری سرویسگرا است. در این لایه بعضی از سرویسها از نو طراحی و پیادهسازی میشوند ولی گروه دیگر بر روی نرمافزارهای موروثی عمل نموده و قابلیتهای مورد نیاز را تحت شکل سرویس ارائه میدهند، با این روش کارکردهای یک نرمافزار کاربردی با هر سکو و فناوری که پیادهسازی شده باشد، قابل ارائه جهت استفاده سایر سرویسها میباشد. کلیت منطقی (قوانین، توالی ها، محدودیت ها، انتخاب ها و.) توسط این سرویسها نگهداری میشود در حد جزیی و تفصیلی است و متشکل از دو بخش مرتبط با حرفه و مرتبط با فناوری است. منطق حرفه میتواند شامل فرمول ها و قوانین تخصصی سازمان باشند، برای جمع آوری این اطلاعات، معمولاً از خبرگان سازمان، آیین نامه ها و دستورالعملهای مربوطه استفاده میشود.