Please enter banners and links.
فصل دوم414670216003400 پیشینه تجربی تحقیق2-1- مقدمهبررسی و مروری بر ادبیات در زمینه پژوهش، موجب خواهد شد که شناخت روشنتری از موضوع تحقیق برای محقق فراهم گردد و لذا گامهایی استوارتر و مطمئنتر در جهت پیشبرد اهداف علمی خود بردارد. در این بخش از تحقیق، اطلاعات گردآوری شده از پایاننامهها، کتابها، مقالات منتشر شده در مجلات، سایتهای معتبر خارجی و داخلی در ارتباط با موضوع مورد مطالعه آورده شده است. در اینجا تحقیقات انجام شده به دو دسته تقسیم شدهاند: تحقیقات خارجی و تحقیقات داخلی.
2-2- پیشینه خارجیبست و مایرل (2013) در تحقیق خود تحت عنوان « ارزش ها، باورها نگرش ها : مطالعه تجربي در ساختار نگراني هاي زيست محيطي و مشاركت در بازيافت» در آلمان به بررسی رابطه بین ارزش ها، باورها و نگرش ها با رفتار بازیافت پرداخته اند. ایشان در اين مقاله، به صورت تجربي، ابعاد چهار مقياسي زيست محيطي متفاوتي را مورد بررسي قرار داده اند، همچنين روابط متقابل آنها، ويژگي متفاوتشان، و ارتباط نسبي آنها را با توضيح رفتار بازيافت، مورد مطالعه قرار داده اند. با استفاده از تجزيه و تحليل مسير سنتي و مدل سازي معادله ساختاري نهفته، ما ساختار سلسله مراتي ساختاري ارزش ها زيست محيطي، باورها و نگرش ها و مشاركت شان با توضيح رفتار بازيافت را امتحان كرده اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ارزش ها و باورهاي اوليه بر نگرش هاي عمومي تاثير داشته است.
مالمو (2013) در مطالعه خود تحت عنوان « منزل تا راه پله به عنوان يك استراتژي براي بهبود رفتار بازيافت زباله هاي مواد غذايي – ارزيابي يك آزمايش تمام عيار» در سوئد به بررسی راههای بهبود رفتار بازیافت زباله پرداخته است. در این مطالعه، مقايسه بين دو گروه از خانواده ها در يك منطقه مسكوني چند خانواري براي بررسي اينكه چگونه اطلاعات شفاهي از طريق يك كمپين(دور ستپ) مي تواند رفتار بازيافت زباله هاي مواد غذايي خانوار ها را از يك نقطه نظر كيفي و كمي، تحت تاثير قرار دهد. رفتار منبع جدايي از طريق وزن كردن تمام زباله هاي مواد غذايي و مواد خشك قابل بازيافت بطور هفتگي و همچنين مواد اضافي باقي مانده كه در طول دوره زماني 104 هفته به وجود آمده اند و همچنين تحليل تركيب مواد بازمانده نيز مورد ارزيابي قرار گرفته است. معرفي كردن منبع و جدايي هر دوي آنها از زباله هاي مواد غذايي، براي توليد بيو گاز(گاز زيستي) بطور قابل توجهي، توليد مواد غذايي باقيمانده در كل منطقه را كاهش داد. يك توليد ميانگيني از 72% و 700گرم، خانوارها، هفته موادغذايي باقي مانده جمع آوري شده خانوارها بطور جداگانه اي در ميان خانوارها ترتيب يافت شد. تفاوت آماري ميان دو گروه از نظر آماري معني دار نبود. چهار تحليل تركيب زباله ها نشان مي دهد كه ميزان ميانگيني منبع جدا از زباله هاي مواد غذايي بالاتر بوده و ميزان مواد هم جور در بخشي زباله هاي مواد غذايي در ميان خانوارهايي كه اطلاعات شفاهي وجود داشته است پايين تر بوده است. همچنین نتایج این تحقیق حاکی از آن است که يك كاهش در نسبت منبع جدايي زباله هاي مواد غذايي در ميان خانوارها كه اطلاعات شفاهي را دريافت مي كند وجود داشت كه نشان ميد هد، كمپيني از منزل تا راه پله، دوام كمتري دارد. هيچ نشانه اي از افزايش ميزان منبع جدا و يا كاهش ميزان مواد ناجور در ميان مواد خشك بازيافت وجود نداشت. محقق در نهایت در خصوص نتایج تحقیق نكات برجسته ای را عنوان می دارد که عبارتند از:
1-در زدن خانه ها براي افزايش منبع جداسازي زباله هاي موادغذايي مورد استفاده قرار گرفت.
2- در طول دوره ارزيابي، در زدن ديگر اثرات قابل توجهي به همراه نداشت.
3- سهولت براي جدايي منبع زباله هاي موادغذايي در داخل خانوارها بايستي مورد رسيدگي قرار گيرد.
هوسادا (2013) در مطالعه خود تحت عنوان « تجزيه و تحليل مرتب سازي نوع و بازيافت زباله هاي خانگي» با یک رویکرد نئو دیکاردویی در شهر توکیو به بررسی بازیافت زباله های خانگی پرداخته است. به نظر محقق، يكي از جالب ترين ويژگي ها، اما مشكل ساز در بازيافت روزانه زباله هاي خانگي، مخلوطي از انواع مختلف زباله ها و تخريب مواد بازيافت شده، ناشي از تركيب انواع مختلف زباله هاي خانگي مي باشد.اين مورد اغلب در بازيافت موادي همچون كاغذهاي استفاده شده پلاستيكها و غيره ديده مي شود. اين مقاله به تجزيه اين جنبه مي پردازد و نشان مي دهد كه چگونه شكل گيري قيمتها و سطوح فعاليت در يك اقتصاد رو به رشد بلند مدت با استفاده از يك نوع مدل نئوريكاردويي توليد صورت مي گيرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تاييد شده است كه يك تعادل بلند مدت تحت مفروضات معقول وجود دارد. اين نيز نشان داده شده است كه چگونه ميزان مرتب سازي انواع زباله ها متفاوت، درجه منابع قابل بازيافت و همچنين قيمتها را تحت تاثير قرار مي دهد.
هال و کینز (2012) در مقاله خود با عنوان «فهم عادي سازي رفتار بازيافت و پيامدهاي آن بر رفتار وابسته و طرفدار محيط زيست: مروري بر هنجارهاي اجتماعي و بازيافت» به بررسی رابطه بین هنجارهای اجتماعی و رفتار بازیافت پرداخته اند. اين مقاله به بررسي درك ما از رفتار بازيافت در زمينه عادي سازي رو به افزايش آن در انگلستان مي پردازد. همچنین ایشان به بررسي تاريخچه اخير بازيافت مواد خشك (بازيافت مواد خشك از جمله، كاغذ، شيشه، پلاستيك و قوطي) مي پردازد و همچنين به طرح سوال هايي ماننند اینکه تا چه اندازه با نيان سياست محيط زيست و فراهم كردن تسهيلات به مقدار زياد براي بازيافت ، رفتار مردم را تحت تاثير قرار داده است، پرداخته است. در این بررسي، مدارك براي بازيافت، هنجاري را مد نظر قرار داده و به بررسي اينكه هنجارها، عادات و هويتها چه تاثيراتي بر رفتار بازيافت دارند، پرداخته اند. سپس به بررسي آموزه هايي كه از اين شواهد و مدارك براي استفاده از عادي سازي رفتار بازيافت در تحت تاثير قرار دادن افراد بيشتر براي بازيافت و اتخاذ ديگر رفتارهاي پايدار بدست مي آيد پرداخته شده است. نتايج بدست آمده مقاله از اين قرار است كه برخي شواهد و مدارك حاكي از حضور شواهدي در رويكرد هاي مذاخله براي تاثير قرار دادن رفتارهاي حامی محيط زيست وجود دارد. در واقع ایشان به این نتیجه رسیده اند که هنجارهای اجتماعی، رفتارهای زیست محیطی و رفتار بازیافتی را تحت تأثیر قرار می دهند.
یاو (2012) در مطالعه خود با عنوان «مشاركت ذینفعها در بازيافت زباله در محيط هاي مرتفع» معتقد است که تاثير بازيافت زباله ها به طور تنگاتنگي با پايداري محيط زيستي يك شهر ارتباط دارد. همچنین باور دارد که بازيافت زباله ها، نياز تعامل ذینفعان براي موفقيت آن دارد. بررسي عوامل تعيين كننده رفتار بازيافت زباله ها به سياست گذاران براي فرمول بندي طرح هاي ارتقاي بازيافت بطور موثري كمك مي كند. در حاليكه بسياري از پيشينه تحقيق ها عوامل موثر بر بازيافت زباله ها را در مسكن سازي كم متراكم روبه رشد، را مورد مطالعه قرار داده است، در اين مقاله تعيين مقدار بازيافتي جمع آوري شده، در 122 املاك مسكوني در شهر هنگ كنگ با استفاده از مجموعه اي از داده ها جمع آوري شده ، مورد بررسي واقع شده است. درآمد خانوارها، سن ونهاد طرح هاي پاداشي منظم، براي داشتن ارتباط مثبت با مقدار و حجم مواد بازيافتي جمع آوري شده، تاسيس شده اند. نتايج تجزيه و تحليل اين مطالعه تجربي نشان مي دهد كه يك سيستم مبتني بر كف، تسهيلات تفكيك زباله به خودي خود براي ترويج موثر بازيافت زباله هاي خانگي نمي تواند افزايش يابد. ایشان با توجه به نتایج تحقیقشان در نهایت پیشنهاد می کند که براي مقابله با مشكل زباله براي توسعه پايدار شهر، مكان هايي بايد به آموزش هاي زيست محيطي بيشتر و مشوق هاي اقتصادي بيشتري ايجاد شود.
کوین و همکاران (2012) در مقاله خود به بررسی بازیافت کاغذهای اداری پرداختند. ایشان در این مقاله به بررسي تاثيرات نزديكي ظروف كاغذهاي اداري بازيافت شده و بازيافت نشده توسط 25 كارمند پرداخته اند. يك ظروف براي كاغذهاي قابل بازيافت فراهم شد. و سطل هاي بازيافت روميزي پي درپي در سراسر اداره و مكان هاي آموزشي كه از طرح چند گانه استفاده مي كردند ارائه شد.تنها 28 درصد از كاغذها و ظرفهاي مركزي بازيافت شدند اما وقتي كه ظرف هاي بازيافت در مجاورت شركت كنندگان قرار داده شدند، 85 تا 94 درصد تمام كاغذهاي قابل بازيافت، بازيافت شدند. ارزيابي هاي بعدي، چندين ماه انجام شدند و بعد از 7 ماه قرار دادن ظروف كاغذهاي بازيافت، نشان داد كه 84 تا 98 درصد كاغذهاي بازيافت شده اند. فراهم كردن ظروف روميزي براي بازيافت كاغذها، يك رويكرد مقرون به صرفه با نگهداري طولاني مدت و بقاي برنامه بود.
نومنه (2011) نگرش مصرفکنندگان نسبت به بازیافت و مصرف مسئولانه از نظر اجتماعی و همچنین تأثیر اخلاق مذهبی و اخلاق پولی بر آنها را مورد مطالعه قرار داده است. وی معتقد است که بسیاری از مشکلات محیطزیستی را میتوان به شیوه زندگی مصرفکننده مرتبط دانست و سبک زندگی پایدارتر بدون تغییر در نگرش و رفتار مصرفکننده نمیتواند حاصل گردد. در این تحقیق وی از مقیاس مصرف از نظر اجتماعی مسئولانه (SRC) ، مقیاس خرید و دفع از نظر اجتماعی مسئولانه (SRPD) وب، مور و هریس (2007) بهره گرفته شده است. مقیاس (SRC) دارای سه بعد: 1)خرید کردن از نظر اجتماعی مسئولانه شرکتها، 2) بازیافت کردن و 3) اجتناب و کاهش استفاده از محصولات مؤثر بر محیطزیست میباشد. نتایج حاصل نیز نشان داده است که دینداری یکی از عوامل مهم و اصلی در تمام سه بعد (SRC) میباشد. مصرفکننده مذهبیتر احتمالاً از شرکتهایی که از CSR حمایت میکند، خرید میکند. بهعنوان مثال، از شرکتهایی که به نیازمندان کمک میکند و از قربانیان بلایای طبیعی حمایت میکند، و یا از خرید محصولات شرکتهایی که علیه اقلیتها تبعیضآمیز عمل میکنند، اجتناب میکند. اعتقادات مذهبی نیز رفتار بازیافتی مصرفکننده را بالا ببرد. مصرفکننده مذهبیتر حمایت بیشتری از فعالیتهای بازیافتی خواهد کرد. دینداری نیز تمایل مصرفکنندگان برای خرید و استفاده از محصولات سازگار با محیطزیست بیخطر را تحتتأثیر قرار میدهد. فعالیتهایی از قبیل استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای کمک به کاهش آلودگی هوا، اجتناب از محصولاتی که هوا و آب را آلوده میکند و همچنین صرفهجویی در مصرف انرژیهایی مانند برق و یا گاز طبیعی مورد تأیید آنها خواهد بود. از سوی دیگر، اخلاق پولی هیچ رابطه قابلتوجهی را با ابعاد سهگانه SRC نشان نداده است.
افروز و همکارانش (2011) در مقاله خود، تحت عنوان «عوامل مؤثر بر تولید زبالههای جامد و تمایل به کاهش اینگونه زبالهها در شهر داکا، بنگلادش» را مورد بررسی قرار دادهاند. اطلاعات درباره تولید زباله و گرایش به کاهش آن، خصوصیات جمعیتی- اجتماعی و رفتار خانوارها نسبت به مدیریت زبالههای جامد از طریق مصاحبه با 402 خانوار در شهر داکا به دست آمده است. مجموعاً 103 خانوار بهطور منظم عمل بازیافت را انجام میدادند. تحلیل رگرسیون حداقل مربعات و رگرسیون لجستیک برای تعیین عوامل غالب که ممکن است بر تولید زباله و گرایش خانوارها به کاهش زبالههای جامد تأثیر بگذارد، مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان داده که تولید زباله خانوارها در شهر داکا بهطور معناداری بهوسیله آگاهیهای محیطزیستی، گروههای درآمدی بهخصوص حقوقبگیران طبقه متوسط، و گرایش به جدایی تأثیر میپذیرد. عوامل معنادار برای گرایش به کاهش ضایعات الکترونیکی، شامل آگاهی محیطزیستی، گروههای درآمدی بهویژه طبقه متوسط، افراد جوان که بین 25 تا 35 سال بودند، و سهولت ذخیرهسازی میشود. آنها بر این باورند که استقرار یک برنامه مدیریت زباله جامد میتواند استراتژی مؤثری برای اجرای مدیریت زباله در بنگلادش باشد. با اینحال، برای اینکه این استراتژی موفق باشد، همکاری فعال بین پاسخگویان و بخش خدمات مدیریت زباله لازم بهنظر میرسد. رفتار پاسخگویان نسبت به فعالیتهای مدیریت زباله جامد بایستی مورد توجه قرار گیرد، همانطور که بایستی نتایج این مطالعه که معرف مهمی از نگرش مثبت پاسخگویان نسبت به مدیریت پایدار زباله در شهر داکا است، مورد توجه قرار گیرد.
چیاه و فائو (2011) در مقالهشان به شناسایی عواملی که بر روی گرایش مصرفکنندگان به خرید کالاهای حامی محیطزیست تأثیر میگذارند، پرداختهاند. از بین 600 پرسشنامه خود پاسخدهندهای که بین دانشجوبان یکی از دانشگاههای بزرگ استرالیا توزیع شده بود، مجموعاً 256 پرسشنامه جمعآوری شده و برای تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها نشان داده که سه عامل تحصیلات محیطزیستی، عوامل درونشخصی و جهتگیری ارزشی همبستگی شدیدی با نگرش نسبت به محصولات حامی محیطزیست دارند. مصرفکنندگان با نگرش علاقهمند به محصولات حامی محیطزیست، بیشتر گرایش به محصولات محیطزیستی داشتهاند. البته بین رابطه ذکر شده، متغیر واسط دیگری به نام ضرورت (نیاز به) کالا تشخیص داده شده است.
ابلیوتیس و دیگران (2010) به بررسی شیوههایی پرداختهاند که والدین یونانی برای بالا بردن سطح آگاهی محیطزیستی فرزندان از آنها استفاده مینمایند. این پژوهش از طریق پرسشنامه (با سئوالات بسته)، در بین 435 والدین که کودکانشان در کلاس آخر مدرسه ابتدایی در منطقه شهری آتن تحصیل میکردند، انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داده که والدین اهمیت آگاهی محیطزیستی را در رشد شخصیت فرزندانشان میپذیرند (6/98 درصد). آنها همچنین ادعا میکنند که اعمال روزانهشان به افزایش آگاهی محیطزیستی فرزاندانشان کمک مینماید (7/77 درصد). علاوه بر مشارکت دادن کودکان در طبیعت، والدین مورد مطالعه، بر عادت دادن فرزندانشان در تمیز نمودن اتاق خود تأکید کردهاند. نود درصد از والدین نمونه به فرزندان خود توصیه نمودهاند که اتاق خود را تمیز نگه دارند. همچنین، اکثر والدین از برنامههای تلویزیونی برای افزایش آگاهی محیطزیستی فرزندانشان استفاده میکنند. همچنین نتایج نشان داده که سطح تحصیلات مهمترین عامل مؤثر بر اقدام والدین به شمار میآید. بهعلاوه، والدین جوانتر از 40 سال زمان بیشتری را صرف توضیح دادن به فرزندانشان درباره پیامدهای محیطزیستی رفتارها کردهاند. همچنین، والدین زن ادعا نمودهاند که فعالیتهای حامی محیطزیستی بیشتری را انجام میدهند.