تصویر 2-1: تصویری از گونه علف گندمی (Agropyon elangatum)
بطورکلی علف گندمی ها دگرگشن هستند. اما بطور کامل خود نابارور نیستند. گونه Ag.trachycalum به مقدار زیاد خود خودگشن است، لذا مقدار زیادی هیبرید از آمیزش بین آنها بوجود می آید. آمیزشهای موفقیت آمیزی بین گونههای Agropyron از قبیل Ag.elongatum و Ag.intermedium و Ag.trichophorum با اکوتیپ های مختلف گندم انجام شده است. از طرف دیگر آمیزشهایی از علفگندمی با چاودار زراعی (Secale cereale) گزارش شده است. سایر گراس ها که هم می توانند به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی با علف گندمی آمیزش حاصل نمایند. گونه هایی از جنس های Sitanion، Elymus، Hordem می باشند. تا کنون بجز تعدادی هیبریداسیون طبیعی بین گونههای و Ag.intermedium و Ag.trichophorum و نیز در بین واریتههای Ag.cristatum انجام شده، هیچ هیبرید دیگری که ارزش اگرونومیکی داشته باشند، از عملیات هیبریداسیون بین جنس ها و نیز گونههای یک جنس به دست نیامده است.
گونه Ag.elongatum ویژه نواحی نسبتاً سرد است این گیاه به علت ذخیره مواد غذایی ریشه قادر است در مقابل خشکی و عوامل نامساعد مقاومت نماید. ریشه این گیاه تا عمق 350 سانتی متری در زمین نفوذ می کند. در فصل زمستان به خواب رفته بنابراین در مقابل یخبندان ها و سرما خود را حفظ می نماید و در بهار با مساعد شدن شرایط هوایی و رطوبت در بهار رشد خود را از سر می گیرد. در مقابل خشکی حساسیت ویژه ای ندارد موارد استفاده این گیاه برای احداث چراگاه علوفه خشک وحفاظت خاک استفاده می شود این گونه در انواع خاک های حاصلخیز، خاک های شور، خاکهای قلیایی و باتلاقی به عمل می آید.
بیشتر نباتات علوفهای گرامینه در مراحل اولیه رشد حساس و ظریف هستند و بایستی با فراهم نمودن شرایط مناسب جوانه زدن آنها مهیا نمود. برای استفاده از حداکثر رطوبت زمستانه باید این نباتات را در پاییز کشت نمود تا بتوانند از سرمای زمستانه به نحو احسن استفاده نماید. البته باید زمان کشت پاییزه را در مناطق سرد طوری انتخاب نمود که گیاه قبل از فرا رسیدن یخبندان رشد کافی کرده باشد کشت کرپه در پاییز موجب می شود تا بذر جوانه نزده تا اوایل بهار در خاک سالم باقی بماند این گیاه را می توان به طریق دست پاش و یا ردیفی کشت نمود، جهت تولید علوفه خشک و احداث چراگاه باید از بذرپاشی یا ردیف کاری با فاصله خطوط نزدیک استفاده شود. عمق بذر در خاک نباید از 1 تا 2 سانتی متر بیشتر باشد در خاکهای سنگین معمولاً در عمق یک سانتی متری و در خاک های سبک کمی عمیق تر بین 1 تا 5/2 سانتی متر کاشته می شود. جهت تولید بذر باید این گیاه را در خطوط دور از یکدیگر (60 تا 100 سانتی متر) کشت نمود (کریمی، 1369).
تصویر 2-2: جمعیت علف گندمی (Agropyon elangatum)
2-1-2 اهداف اصلاحی گراس ها:در اصلاح گیاهان علوفه ای، اهداف متفاوتی با توجه به نوع گونه، منطقه تولید و نحوه بهره برداری از علوفه لحاظ می شود. هدف کلی از اصلاح نباتات علوفه ای توسعه واریتههای جدید با تولید بیشتر و کیفیت بهتر تحت شرایط موجود محیطی است. در برنامههای اصلاحی، صفات مفید شناسایی می شوند تا بتوان از تجمع آنها گیاه مطلوبی را تولید نمود. لیکن این گونه اطلاعات که بتواند تولید را بالا برده و یا میزان موفقیت را تعیین کند برای اکثر نباتات علوفه ای در دست نیست. در بعضی حالات صفات معینی که به تولید محصول یا کیفیت مربوط نیستند، ممکن است در یک واریته جدید مطلوب باشند و یا در واقع ممکن است هدف اصلی اصلاح نباتات باشند. مثلاً در نباتات علوفه ای یکساله که در امر لیفارمینگ مورد استفاده قرار می گیرند، توانایی تکثیر مجدد (زادآوری) به سختی پوسته بذر بستگی دارد. چنانچه گونه مطلوبی دارای درصد زیادی پوسته بذر نرم باشد، برنامه اصلحی طوری طراحی می شود که با انجام گزینش درصد بذور دارای پوسته سخت افزایش یابد. در این حالت تولید علوفه با توجه به سختی بذر معیار درجه دو خواهد بود. یکی دیگر از مشکلات اصلاح گیاهان علوفه ای این است که برخلاف سایر گیاهان زراعی کارهای تیمی بندرت در آن صورت می گیرد و به همین جهت فعالیت های اصلاحی و تحقیقات بر روی گیاهان علوفه ای نسبت به سایر بخش های زراعی پیشرفت کمتری داشته است معیارهای عمده ای که در خلال برنامههای اصلاح نباتات علوفه ای مورد بحث قرار می گیرند به قرار زیر هستند:
2-1-2-1 افزایش عملکرد علوفه:بعنوان هدف اصلی اصلاح گراس ها و لگوم ها میباشد زیرا افزایش عملکرد موجب افزایش قابلی رقابت گیاه با گونههای دیگر می شود و از هجوم علف های هرز به مزرعه کاسته خواهد شد و از طرفی از تغییرات در ترکیب پوشش چراگاه نیز جلوگیری خواهد نمود.
2-1-2-2 ویگور گیاه:عنوان مهمترین صفت که عملکرد علوفه، رشد مجدد و مقاومت به استرس های محیطی و تولید بذر را تحت تاثیر قرار می دهد در گیاهان علوفه ای اصلاح ویگور اهمیت فراوانی دارد. در حقیقت ویگور در گونههای زراعی به استعداد گیاه برای تولید بیوماس در یک دوره مشخص اطلاق می شود. ویگور در گیاهان وحشی می تواند زادآوری گیاه باشد. در برخی منابع ویگور به دیر زیستی گیاه Persistency تعریف شده و با کاهش تراکم پنجه در طول زمان و کاهش طول عمر گیاه همراه است و به صورت مشاهده ای اندازه گیری می شود (جعفری و همکاران 1379). گراس ها با پنجههای جدید گسترش مییابند. پنجه ها به دو دسته رویشی و زایشی تقسیم می شوند. پنجههای زایشی بعد از تولید بذر از بین می روند. بنابراین هر چه نسبت پنجههای رویشی به زایشی بیشتر باشد و سرعت تولید پنجههای جدید بیشتر باشد. بعنوان صفت مطلوب تلقی خواهد شد (جعفری و همکاران 1379).
2-1-2-3 اصلاح کیفیت علوفه:افزایش قابلیت جذب انرژی یکی از اهداف مهم در اصلاح گراس ها است. زیرا گراس ها نمی توانند انرژی مورد نیاز دام ها را به تنهایی تامین نمایند و به همین جهت دامداران مواد کنسانتره اضافی به دام ها می دهند. با توجه به گران بودن مواد کنسانتره لازم است انرژی گراس ها را از طریق افزایش درصد قابلیت هضم ماده خشک افزایش داد. Corbett و Wheeler (1989) و Smith و همکاران (1979) در یک تحقیق جامع با پرسش از کلیه محققین اصلاح گیاهان علوفه ای در اقصی نقاط جهان، صفات مؤثر در کیفیت گراس ها و لگوم های علوفه ای، برای افزایش تولید فرآوردههای گوشتی، لبنی به ترتیب اهمیت رتبه بندی کرده اند و دو صفت قابلیت هضم و صرعت هضم علوفه را بعنوان مهمترین صفات برای افزایش فرآوردههای دامی شناخته شده اند.
2-1-2-4 افزایش نسبت برگ به ساقه:افزایش نسبت برگ به ساقه موجب خوش خوراکی و افزایش درصد قابلیت هضم علوفه می شود ولی ممکن است سبب کاهش مقاومت به بیماری ها شود.
2-1-2-5 افزایش خوش خوراکی:علوفه نیز مهم است. گونههای تتراپلوئید دارای خوش خوراکی بیشتری هستند. برای تعیین خوشخوراکی گراس ها می توان از آزمایشات چرای مستقیم دام و یا از خرگوش و حشرات استفاده کرد. یکی از روش های ساده تخمین خوشخوراکی کشیدن برگ گراس ها بین لب ها است.
2-1-2-6 افزایش جذب اختیاری:از سایر صفات مهم کیفی می توان به میزان جذب اختیاری Intake اشاره کرد. افزایش جذب اختیاری عبور علوفه از شکمبه دام را تسریع می کند و دام علوفه بیشتری مصرف می نماید. بنابراین سرعت هضم می تواند بعنوان معیاری برای مقدار جذب اختیاری باشد. در بین گونه ها و ارقام گراس ها و لگوم ها برای این صفت تنوع قابل ملاحظه ای وجود دارد. اما اندازه گیری آن مشکل است.
2-1-2-7 کاهش مواد ضد کیفیت:حذف یا کاهش مواد ضد کیفیت Anti Nutritional Factors مثل ساپونین در یونجه نیز مهم هستند البته کاهش این مواد ممکن است اثرات نامطلوبی بر کاهش مقاومت به بیماری ها داشته باشند و با بروز بیماری های قارچی قابلیت جذب اختیاری علوفه را کاهش دهند.
2-1-2-8 توسعه فصل چرا:پراکنش رشد فصلی علوفه است. رشد خوب در اواخر زمستان و اوایل بهار برای چرای زودرس اهمیت دارد. در حالیکه رشد گیاه بعد از بارندگی های پاییزه برای چرای پاییزه و زمستانه در کشور ما حائز اهمیت است. یکی از راههای توسعه فصل چرا استفاده از بذوری است که از لحاظ دوره سیکل رویشی و زایشی نیز تنوع کافی داشته اند.
2-1-2-9 مقاومت به چرای دام:یکی از عوامل مهم در زنده مانی گراس ها، تجمع کربوهیدرات های محلول در پنجه ها در اوایل فصل زمستان و حفظ غلظت آن درطول دوره سرما است. علاوه بر این کربوهیدرات های محلول انرژی مورد نیاز را برای رشد مجدد گیاه بعد از چرای دام تامین می کنند برداشت های متوالی و چرای بی رویه به این جهت که به گیاه فرصت نمی دهد تا کمبود قندهای محلول را جبران کند، موجب کاهش عمر و دیرزیستی گیاه می شود. برای ایجاد مقاومت به چرا می توان از دام زنده و یا روش های مشابه چرای دام استفاده کرد در روش اخیر با مقایسه بیوماس تولید شده در برداشت های مکرر (3 هفته یکبار) مقاومت به چرای دام اندازه گیری می شود (جعفری و همکاران 1379).
2-2 مشخصات گياهشناسي:علف گندمی A. elangutum از خانواده Triticeae گیاهیست چند ساله بومی جنوب اروپا و آسیای میانه جائی که خاکهای شور و اطراف سواحل می روید. گیاهان این گونه در کوهپایه های شور و قلیائی کشف شده که به خاکهای شور و قلیائی تا زمینهای آبیاری شده و خشک وفق داده می شوند. گیاهی است علفی چندساله و ریزوم دار که مبارزه با ان کار چندان ساده ای نیست.از خانواده Poaceae که از طریق بذر و ریزوم تکثیر می یابد.این ریزوم ها تا اندازه ای آبدار،سفید مایل به زرد با انتهای تیز و مقاوم بوده وقادر به نفوذ در خاکهای سخت و حتی در غده ها و ریشه های گیاهان دیگر است.
علف گندمي بلند با نام علمي (Host.) P. Beauv. A.elongatum و نامهاي عمومي علف گندمي بلند، علف گندمي شور و علف گندمي خوشهاي از خانوادة Poaceae است. گونههايي از اين گياه در خاك هاي شني و با محدوديت شديد آب بهخوبي استقرار يافته و عملكرد خوبي توليد ميكنند. ازآنجاييكه بخش عمدهاي از خاك كشورمان توسط مناطق خشك يا مناطق با خاك نامناسب پوشيده شده است، در اين مناطق اغلب بارش باران ناچيز بوده و از پراكنش مناسبي نيز برخوردار نيست. به همين دليل اين گياه نقش مهمي در تأمين علوفه مورد نياز دامها در اين مناطق دارد.جوانه زني يكي از مهمترين مراحل رشدي در چرخة حيات گياه است كه بر رشد گياهچه، بقاء و پويايي جمعيت گياه تأثير زيادي دارد. جوانهزني با جذب آب شروع شده و با طويل شدن محور جنيني و خروج گياهچه از پوسته بذر خاتمه مي يابد. آب عامل بسيار مهمي در توزيع و پراكنش گونه هاي گياهي در سطح جهان بوده و خشكي خطري براي توليد موفقيت آميز محصولات زراعي در سراسر جهان است. تنش خشكي اغلب جوانه زني بذر را در شرايط مزرعه اي كاهش داده و منجر به كاهش استقرار گياه مي شود. عيسو (2008) مشاهده كرد كه اعمال تنش خشكي 10 – بار در مرحلة جوانه زني به ميزان زيادي درصد جوانه زني، سرعت جوانه زنی، طول گیاهچه، وزن گیاهچه، علف گندمی را کاهش داد. حساسترين مراحل از فرايند جوانهزني به تنشهاي غيرزنده شامل مراحل: يك (جذب فيزيكي آب) و دو (شروع فرآيندهاي بيوشيميايي و هيدروليز قندها) جذب آب ميباشند. اگر كه در اين مراحل آب بهصورت كنترل شده در اختيار بذر قرار گيرد اثر تنش كاهش يافته و بذر بهخوبي جوانه ميزند. در طي پرايمينگ بذر مراحل يك و دو جوانهزني را كامل كرده و فقط به يك شيب مطلوب جذب آب بهمنظور شروع رشد ريشهچه نيازمند است. از جمله مهمترين روشهاي پرايمينگ، تيمارهاي اسموپرايمينگ و هيدروپرايمينگ است. اسموپرايمينگ نوع خاصي از آمادهسازي پيش از كاشت بذور ميباشد كه از طريق خواباندن بذور در محلولهاي حاوي مواد شيميايي با پتانسيل اسمزي پايين نظير پلياتيلن گلايكول (PEG) مانيتول و كودهاي شيميايي (نظير اوره) صورت ميگيرد ( 5). در روش هيدروپرايمينگ بذور با آب خالص و بدون استفاده از هيچ نوع ماده شيميايي تيمار ميشوند، كه اين نوع پرايمينگ بسيار ساده و ارزان بوده و مقدار جذب آب از طريق مدت زماني كه بذور در تماس با آب هستند، كنترل ميشود.
ضرورت تعیین خصوصیت آب مصرفی توسط گیاهان که پتانسیل افزایش شوری آب زیرزمینی را دارد و سبب شوری خاک می شود لازمست. در این مطالعه، چند تکنیک جهت تعیین خصوصیات آب مصرفی فصلی توسط گیاه A.elengatum (Rall wheat grass) که تحت شرایط شوری و خشکی متوسط با EC ظرفیت فیزیکی بین 0 تا 10 ds/m-1 رشد می کند. شرایط خاک بمنظور تعیین پتانسیل آب اندازه گیری، منابع آب گیاه با کاربرد ایزوتوب ثابت (Eeuterium H2) مشخص و میزان تبخیر و تعرق تخمین زده با کاربرد متدهای هیدرولوژیکی و اتاق تهویه انجام گرفته است.
تغییرات فصلی پتانسیل آب خاک با تجمع نمک تحت تاثیر قرار گرفته و رطوبت خاک سبب تغییر آب قابل استفاده گیاه بخصوص در منطقه خاک سطحی در تابستان و پاییز شده است. تبخیر و تعرق در A.elengatum در تابستان موقع اوج رشد بالاست (4 mmol-1) که با شواهدی از آب مصرفی آبهای زیرمینی و پروفیل سطحی خاک قابل مشاهده است. تبخیر و تعرق این گیاه در مرحله پیری در پاییز پایین است (6.5 mmol-1) و کمترین پتانسیل آب برگ 3- مگاپاسکال در طول مدت استرس آبی سطوح بینابینی آب مصرفی (1.5 mmol-1) در مدت زمستان موقعی که پروفیل خاک کاملاً قابل استفاده است اندازه گیری شده است.
براساس خصصویات فیزیولوژیکی ، شامل آب مصرفی در تابستان، مرفولوژی رشد و تحمل به شوری یا نمک در گیاه A.elengatum نتیجه گیری شده است که این گونه ها برای تثبیت یا پایدساری سطح متوسط شوری آبهای زیرزمینی در اکثر نقاط قابل کشت مانند استرالیا که نهایتاً سبب کاهش شوری خاک می شود مناسب اند.
علف گندمی A.elengatum یکی از گونه های علوفه ای محتمل به شوری که بطور عام برای زمینهای شور توصیه می شود. گیاهیست سخت و مقاوم و دائمی که به شوری متحمل تر از بقیه گونه هاست (Robertsm,1955) در حالت طبیعی حدود بلندی 5/1 متر رشد می کند و سیستم ریشه گسترده دارد که در سطح زمین پخش می شود و بعضی تا عمق 5/3 متر می رود. سیستم ریشه عمیق و سیکل رشد دائمی این گونه خصوصیت ویژه استفاده آب زیرزمینی و مدیریت خاکهای شور جائی که سطح آبهای زیر زمینی پلاست را دارا می باشد. علف گندمی در اوایل تابستان رشد کرده و آب را در این مدت استفاده می کند در حالی که بقیه علفها در حالت پیری بسر می برند. A.elengatum بهترین گیاه برای نقاطی با بارندگی بالا (>450) میلی متر در سال و شوری متوسط در خاکهای مرطوب که در تابستان خشک می شود (Rogers & Bauly , 1963) مطالعات ژنتیکی و فیزیولوزیکی این گیاه انجام گرفته است (Bloom & Drorah, 1989). دانش فیزیولوژی گیاهی شامل آب مصرفی نقاط رویشی که آب زیرزمینی سطحی دارند برای توسعه سیستمهای پایدار علوفه و گیاهان در نقاط شور لازمست.
راندمان آب مصرفی و خصوصیات ریشه گیاهان علفی دائمی با ریشه عمیق بخوبی مطالعه شده است (Biondimi, 1990) ولی منابع آبی گونه های علفی بخوبی مشخص نشده زیرا اندازه گیری آن مشکل است کاربرد ایزوتوپ پایدار (Deuteslum H2) و اکیسژن O18 بطور نسبی تکنیک جدید برای تعیین منابع آبی گیاهان مختلف در شرایط محیطی متفاوت می باشد (Ethlernges & Daeson, 1992) این تکنیک برای تعیین آب زیرزمینی و آب مصرفی قابل استفاده توسط درختان بکار رفته است (Mensforth etal. 1994) این تکنیک در مورد منابع آبی گیاهان در سواحل و محیط های شور بکار می رود.
در این مطالعه بطور موفقیت آمیزی کاربرد ایزوتوپ Deuteslum برای تعیین اثر منابع آلی که توسط گیاه A.elengatum جذب می شود بکار رفته است . هدف این مطالعه امتحان آب مصرفی فصلی گیاه بالغ A.elengatum در نقاطی که آب زیرزمینی خالی شده بویژه شوری متوسط و آب سطحی یا بازندگی می باشد.
ارزیابی خصوصیات آب مصرفی A.elengatum برای تعیین نقش سطوح آب زیرزمینی بطور مناسب و کاهش آن در زمینهای شور و خشک ضروری می باشد.
2-2-5 گونههاي مهم علف گندمي و نيازهاي اکولوژيکي آنها:علف گندميها (Agropyron Spp) عموماً گياهاني هستند که داراي رشد در فصل سرد ميباشند. در مقايسه با ساير گراسها، نهالهاي اين گياه نازک و حساس ميباشند. بنابراين نياز به شرايط مناسب براي سبز شدن رويش اوليه دارند. کشت بذر با کيفيت خوب، انتخاب گونههاي سازگار، زمان مناسب کاشت، آماده کردن بستر بذر مناسب و توجه دقيق بعد از سبز شدن، موجب استقرار موفقيتآميز آنها ميشود در صورت کفايت رطوبت محيط، در بسياري از مناطق، اوايل پاييز موقع مناسب کشت بذر در اين گونهها است. زيرا تا رسيدن سرماي زمستان، دانه رستها از رشد مناسبي برخوردار شده و خطري از سرماي زمستانه براي آنها بوجود نميآيد. در بعضي مواقع بذر را در آخر پاييز ميکارند تا بذر پس از رفع سرما و يخبندان در اوائل بهار جوانه زده و در فصل رويش دانه رستها مستقر گردند. کشت بذر در اوايل بهار بسته به مکانهاي مختلف امکانپذير است. وجود بستر بذر کاري سفت و عاري از علفهاي هرز رقيب، نخستين شرط استقرار خوب گياه است. کشت بذر در زميني که کلش غلات پاک شده است، روش مناسب ديگري براي بذر کاري در اوايل پاييز است. بذر اين گونهها بايد سطحي کشت شود. در خاکهاي سنگين عمق کشت نبايد از 2 سانتيمتر تجاوز کند. در خاکهاي سبک، عمق بذر کاري نبايد بيش از 8/3 سانتيمتر باشد. در صورت امکان، بذر بايد با دستگاه بذر کار در خاک قرار گيرد. ميزان بذر مصرفي بسته به گونه، منطقه، محل کشت، کيفيت بذر و روش کشت متفاوت است. کشت رديفي هم در شرايط خشک و هم در شرايط آبي، بذر زيادتر و با کيفيت بهتري توليد ميکند. کشت گونههايي که فرم چمني دارند، در اغلب مواقع، به صورت رديفي مشکل است ولي با فراهم بودن رطوبت کافي و استفاده از کود در شرايط کشت متراکم محصول رضايت بخشي توليد ميکند. مصرف کودهاي ازته و فسفر به نياز و نوع خاک فرق ميکند. ميزان بذر مصرفي در Ag. elongatum معمولاً بين 9ـ13 کيلوگرم در هکتار است Duke)، 1981).
به طور کلي علف گندميها دگرگشن هستند. اما به طور کامل خودنابارور نيستند. گونه Ag.trachycaulum به مقدار زياد خودگشن است، لذا مقدار زيادي هيبريد از آميزش بين آنها به وجود ميآيد. آميزشهاي موفقيتآميزي بين گونههاي Agropyron از قبيلAg.elongatum و Ag.intermedium و Ag.trichophorum با اکوتيپهاي مختلف گندم انجام شده است. از طرف ديگر آميزشهايي از علف گندمي با چاودار زراعي (Secale cereale) گزارش شده است. ساير گراسها که هم ميتوانند به صورت طبيعي و هم به صورت مصنوعي با علف گندميها آميزش حاصل نمايند. گونه هايي از جنسهاي Stianion وElymus وHordeum ميباشند. تاکنون بجز تعدادي هيبريداسيون طبيعي بين گونههاي Ag.intermedium و Ag.trichophorum و نيز در بين واريتههاي Ag.cristatum انجام شده، هيچ هيبريد ديگري که ارزش اگرونوميکي داشته باشند، از عمليات هيبريداسيون بين جنسها و نيز گونههاي يک جنس به دست نيامده است.
گونه Ag.elongatum ويژه نواحي نسبتاً سرد است اين گياه به علت ذخيره مواد غذايي ريشه قادر است در مقابل خشکي و عوامل نامساعد مقاومت نمايد. ريشه اين گياه تا عمق 350 سانتيمتري در زمين نفوذ ميکند. در فصل زمستان به خواب رفته بنابراين در مقابل يخبندانها و سرما خود را حفظ مينمايد و در بهار با مساعد شدن شرايط هوايي و رطوبت در بهار رشد خود را از سر ميگيرد. در مقابل خشکي حساسيت ويژهاي ندارد موارد استفاده اين گياه براي احداث چراگاه، علوفه خشک وحفاظت خاک استفاده ميشود اين گونه در انواع خاکهاي حاصلخيز، خاکهاي شور، خاکهاي قليايي و باتلاقي به عمل ميآيد.
بيشتر نباتات علوفهاي گرامينه در مراحل اوليه رشد حساس و ظريف هستند و بايستي با فراهم نمودن شرايط مناسب جوانه زدن آنها مهيا نمود. براي استفاده از حداکثر رطوبت زمستانه بايد اين نباتات را در پاييز کشت نمود تا بتوانند از سرماي زمستانه به نحو احسن استفاده نمايد. البته بايد زمان کشت پاييزه را در مناطق سرد طوري انتخاب نمود که گياه قبل از فرا رسيدن يخبندان رشد کافي کرده باشد. کشت کرپه در پاييز موجب ميشود تا بذر جوانه نزده تا اوايل بهار در خاک سالم باقي بماند اين گياه را ميتوان به طريق دست پاش و يا رديفي کشت نمود، جهت توليد علوفه خشک و احداث چراگاه بايد از بذرپاشي يا رديف کاري با فاصله خطوط نزديک استفاده شود. عمق بذر در خاک نبايد از 1 تا 2 سانتيمتر بيشتر باشد در خاکهاي سنگين معمولاً در عمق يک سانتيمتري و در خاکهاي سبکي کمي عميقتر بين 1 تا 5/2 سانتيمتر کاشته ميشود. جهت توليد بذر بايد اين گياه را در خطوط دور از يکديگر (60 تا 100 سانتيمتر) کشت نمود (کريمي، 1369).
2-3 الکتروفورز2-3-1 تاريخچه استفاده از الکتروفورزاصول روش استفاده از الکتروفورز از اواخر قرن 19شناخته شده و براي اولين بار در سال 1937 توسط Tezilios در سوئد بکار گرفته شد.او روش نوار متحرک را براي تجزيه به پروتئينهاي سرم در محلول ابداع نمود و توانست با دستگاه خود پنج ناحيه تفکيک را در محيط مايع شناسايي کند.عيب مطالعه پروتئينها در محيط مايع اين بود که پس از قطع جريان برق، پروتئينها انتشار يافته و پراکنده ميشدند و قدرت تفکيک مطالعه پروتئينها در محيط مايع اين بود که پس از قطع جريان برق، پروتئينها انتشار يافته و پراکنده ميشدند و قدرت تفکيک آنها بسيار پايين بود.درسال 1948ژل آگارز معرفي شد که به طور عمده براي تفکيک اسيدهاي نوکلئيک به کار ميرود.روش الکتروفورز ژل نشاسته در سال 1955معرفي شد که در آن از يک بافر با قدرت يوني کم استفاده ميشود و براي شناسايي ايزوانزيمها به کار ميرود. ژل پلياکريلآميد براي جداسازي پروتئينها در سال 1959معرفي گرديد (Sahai و Rana، 1977).
2-3-2 اصول الکتروفورزاصطلاح الکتروفورز از زبان يوناني گرفته شده است و مفهوم آن انتقال مواد باردار در يک ميدان الکتريکي ميباشد (Obsome، 1970). پروتئينها مواد بارداري هستند که اگر عصاره خام يا پالايش شده پروتئين يک بافت گياهي يا جانوري را روي يکي از محيطهاي مناسب نظير ژل اکريلآميد قرار داده و ميدان الکتريکي برقرار سازيم بر حسب بار الکتريکي، وزن ملکولي و يا شکل فضايي خود به طرف آند يا کاتد حرکت ميکنند و از همديگر جدا ميشوند. فاکتور مهم و موثر در حرکت پروتئينها مربوط به بار خالص آنهاست. هر چه نسبت بار به حجم بيشتر باشد ملکولها سريعتر حرکت ميکنند، علاوه بر اين اندازه ملکول نيز در تحرک الکتروفورز نقش دارد تا آنجا که ملکولهاي بزرگ پروتئيني ممکن است قادر به عبور از منافذ ژل نبوده و حرکت آنها متوقف شود (Hames و Rickwood، 1981) درطي الکتروفورز کاتيونها (بار+) به طرف کاتد (بار-) وآنيونها (بار-) به طرفآند (بار+) حرکت مينمايند. محيط حرکتي کاتيونها و آنيونها ژلي است که در ارتباط با بافر ميباشد. بافر براي نگهداري موقعيت يونيزه ملکولها در نمونه ميباشد، زيرا تغيير اندک درPH ممکن است بار ملکولي را تغيير دهد و جريان الکتريکي نيز در طي الکتروفورز بايد ثابت باشد. در طي الکتروليز يونهايOH- و H2در کاتد وO2 وH+ در آند توليد ميشوند. يونهاي هيدروکسيل با تفکيک اسيد ضعيف بافر (HA) باعث تشکيل بيشتر آنيون (A-) ميشوند. در آند، آنيونها با يون H+ ترکيب شده و مجددا (HA) تشکيل ميگردد و الکترونهاي حاصله باعث برقراري جريان ميشوند. بافر الکترود، براي نگهداري ملکولها به شکل يونيزه شده نيز لازم است پس از اتمام الکتروفورز، پروتئينها يا آنزيمهاي تفکيک شده بدون آن که پراکنده شوند در محيط جامد ميمانند. ميتوان آنها را مورد رنگ آميزي قرار داد (Andrews، 1986). درتفسير تفاوتهاي موجود در ضخامت و شدت نوارهاي الکتروفورزي هرگياهک بايستي دقت خاصي اعمال گردد. زيرا تفاوتهاي مذکور ميتواند ناشي از تفاوت در نسبت وزن به حجم و يا تمرکز پروتئين به خاطر اثرات خرد محيطي در خلال تشکيل گياهک باشد (مصطفايي، 1382).
2-3-3 انواع الکتروفورزانواع الکتروفورز مورد استفاده در تحقيقات بر حسب نوع بستر آن عبارتنداز:
الکتروفورز کاغذي: اين نوع الکتروفورز از اولين روشهايي ميباشد که براي الکتروفورز ناحيهاي ابداع گرديده است. درابتدا استفاده اصلي آن در جداسازي اجزاء مختلف پروتئينهاي سرم در امور پزشکي بود. کاغذ قدرت وضوح ساير بسترها را ندارد و به علت تيرگي نميتوان از آن براي سنجشهاي کمي استفاده نمود. زمان الکتروفورز نيز طولاني است، به علاوه جذب پروتئينها بر روي کاغذ باعث اثرات دنبالهاي در الگوي باندي ميشود (عبد ميشاني، 1377).