2-10-4- گیاه دارویی نعناع فلفلی………………………………………………………………………………………………………….20
2-11- مبارزه بیولوژیک………………………………………………………………………………………………………………………..22
فصل سوم
مواد و روشها……………………………………………………………………………………………………………………………………..23
3-1- مشخصات محل آزمایش………………………………………………………………………………………………………………..23
3-2- مشخصات اجرایی طرح………………………………………………………………………………………………………………..23
3-3- تهیه اسانسهای گیاهی………………………………………………………………………………………………………………….23
3-3-1- جدایههای قارچی…………………………………………………………………………………………………………………….24
3-4- مراحل کار…………………………………………………………………………………………………………………………………24
3-5- محاسبات آماری………………………………………………………………………………………………………………………….25
فصل چهارم
نتايج …………………………………………………………………………………………………………………………………………………28
4-1- نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفت رشد قارچ…………………………………………………………………..28
4-1-1- نانو ذرات نقره………………………………………………………………………………………………………………………..28
4-1-2- گیاهان دارویی درمنه، اکالیپتوس، نعنا، رزماری…………………………………………………………………………….34
فصل پنجم
بحث…………………………………………………………………………………………………………………………………………………40
پیشنهادات………………………………………………………………………………………………………………………………………….43
فصل ششم
منابع………………………………………………………………………………………………………………………………………………….44
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول 4-1. جدول تجزیهواریانس اثرات تیمارهای غلظت نانوذرات نقره و زمان بر صفت اندازهگیری شده………………………….28
جدول 4-2. مقایسه میانگینهای اثرات تیمارهای غلظت نانوذرات نقره و زمان بر صفت اندازهگیری شده (دانکن 5 درصد)…….29
جدول4-3. مقایسه اثرات متقابل تیمارهای روز و غلظت اسانس بر صفات اندازهگیری شده در نانوذرات نقره (دانکن 5 درصد).32
جدول 4-4. جدول تجزیهواریانس اثرات تیمارهای نوع گیاه و غلظت اسانس و زمان بر صفت اندازهگیری شده……………………34
جدول 4-5. مقایسه میانگینهای اثرات تیمارهای نوع گیاه و غلظت اسانس و زمان بر صفت اندازهگیری شده (دانکن 5 درصد)…35
جدول4-6. مقایسه اثرات متقابل تیمارهای روز و غلظت اسانس بر صفات اندازهگیری شده (دانکن 5 درصد)……………………….38
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
شکل 4-1. نمودار نتایج مقایسه میانگین اثرات غلظتهای نانوذرات نقره بر رشد قارچ……………………………………………………..30
شکل 4-2. نمودار نتایج مقایسه میانگین اثر زمانهای مختلف بر رشد قارچ…………………………………………………………………….30
شکل 4-3. نمودار نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل زمان و غلظتهای مختلف نانو ذرات نقره بر رشد قارچ………………………….33
شکل 4-4. نمودار نتایج مقایسه میانگین اثرات ساده اسانسهای گیاهی بر رشد قارچ………………………………………………………..36
شکل 4-5. نمودار نتایج مقایسه میانگین اثرات غلظتهای مختلف اسانسهای گیاهی بر رشد قارچ……………………………………..36
شکل 4-6. نمودار نتایج مقایسه میانگین اثر زمانهای مختلف بر رشد قارچ……………………………………………………………………..37
شکل 4-7 نمودار نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل زمان و غلظتهای مختلف اسانس بر رشد قارچ……………………………………..39
فهرست تصاویر
عنوان صفحه
تصویر3-1 تهیه محیط کشت………………………………………………………………………………………………………………………………….35
تصویر3-2 تیمار شاهد …………………………………………………………………………………………………………………………………………36
تصوبر 3-3 آماده کردن پتری دیش ها………………………………………………………………………………………………………………………36
تصوبر 3-4 قارچهای رشد یافته……………………………………………………………………………………………………………………………..37
چکیده
اسانسهای گیاهی گروهی از مواد موثره موجود در گیاهان هستند که خاصیت محافظت کنندکی بسیاری از آنها در برابر قارچها، باکتریها، ویروسها و انگلها از دیرباز شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. در سالهای اخیر به دلیل افزایش علاقه به استفاده از مواد طبیعی و بالا رفتن سطح آگاهی مردم، محققین با جدیت بیشتری به مساله استفاده از اسانسها و عصارهها در جهت کنترل آفات و بیماریهای گیاهی پرداختند. قارچ Macrophomina phaseolina عامل بیماری پوسیدگی زغالی است که یکی از بیماریهای مهم گیاهی محسوب میشود که باعث کاهش کمیت و کیفیت در محصولات مختلف بهخصوص در نواحی گرم و خشک جهان میشود. بهمنظور بررسی اثر برخی از اسانسهای گیاهی در جلوگیری از رشد قارچ M. phaseolina تحقیقی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در آزمایشگاه بیماری شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان در سال 1392 انجام شد. در این تحقیق 6 سطح (0، 200، 400، 600، 800، 1000) میکرولیتر در لیتر از اسانسهای گیاههای اکالیپتوس، نعناع فلفلی، رازیانه و رزماری و نیز 7 سطح (5، 10، 15، 20، 30، 75، 100) ppm نانوسیلور مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی میزان رشد میسلیوم قارچ از محیط کشت جامد PDA استفاده شد. نتایج بررسیهای آماری نشان داد که از میان 5 اسانس گیاهی مورد مطالعه اسانس رزماری بیشترین میزان بازدارندگی از خود نشان داد بهطوری که. بیشترین اثر کاهش رشد مربوط به اسانس رزماری و کمترین اثر بازدارندگی رشد قارچ نیز مربوط به اسانس درمنه بود. همچنین غلظت 100 ppm نانو سیلور بیشترین اثر و غلظت 5 ppm کمترین اثر بازدارندگی را داشتنند.
کلمات کلیدی: اسانس، نانوسیلور، گیاهان دارویی، Macrophomina phaseolina
فصل اولمقدمهمقدمه TC “1-1- مقدمه” \f C \l “1”
دانشمندان تلاش میکنند که روشهای جدید افزایش تولید مواد غذایی برای جمعیت همواره در حال رشد بشر را پیدا نمایند، ولی متاسفانه خسارت زیاد قارچهای بیماریزای گیاهی به محصولات غذایی هنوز هم انکار ناپذیر است. امروزه کاربرد ترکیبات شیمیایی به عنوان ارزانترین و متداولترین روش کنترل بیماریهای گیاهی مورد توجه است ولی این مواد معمولا در طبیعت به کندی تجزیه میشود و به همین دلیل باعث ایجاد مسمومیت برای انسان و جانواران اهلی و سایر موجودات زنده میشود (کارامان و همکاران .2001).
جامعه بشری برای تولید فرآوردههای کشاورزی با دشواری و بحران خاصی روبرو گردیده است. همچنین افزایش جمعیت نیاز به تولید مواد غذایی را افزایش داده است. دسترسی به این هدف با افزایش سطح زیر کشت، افزایش عملکرد در واحد سطح و حفظ محصول امکانپذیراست. از طرف دیگر استفاده از روشهای شیمیایی به منظور کنترل آفات و بیماریهای گیاهی سلامت محیط زیست را به خطر میاندازد. اگر چه این سموم در مبارزه با بیماریها در کوتاه مدت نتایج موثری به همراه داشتهاند، اما به تدریج اثرات سوء آنها بر انسان، موجودات زنده و محیط زیست آشکار گردیده است. روشهای مختلفی مانند کنترل بیولوژیک و استفاده از عصارههای گیاهان دارویی به منظور رفع این مشکلات توصیه شدهاند. در این میان استفاده از عصارههای گیاهان دارویی به دلیل عوارض جانبی کمتر، عدم مقاومت پاتوژنی، پایین بودن هزینه تولید، تجزیه شدن در خاک و عدم آلودگی محیط زیست میتواند به عنوان جایگزین مناسب سموم شیمیایی مطرح شود (قاسمی، 2010).
يكي از مهمترين عوامل محدودكننده توليد، بيماريهاي گياهي هستند. هر ساله بخش قابل توجهي از توليدات گياهي در اثر بيماريهاي گياهي از بين ميروند و اين در حالي است كه بيش از 800 ميليون نفر در جهان از غذاي كافي برخوردار نيستند. تركيبات شيميايي كه به صورت مصنوعي توليد ميشوند، علاوه بر آلودگيهاي زيست محيطي، سلامت بشر را نيز تهديد ميكنند (افضل و همکاران، 1997).
متأسفانه اغلب رويكردهايي كه طي يكي دو قرن اخير در كشاورزي اتخاذ شده با توليد پايدار، مغايرت دارد. استفاده مكرر و بيرويه از تركيبات شيميايي، علاوه بر آلودگي محيط زيست، موجب بروز پديده مقاومت در برابر آفت كشها شده و در نتيجه پتانسيل خسارت آفريني عوامل بيماريزا را به شدت افزايش ميدهد (نارایان سامی، 2002).
عوامل بیماریزای گیاهی در مقابل مواد شیمیایی آفتکش مقاومت نشان میدهند و هر روز شاهد افزایش تعداد عوامل بیماریزای مقاوم به آنها هستیم، بنابراین نیاز به پژوهش در راستای کشف مواد جدید ضدقارچی که تجدید شونده سازگار با محیط زیست و به آسانی قابل تهیه باشد ضروری مینماید (رمضانی و همکاران، 2002).
کنترل زیستی عوامل بیماریزاي گیاهی با هدف کاهش اثرات خطرناك آفتکشهاي شیمیایی از جمله تهدید سلامتی بشر، آلودگی محیط زیست، از بین بردن موجودات غیر هدف و پیدایش عوامل بیماریزاي مقاوم یک اولویت میباشد. در این راستا استفاده از پتانسیل ضد میکروبی متابولیتهاي گیاهی، طی سالهاي اخیر مورد توجه قرار گرفته است. مبارزه بیولوژیک بهعنوان یک پدیده جدید چشم اندازه مناسبی را از خود نشان داده است. کشور پهناور ایران نیز به دلیل داشتن گذشته درخشان در زمینه دانش گیاهان دارویی، شرایط اقلیمی و اکولوژیک متنوع و وجود تنوع گونهای و ژنتیکی فراوان گیاهی از شرایط بسیار مطلوبی در زمینه توسعه دانش گیاهان دارویی و تولید داروهای گیاهی در جهان برخوردار است (عبدالمالکی و همکاران، 2011).
استفاده از تركيبات طبيعي در كنترل آفات و بيماريهاي گياهي، يكي از راهكارهاي كاهش مخاطرات زيست محيطي است. دراين راستا، پژوهشگران زيادي در سالهاي اخير به مطالعه اثرات ضدباكتريايي، ضدقارچي و حشرهكشي اسانسها و عصارههاي گياهي پرداختهاند (علام و همکاران، 2007).
گیاهان معمولا توانایی دفاع از خود را با تولید انواع متابولیتهای ثانویه شامل آلکالوئیدها، ترپنوئیدها، استروئیدها و دیگر ترکیبات آروماتیک که احتمالا برای دشمنان آنها نا مطلوب و یا حتی سمیاند را بهدست آوردهاند (لیو و همکاران، 2001).
گیاهان بالغ بر هزار متابولیت ثانویه طبیعی با وزن مولکولی پائین تولید میکنند (دیکسون، 2001). شناخت و بررسي اين متابوليتها ميتواند كمك مؤثري به كنترل آفات و امراض بنمايد (ازلان و همکاران، 2003).
پژوهشها نشان میدهد که برخی از این ترکیبات میتواند برای کنترل عوامل بیماریزای گیاهی و یا حداقل به عنوان مدلی برای ساخت ترکیبات آفتکشهای جدید مورد استفاده قرار گیرند (رسولی و میرمصطفی، 2002).
مطالعه در زمينه وظايف اين تركيبات در گياهان، يك موضوع جذاب و مهم براي بسياري از پروژههاي تحقيقاتي شده است و نقشهاي اكولوژيكي تعدادي از اين تركيبات مورد بررسي و تحقيق قرار گرفته است، با مطالعاتي كه تاكنون صورت گرفته است، به نظر ميرسد كه متابوليتهاي ثانويه، به عنوان موادي طبيعي، نقش هاي اكولوژيكي مهمي در واكنشهاي دفاعي گياهان دارند. بسياري از متابوليتها در دفاع گياه در مقابل آفات و امراض مؤثر ميباشند (کاون، 1999).
اسانسها عصارههاي گياهي داراي تركيباتي با فعاليتهاي زيستي متفاوت هستند (رودریگویز و همکاران، 2005).
در سالهای اخیر شرکتهای تجاری از نتایج یافتههای پژوهشی در مورد خواص آفتکشی اسانسهای گیاهی استفاده نموده و ترکیبات آفتکشی را به بازار عرضه نمودهاند (لیو و همکاران، 2001).
استفاده از پتانسیل بالقوه مواد بیولوژیکی با اثرات ضدباکتریایی، ضدقارچی و حشرهکشی مورد توجه محققین زیادي قرار گرفته است (مویما و همکاران، 2004).
تا کنون فعاليت ضد ميكروبي و حشرهكشي اسانس و عصاره چندين گونه گياه به خوبي شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفتهاند، اين روش مطالعه در مورد تركيبات طبيعي كه ممكن است منجر به كشف عوامل موثر در كنترل عوامل بيماريزاي گياهي (باكتريها و قارچها) شود، از اهميت بسيار برخوردار است. اسانسهای گیاهی گروهی از مواد موثره موجود در گیاهان هستند که خاصیت محافظت کنندگی بسیاری از آنها در برابر قارچها، باکتریها، ویروسها و انگلها از دیرباز شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. در سالهای اخیر به دلیل افزایش علاقه به مواد طبیعی و بالا رفتن سطح آگاهی مردم محققین با جدیت بیشتری به مسئله استفاده از اسانسها و عصارهها پرداختند (عبدالملکی و همکاران، 1389).
قارچ Macrophomina phaseolina (Tassi) Goidanich بیمارگر تعداد زیادی از گونههای وحشی و زراعی در نواحی گرمسیری جهان میباشد و عامل بیماری پوسیدگی زغالی، بلایت برگی، بلایت ساقه و مرگ گیاهچه است. قارچ عامل بیماری اولین بار در سال 1901 توسط تسائی به نام Macrophomina phaseolina معروف گردید. سپس دانشمندان دیگر بر اساس خصوصیات مرفولوژیکی نامهای متفاوتی را برای آن در نظر گرفتند معتبرترین نام انتخاب شده برای این قارچ Macrophomina phaseolina میباشد که توسط گویدانیچ در سال 1974 انتخاب شد (بلانکولوپز و جیمنزدیاز، 1983).
تاکنون از روشهای مختلفی به منظور کنترل بیولوژیک قارچ ماکروفومینا فازالینا (Macrophomina phaseolina) استفاده شده است. یکی از موثرترین روشها، استفاده از عصارههای گیاهان مختلف در کنترل این قارچ بوده است.
این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ضد قارچی چهار اسانس گیاهی شامل (رزماری، نعناع فلفلی، رازیانه اکالیپتوس) و همچنین اثر بازدارندگی نانو سیلور برقارچ ماکروفومینا انجام گرفت.
فصل دوممروری بر تحقیقهای انجام شدهبسیاری از مواد موثره گیاهان دارای جنبه دفاعی مستقیم یا غیرمستقیم هستند. با این حال تأثیر آسیبهای مکانیکی و شیمیایی مثل زخمها، آلودگیهای ناشی از حیوانات شکارگر و علفکشها برعملکرد و اجزای متابولیتهای ثانوی کمتر بررسی شده است. در شرایط طبیعی گیاهان متابولیتهای خاصی تولید میکنند و زمانی که تحت تأثیر یک آسیب شیمیایی یا مکانیکی قرار گیرند تولید متابولیکی گیاه تغییر میکند و ممکن است ترکیبات جدیدی تولید کنند که نقش محافظتی در برابر آسیب وارده داشته باشند و به عنوان یک تولید القاء شده بررسی میشود. در Pinus pinaster مطالعات نشان داده است که بعد از زخمزنی عملکرد اسانس گیاه 5/2 برابر افزایش مییابد. ضمن اینکه مایهکوبی با میسیلیوم به افزایش 60 برابری عملکرد اسانس منتهی میشود. علاوه بر این افزودن میسیلیوم تغییرات معنیداری در درصد اجزای اصلی اسانس ایجاد میکند. بررسی تأثیر علفکشها بر نمو کرکها و تولید کآزولن در بومادران نشان داده است که چندین نوع علفکش نمو غدههای ترشحی کرک را به تأخیر انداخته و کرکهایی با تعداد سلولهای 2 تا 3 برابر حالت طبیعی ایجاد میکنند. تولید آمازولن نیز مخصوصاً زمانی که 2-4-D، دی کامبا و تریازین استفاده شد کاهش یافت (فيگوئريدو و همكاران، 2008).
حمله پاتوژنها و آفات باعث ضعیف شدن گیاه میشود و بیومس را در واحد سطح کاهش میدهد. برای مثال قارچ خاکزی Verticilium dahlias عامل محدود کننده کشت نعناع فلفلی در آمریکا است. برای مقابله با آفات و بیماریهای مختلف، گیاهان تولید ترپنوئیدها و ترکیبات فرار که نقش دفاعی در برابر این عوامل دارند را بالا میبرند تا در برابر استرس ناشی از آنها مقاومت کنند، اما تولید اسانس در واحد سطح به علت کاهش رشد گیاه كم ميشود. بررسیها در گیاه Agastache anethiodora نشان داد که ویروس موزائیک خیار باعث کاهش عملکرد اسانس شد و مقدار نسبی اجزای اسانس را تغییر داد (فيگوئريدو و همكاران، 2008).
2-1 قارچ ماکروفومیناقارچ M. phaseolina معمولا بر روی سیستم آوندی ریشهها و میانگرههای تحتانی تاثیر میگذارد و نقل و انتقال مواد غذایی و آب را به سمت قسمتهای فوقانی گیاه مختل میسازد. این قارچ گیاهان را در تمام مراحل رشدی آلوده میکند. تحت شرایط مزرعهای قارچ عامل بیماری در طی مراحل ابتدایی رشد در گیاه گسترش مییابد اما علائم بیماری تا زمان بلوغ ظاهر نمیشود. شرایط آب و هوایی نظیر دما و رطوبت یک نقش مهمی را در فعالیت و تکثیر M. phaseolina ایفا میکند و این نیازهای اپیدمیولوژی میتواند در جهت حمله به میزبان و توسعه علائم بارز نقش داشته باشد، اگر چه دامنه نیازهای دمایی و رطوبت نسبی به نوع ایزولهها، شرایط آب و هوایی منطقه و ارقام میزبان بستگی دارد (راجکومار و ماهالینگ، 2007 ؛ ادموند، 1964).
چنانچه رطوبت کم و دمای بالا غالب باشد قارچ ماکروفومینا در سراسر مراحل آلودگی گیاهچه سریعا میزبان را مورد حمله قرار داده و در بین 24 تا 48 ساعت در میزبان گسترش مییابد (راجکومار و ماهالینگ، 2007 ؛ ادموند، 1964).
آلودگی اولیه بیماری در مرحله گیاهچه اتفاق میافتد ولی معمولا تا زمان گلدهی به صورت پنهان باقی میماند (اسمیت و کراویل، 1997).
علائم بارز در اواسط تابستان و در دماهای بالای 24 تا 30 درجه سانتیگراد و رطوبت پایین خاک ظاهر میشوند. بخشهای هیپوکوتیل گیاهچههای آلوده ممکن است در هنگام طویل شدن تغییر رنگ دهد و به رنگ قهوهای مایل به قرمز در میآید (اسمیت و کراویل، 1993).
خسارت قارچ ماکروفومینا به صورت تشکیل گیاهچههای نامرغوب، مرگ گیاهچه از نوع Pre-emergence و Post-emergence و کاهش باروری گیاهان مسنتر میباشد. اگر آلودگی از طریق ریشه صورت میگیرد در سطح و بالای خاک تغییر رنگ مشاهده میشود. قسمتی که دچار تغییر رنگ شده به رنگ قهوهای تیره تا سیاه در میآید و گیاهچههای آلوده به ویژه در شرایط گرم و خشک ممکن است از بین بروند. در هوای خنک و مرطوب گیاهچههای آلوده زنده میمانند، ولی در طی مراحل زایشی حامل آلودگی پنهان هستند. علائم بیماری ممکن است مجددا در هوای گرم و خشک و یا تحت تاثیر علفکشها ظاهر گردد. در گیاهان مسنتر، حالت پوسیدگی زغالی بعد از اواسط فصل ظاهر میشود. چنانچه آلودگی در اوایل رشد گیاه اتفاق بیافتد، ابتدا گیاهان آلوده برگهای کوچکتر از برگهای طبیعی تولید کرده که استحکام خود را سریع از دست میدهند. در مرحله پیشرفتهتر، برگها به رنگ زرد در آمده و پژمرده میشوند، اما متصل باقی میمانند گاهی لکههای سطحی ساقه از سطح خاک به سمت بالا امتداد مییابد (اسمیت و کراویل، 1993).
پس از گلدهی یک تغییر رنگ خاکستری روشن یا نقرهای در بافت اپیدرمی یا زیر اپیدرمی، در ریشه اصلی و قسمتهای پایینی ساقه ظاهر میشود. میکرواسکلروتهای سیاه رنگ قسمتهای بیرونی بافت ساقه و بافت آوندی ساقه را احاطه میکنند و ممکن است مسیرجریان آب را مسدود کنند این میکرواسکلروتها ممکن است به اندازهای زیاد باشند که در بافت زیر اپیدرم رنگ خاکستری شبیه حالتی که پودر زغال روی آنها پاشیده شده باشد، ایجاد میکنند. ساقه ترک میخورد، پوک و توخالی میشود و مغز ساقه از بین میرود. طبقهای آلوده کج و بدشکل میشوند و در طبقهای آلوده گلهای مرکزی عقیم میشوند (ورمس و همکاران، 2011).
در آلودگیهای بذری، بذرهای آلوده ممکن است فاقد علائم باشد یا دارای لکههای سیاه نامشخص به همراه تغییر شکل روی پوسته بذر باشد. گیاهچههای حاصل از بذرهای آلوده میتوانند همراه با علائم یا بدون علائم، آلوده شوند. گیاهچههای آلوده از رشد باز میمانند و تحت تاثیر مرگ گیاهچه قرار میگیرد (سینکلر و بکمن، 1993).
علائم عمده روی گیاهان آلوده به صورت کوتولگی (Stunting)، زردی و کلروز، پیری زودرس، از بین رفتن گیاهان قبل از موعود، پژمردگی و انسداد و از بین رفتن سیستم آوندی میباشد (ابوی و پاستور، 1990).
علائم تیپیک بیماری به صورت زخمهای طویل سیاه یا خاکستری، خسارت برگ قبل از موعود و در نهایت کاهش کمیت و کیفیت بذر میباشد (کلود و روپ، 1999).
2-2- طیف میزبانیقارچ M. phaseolina دارای طیف میزبانی بسیار وسیع است، به طوری که بیش از 500 گونه متعلق به 75 خانواده گیاهی را مورد حمله قرار میدهد. بیشترین گیاهان میزبان در خانواده Poaceae، Brassicaceae، Solanaceae، Leguminosae، Composite قرار دارند (پورکایاستا و همکاران، 2006).
از میان گیاهان مهم دانه روغنی، صنعتی، حبوبات و علوفهای که به عنوان میزبانهای این قارچ به شمار میآیند میآیند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
آفتابگردان (Helianthus annuus)، سویا (Glycine max)، گلرنگ (Carthamus tinctorius)، کنجد (Sesamum indicum)، ذرت (Zea mays)، بادام زمینی (Arachis hypogea)، پنبه (Gossypium hirsutum)، چغندرقند (Beta vulgaris)، نخود ایرانی (Cicer arietinum)، لوبیا (Phaseolus vulgaris)، باقلا (Vicia faba)، لوبیای سفید (Phaseolus lunatus)، سورگوم (Sorghom bicolor)، شبدر (Trifolium pretense)، یونجه (Medicago sativus)، گندم (Triticum aevtivum) (میهالی، 1992).
از درختانی که به عنوان میزبانهای این قارچ گزارش شدهاند شامل گونههای مرکبات (Citrus spp)، گونههای کاج (Pinus spp)، گونههای آلو (Prunus spp)، کاج سیاه (Larix gmelinii) و زیتون (Olea europea) میباشد. در ایران قارچ عامل بیماری علاوه بر آفتابگردان روی سویا، کنجد، ذرت، کیوی، بامیه، خربزه، طالبی، خیار، گوجه فرنگی، بادمجان، بقولات و زیتون گزارش شده است (مهدیزاده و همکاران، 1388).
از بین گیاهان سبزی و صیفی و جالیز که به عنوان میزبانهای این قارچ گزارش شدهاند، میتوان بادمجان (Solanum melongena)، گوجه فرنگی (Lycopersicum esculentum)، سیب زمینی (Solanum tubersum)، سیب زمینی شیرین (Impomoea batatas)، فلفل (Capsicum annum)، کلم (Brassica oleracea)، کاهو (Lactuca sativa)، هویج (Dacus corvata)، خربزه (Cucumis melo)، خیار (Cucumis sativus)، توت فرنگی (Fragaris sp)، گل جعفری، مارچوبه، هندوانه، طالبی، شلغم و تربچه را نام برد (میهالی، 1992).
2-3- مکانیزم آلودگی و بیماریزاییقارچ M. phaseolina به وسیله مکانیزم اعمال فشار و لوله تندش یا به وسیله تخریب و انحلال دیواره سلولی از طریق ترشح توکسینها یا آنزیمها به درون بافت نفوذ مییابد (ویلر، 1975).
قارچ عامل بیماری یک تعدادی از فیتوتوکسینها مانند آسپرلین (Asperlin)، ایزواسپرلین، فومالاکتون، فازئولینیک اسید، فومنونو فازئولینون را تولید میکنند (دهار و همکاران، 1982 ؛ باتاچاریا و همکاران، 1992).
فازئولینون دارای اهمیت زیادی میباشد و ظهور علائم بیماری را در گیاه تحریک میکند (باتاچاریا و همکاران، 1992).
نقش مستقیم توکسینها در تحریک بیماریزایی به وسیله M. phaseolina توسط کن بررسی شده بود (چان، 1969).
تخریب دیواره سلولی به وسیله M. phaseolina ناشی از آنزیمهای پلیگالاکتوروناز و سلولاز میباشد. قارچ M. phaseolina میتواند تا بیش از 5-10 میکرون به درون غشای مومی شکل نفوذ کند (ویلر، 1975).
ایجاد آلودگی قارچ ماکروفومینا در خاک به واسطه میکرواسکلروتهای آن میباشد. این اندامها از نظر متابولیکی غیر فعال بوده و فقط در صورت مجاورت و تماس با ریشه و طوقه گیاه میزبان جوانه زده و پس از تولید هیف اندامهای گیاهی را سریعا کلونیزه میکنند ولی ممکن است ریشه و ساقه ظاهرا سالم به نظر آید (اعتباریان و همکاران، 1379).
نفوذ هیف ابتدا به صورت برون سلولی است و سپس به صورت درون سلولی و برون سلولی انجام میشود. رشد میسیلیومی قارچ در ناحیه زیر سلولهای اپیدرمی، تا زمانی که هیفهای آن به ناحیه کرتکس برسند، ادامه مییابد. در این ناحیه رشد قارچ ابتدا منحصر به فضای بین سلولها بوده ولی بعد از گسترش قارچ و کلونیزه کردن ناحیه کرتکس، تهاجم به صورت درون سلولی انجام میشود. در این مرحله اندامکهای قابل مشاهده در سلولهای میزبان ناپدید میشوند و اسکلروتها داخل سلول تشکیل میشوند (سینکلر و بکمن، 1993).
در مرحله آلودگی و هم زمان با تشکیل اسکلروتها مواد پکتینی و سلولزی سلول میزبان به سرعت تجزیه شده و مقدار آنها شدیدا کاهش مییابد. در حالی که هیچ کاهشی در مواد لگنینی در محل آلودگی مشاهده نمیشود (سینکلر و بکمن، 1993).
با کامل شدن و بلوغ میکرواسکلروتها در داخل سلولهای میزبان غالبا شکافهایی در دیواره سلولی به وجود میآید. اسکلروتهای بالغ از نظر متابولیکی غیر فعال میباشند و زندگی آن مستقل از میزبان است. با توجه به اینکه تشکیل اسکلروتها ابتدا در بافتهای سبز آغاز و تعداد آنها در بافتهای مرده افزایش مییابد میتوان گفت تبدیل تدریجی مرحله میسلیومی قارچ به مرحله اسکلروتی منجر به زوال تدریجی گیاه میگردد (سینکلر و بکمن، 1993).
2-4- چرخه زندگی قارچقارچ M. phaseolina یک بیمارگر اختیاری خاکزاد و آلوده کننده ریشه است که از راه زخمها بعد از حمله سایر عوامل بیماریزا وارد گیاه میشود و یا هنگامی که گیاه در اثر کمبود مواد غذایی به خصوص عناصر کم مصرف و یا سایر عوامل محیطی ضعیف شده است توسط این قارچ مورد حمله قرار میگیرد و قارچ از طریق مسدود کردن یا تخریب بافت آوندی در ریشه و ساقه باعث خسارت میشود (ویلی، 1989).
قارچ M. phaseolina یک قارچ گرمادوست بوده و در مناطقی که در طول دوره رویش گیاه دارای فصل گرم و خشک میباشند بیشتر شیوع دارد (غفاریان و میناسیان، 1379).
دمای بهینه برای فعالیت قارچ ماکروفومینا 28-35 درجه سانتیگراد میباشد که در این دما بیشترین رشد رویشی و تولید میکرو اسکلروت را خواهیم داشت (غفاریان و میناسیان، 1379).
دمای لازم برای آلوده کردن گیاه بر حسب نوع آن متفاوت است.معمولا این درجه مطلق دمای بهینه برای رشد گیاهان میزبان میباشند. همچنین رشد قارچ در داخل بافت گیاه بستگی به تاثیر شرایط داخلی گیاه دارد. رشد و نمو گیاه کم و بیش بر حسب شرایط طبیعی در بافتها سریع است، ولی در گیاهان چند ساله و چوبی کند میباشد. بیماریزایی قارچ ماکروفومینا بستگی به شرایط فیزیولوژیکی گیاه میزبان دارد (ارشاد و شیرزادی، 1348).
pH مطلوب برای فعالیت قارچ ماکروفومینا بین 5 تا 8 میباشد و این قارچ در کلیه خاکهای اسیدی و قلیایی گسترش دارد (غفاریان و میناسیان، 1379).
زمستان گذرانی قارچ در خاک یا بقایای گیاهی آلوده و به صورت میکرواسکلروت میباشد و میتوان بسته به شرایط محیطی برای مدت 2 تا 15 سال در خاک زنده بمانند (کوک و همکاران، 1972 ؛ الایا و ابوی، 1996).
تعداد میکرواسکلروتهای موجود در خاک رابطه مستقیمی با بیماریزایی بیمارگر دارد (سینکلر و بکمن، 1993).
خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک میتواند روی بقای میکرواسکلروتهای ماکروفومینا موثر باشد. عموما در خاکهایی که دارای نسبت بالای C/N، غلظت اکسیژن بیش از 16% و تراکم پایین بقایای گیاهی میباشند، به ندرت جوانهزنی میکرواسکلروتها برای مدت طولانی حفظ میشود (گنگوپادهایا و همکاران، 1982).
در خاکهای خشک میکرواسکلروتها مدت مدیدی میتوانند زنده بمانند ولی در خاکهای مرطوب اسکلروتها بیش از 7 تا 8 هفته و میسلیومها بیشتر از 7 روز دوام نمیآورند (الایا و همکاران، 1996).
شوکز و همکاران (1997) گزارش کردند که رطوبت پایین خاک سبب افزایش و دوام طولانی M. phaseolina در خاک میشود.
دمای بالا و رطوبت پایین خاک از فاکتورهای مهم در ایجاد و توسعه بیماری میباشند (الایا و همکاران، 1996).
قارچ ماکروفومینا زمانی بهتر رقابت میکند که میزان مواد غذایی خاک پایین و دما بالای 30 درجه سانتیگراد باشد. رشد در خاک توسط مواد غذایی ذخیره شده در میکرواسکلروتها آغاز میشود و هنگامی که میزان مواد غذایی خاک برای رقابت کنندگان قارچی کافی نباشد، ادامه مییابد (سینکلر و بکمن، 1993).
این قارچ همچنین بذرزاد هم میباشد (ابوی و پاستور، 1990 ؛ رعیتپناه و همکاران، 2006).
درصد زیادی از بذرها میتوانند حامل بیمارگر در پوشش بذر باشند. بذور آلوده جوانه نمیزنند و گیاهچه تولید نمیکنند و ممکن است بعد از آلودگی به سرعت از بین بروند (ورسون، 1975).
در بیماری پوسیدگی زغالی بسته شدن مکانیکی مجراهای آوند چوبی به وسیله میکرواسکلروتها، تولید توکسین، فعالیت آنزیمها و فشارهای مکانیکی در طی نفوذ در توسعه بیماری نقش دارند (ویلی، 1989).
2-5- کنترل بیماریهای ماکروفومیناروشهای متفاوتی برای کنترل بیماری معرفی گردید که تمامی آنها بر روی کنترل جمعیت قارچ متمرکز شده است.
2-6- کنترل زراعیاستفاده از کودهای ازته، پتاسه و فسفره به میزان کافی: مطالعات انجام شده نشان میدهد که تغذیه مناسب سبب کاهش بیماری میشود ولی دادن کود ازته زیاد سبب افزایش بیماری در آفتابگردان، ذرت و نخود میگردد (توسی و زازرینی، 1990).
آبیاری مناسب: آبیاری مناسب، حفظ رطوبت خاک و عدم استرس آب در زمان گلدهی یک عامل مهم در کاهش آلودگی توسط قارچ ماکروفومینا در محصولات مختلف میباشد (هارمان و همکاران، 2004).
غرقاب کردن خاک قبل از کشت: به منظور کنترل بیماری ناشی از M. phaseolina تحقیقات زیادی صورت گرفته است و مشخص شده که غرقاب کردن به مدت 3 تا 4 هفته برای از بین بردن اسکلروتهای موجود در خاک موثر میباشد (وودس و دونیوی، 1986).
تناوب زراعی با غیر میزبان: در مزارع شدیدا آلوده شده، تناوب با غیر میزبان از قبیل غلات تراکم اینوکلوم بیمارگر را در خاک کاهش میدهد (میهالی، 1992).
جمعآوری و سوزاندن بقایای گیاهی بعد از برداشت: جمعآوری و سوزاندن بقایای آفتابگردان باعث کاهش قارچ عامل بیماری و در نتیجه کاهش بیماری میگردد (میهالی، 1992).
سال و تاریخ کشت: تنظیم تاریخ کشت نیز بر روی میزان محصولات و تراکم قارچ عامل بیماری موثر است به طوری که میزان محصولات بذری در هر سال متفاوت میباشد به طور مثال تراکم قارچ ماکروفومینا نیز در ارقام در سال 1994 نسبت به سال 1992 و 1993 بیشتر بوده، زیرا سال 1994 نسبت به سال 1992 و 1993 خشکتر بود بنابراین میزان کمتر محصولات و تراکم بیشتر بیمارگر در آن سال رخ داد و میزان بالای محصولات و سطح بالای ماکروفومینا در ارقامی که در ماه میکشت میشوند نسبت به ارقامی که در ماه ژوئن کشت میشوند رخ میدهد (اسمیت و کراویل، 1997).
استفاده از بذر سالم و عاری از اسکلروت: از آن جایی که قارچ عامل بیماری بذرزاد نیز میباشد لذا لازم است بذر در مناطق عاری از بیماری تهیه و بوجاری گردد (اعتباریان، 1385).
علاوه بر موارد ذکر شده زهکشی مناسی اراضی، استفاده از خاک با هوموس زیاد و کاهش تراکم گیاه در واحد سطح در کنترل بیماری موثر است (اعتباریان، 1385).
2-7- کنترل شیمیاییبرای کنترل شیمیایی بیماری پوسیدگی زغالی آفتابگردان با توجه به بیولوژی قارچ عامل بیماری و زمان ظهور علائم بیماری محدودیتهای خاصی وجود دارد. مبارزه شیمیایی با این بیماری با استفاده از سموم مختلف صورت گرفته که از بین آنها سموم بنزیمیدازولها (بنومیل، کاربندازیم، تیابندازول) اثرات بهتری داشتهاند (غفاریان و میناسیان، 1379).
سمومی از قبیل تیوفانات متیل، تیرامو سموم گازی مانند کلروپیکرین میتوانند خسارت عامل بیماری را کاهش دهند، اما در سطح وسیع اقتصادی به نظر نمیرسند (اعتباریان، 1381).
ضد عفونی بذر با تیرام یا کاپتان در مواقعی که بذر آلوده باشد توصیه میشود (اعتباریان، 1383).
با توجه به بیولوژی قارچ عامل بیماری و زمان ظهور علائم آن محدودیتهای خاصی در استفاده از این روشها وجود دارد (رعیت پناه و علوی، 1384).
به علاوه روشهای شیمیایی علاوه بر هزینههای سنگین و خطرات زیست محیطی که به دنبال دارند، سبب کاهش میکروفلور مفید خاک میشوند و دارای تاثیر موقت و ناپایدار هستند. این مساله گریز ناپذیر است که مصرف صموم شیمیایی در آینده الزاما میبایست کاهش یابد و بیشتر توجه ما باید روی سازوکارهای بیولوژیک مانند استفاده از ارگانیسمهای آنتاگونیست قرار میگیرد (بوون و اسچافاق، 1989).
2-8- کنترل بیولوژیکاگرچه سابقه تاریخی تجربیات مبارزه بیولوژیک را به 348 سال قبل از میلاد مسیح نسبت میدهند ولی شرح مشخصی از آن ارائه نشده است. در سال 1916 اسمیت، برای اولین بار نام مبارزه بیولوژیک را روی این روش مبارزه نهاد (آهون منش، 1379).
به طور کلی هرنوع مبارزه علیه بیماریهای گیاهی که از طریق آنتاگونیست انجام پذیرد بر حسب نظر تمام متخصصان و محققان بیماری شناسی مبارزه بیولوژیک به حساب میآید (کوبیسک و هارمان، 1998).
مبارزه بیولوژیک با عوامل خسارتزای گیاهی هم اکنون به صورت یک علم جدید مورد توجه قرار گرفته است. در واقع هدف از مبارزه بیولوژیک استفاده از میکروارگانیسمهای آنتاگونیستبه منظور کم کردن یا جایگزین کردن عوامل بیماریزایی، از طریق اضافه کردن آنها به خاک میباشد (غفاریان و میناسیان، 1379).
احتمال کنترل قارچ بیماریزا از طریق به کارگیری انحصاری میکروارگانیسمهای آنتاگونیست و یا تلفیق آنها با دوزهای پایین (غیر کشنده) قارچکشها از مدتها قبل مورد توجه قرار داشته است. اولین گزارش از کاربرد آنتاگونیستها بر علیه عوامل بیماریزای گیاهی توسط هارتلی در سال 1921 با استفاده از آنتاگونیستهای قارچی در خاک، در کنترل مرگ گیاهچه کاج ارائه گردید (کوک و بیکر، 1983).
جدایههای Trichoderma متابولیتهای ثانویه و غیر فرار فراوانی تولید میکنند که برخی از آنها بدون اینکه به طور فیزیکی با میکروارگانیسمها در تماس باشند از رشد و توسعه آنها ممانعت میکنند. مشهورترین متابولیتهای ضد قارچی تولید شده توسط این قارچ، تریکودرمینا، ویریدینو گلیوویرین میباشد (هارمان و همکاران، 2004).
ترشحات فرار، ترکیباتی مانند استالدئیدها و پروپیونالدئید هستند که دارای بویی شبیه نارگیل میباشند (کلایدون، 1987).
فعالیتهای بیوکنترلی Trichoderma میتواند اثرات مثبت روی رشد و تحریک مکانیسم دفاعی گیاه داشته باشد. همچنین میتواند شرایط محیطی و ریزوسفر اطراف عامل بیماریزا را با کنترل PH تغییر دهند (ویپس، 2001).
با توجه به اینکه Trichoderma از میزان رشد و قدرت ساپروفیتی بالایی برخوردار است وقتی همراه با سایر میکروارگانیسمهااز جمله عوامل بیماریزا در محیط معینی قرار گیرد خیلی سریع بقایای گیاهی را اشغال کرده و ضمن استقرار و افزایش جمعیت سایر میکروارگانیسمها از جمله قارچهای بیماریزا میگردد و در صورتی که عوامل بیماریزا به حیطه فعالیت آنها نزدیک شوند توسط دو مکانیسم میکوپارازیتیسم و آنتیبیوز آنها را از بین خواهد برد (اسلیو همکاران، 1994).
غفاریان و میناسیان (1379) چند جدایه از قارچ T. virenus ، یک جدایه از T. harzianum و یک جدایه از T. konigii را روی قارچ M. phaseolina در شرایط گلخانه مورد آزمایش قرار دادند و اثر آن را در کاهش بیماری موثر گزارش کردند. همچنین این محققان اثر قارچکش روالتیاس، کاربندازیم، بنومیل، کاپتان و مانکوزب را روی رشد میسلیومی این قارچ بیماریزا مورد آزمایش قرار دادند و دریافتند که قارچکشهای کاربندازیم و روالتیاس بهترین اثر را در کنترل این قارچ دارا میباشند.
در یک آزمایش تاثیر قارچهای آنتاگونیست Aspergillus niger، Aspergilus flavus، Trichoderma viride، Trichoderma harzianum، Penicillium capsulatum علیه قارچ M. phaseolina بر روی محیط کشت PDA مورد بررسی قرار گرفت و نمونهها به مدت 72 ساعت در دمای 30 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. نتایج نشان داد که قارچ A. flavus بیشترین تاثیر آنتاگونیستی را بر علیه M. phaseolina داشت و بعد از آن A. niger، T. viride بیشترین تاثیر آنتاگونیستی را داشتند و قارچ P. Capsulatum کمترین تاثیر آنتاگونیستی را بر علیه M. phaseolina نشان داد و تاثیر آنتاگونیستی T. harzianum نیز بر علیه M. phaseolina به صورت حد واسط بود (اولاهو همکاران، 2011).
باکتری Bacillus thuringiensis و قارچ Rhizobium meliloti نیز در کنترل بیولوژیک بر علیه M. phaseolina موثر میباشند (دوار و همکاران، 2007).
برخی از گیاهان نیز معمولا توانایی تولید متابولیتهای ثانویه از قبیل آلکالوئیدها، ترپنوئیدها، استروئیدها و دیگر ترکیبات آروماتیک را دارند که بر روی موجودات دیگر اثرات نامطلوب میگذارند، فعالیت ضد میکروبی عصارههای گیاهی که دارای ترکیباتی با فعالیتهای زیستی متفاوت میباشند میتوانند بر روی قارچهای مورد بررسی قرار گیرند، به عنوان مثال عصارههایی سیر و خرزهره اثر ضد قارچی بر رشد M. phaseolina دارند، خواص ضد باکتریایی و قارچی گیاه سیر به سبب وجود ترکیباتی نظیر allicin یا ajoene است. اندامهای هوایی گیاه خرزهره نیز دارای خاصیت ضد میکروبی روی برخی بیمارگرهای گیاهی میباشند که مهمترین عامل بازدارندگی رشد قارچها در این رابطه زانتان اکسیداز میباشد (قربانی و همکاران، 1390).
استخراج عامل آللوپاتیک از سه گونهChenopodium شامل C. album ، C. mural و C.ambrosioides در کنترل بیولوژیک علیه قارچ M. phaseolina موثر است (تاهارا و همکاران، 1994).
به عنوان نمونه عصارههای برگی گیاهان Azadirachta indica A. ، Melia azedarach L. از خانواده Meliaceae به ترتیب به میزان 34-85 و 43-78 درصد از فعالیت زیستی M. phaseolina میکاهند (اشرف و جاوید، 2007).
2-9- به کارگیری ارقام مقاومدر حال حاضر مهمترین و موثرترین روش برای کنترل قارچ M. phaseolina استفاده از ارقام مقاوم یا متحمل میباشد، که جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است و در این میان ارقام غیر تجاری آفتابگردان برای مقاومت علیه M. phaseolina گزارش شده است (گولو همکاران، 1989 ؛ حافظ و احمد، 1997).
اولین فردی که راجع به وجود ارقام مقاوم بحث نموده تئوفرستوسدانشمند یونانی است که در دویست و هشتاد و شش سال قبل از میلاد مسیح، بعضی از گیاهان را مقاومتر از دیگران دانسته است (آهون منش، 1379).
برکلی در سال 1851 میلادی گزارش نمود که پیازهایی با پوست رنگین نسبت به بیماریها، مقاومتر از پیازهای سفید میباشند. نایت در سال 1853 میلادی ارقام گندم نسبت به بیماری زنگ سیاه را مورد توجه قرار داد (آهون منش، 1379).
در سال هاي اخير به دليل بروز برخي مشكلات وتهديدهاي ناشي از مصرف سموم شيميایي در سيستم هاي كشاورزي، گرايش زيادي به استفاده از پتانسيل بالقوه موادبيولوژيكي در كنترل آفات، بيماري ها و علف هاي هرز ايجاد شده است. فعاليت ضد ميكروبي و حشره كشي اسانس و عصاره چندين گونه گياه به خوبي شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته اند در اين بين ، استفاده از تركيب هاي طبيعي گياهان براي رسيدن به منظور فوق مورد توجه پژوهشگران زيادي قرار گرفته است محققين زيادي در سالهاي اخير به مطالعه اثرات ضد باكتريايي، ضد قارچي و حشره كشي اسانسها و عصارههاي گياهي پرداختهاند (پیتارکی و همکاران.2002).
2-10- گیاه شناسی2-10-1- گیاه دارویی اکالیپتوساکالیپتوس با نام علمی Eucalyptus spp و نام انگلیسی Red Gum گیاهی است از خانواده Myrtaceae، اکثر گونههای این گیاه درختانی بلند و همیشه سبز که ارتفاع آنها به 45 تا 65 متر میرسد. پوست درخت نقرهای است که هر ساله به صورت ورقه جدا شده و قطعه قطعه میگردد. ولی بعد رنگ آن زرد میشود، این گیاه بومی مناطق شرق استرالیا بوده و سپس به ساير نقاط دنيا انتشار يافته است، انتشار عمومی آن در مناطق تحت حاره، اروپا، افریقای شمالی و آمریکای جنوبی است (جوانشیرک، 1351).
در ایران در شرق دریای خزر کشت شده است. اكاليپتوس يكي ازمعروفترين گياهان دارويي است كه از ديرباز اثرات ضد ميكروبي و خواص ديگر آن مورد توجه بوده است. اكاليپتوس داراي گونههاي مختلفي از جمله: آلبا، دگلوتيا، ساليبگنا، كامالدولنسيس، سيتري اودورا و… است. اين گياه منبع غني از پليفنلها و ترپنوئيدهاست و تركيب اصلي برگ آن اكاليپتول يا سينئول 50 تا 80 درصد (C10H18O) و 1 درصد اسانس ميباشد (صمصام شريعت، 1370). سينئول مايعي است بيرنگ يا كمي زردرنگ كه نقطه جوش 176 درجه سانتيگراد دارد و بوي كافور ميدهد، اين ماده از طريق اسانسگيري بهدست ميآيد. مهمترين مواد مؤثر بدست آمده از عصارهگيري گياه مذكور Saponins, Tannins, Cardiac Glycosides میباشد (آیپولا و آدنی.، 2008)
از اكاليپتوس براي درمان بسياري از بيماريها مانند آنفلونزا، تونسيليت، اسهال خوني و بيماريهاي پوستي استفاده ميشده است. عصاره برگ اين گياه داراي خواص ضد سرطاني، ضدالتهابي، ضد درد، آنتياكسيدان، ضد ازدياد قند خون، ضد مالاريايي، ضد قارچي و ضد ويروسي است (سیدیگوی و همکاران، 2004).
در حال حاضر با توجه به اين كه اكاليپتوس در شكلهاي مختلف در فارماكوپههاي دارويي جهان و ايران وارد شده است، استفاده از اين گياهان در مديريت بيماريهاي گياهي بسيار مؤثر خواهد بود.
مطالعات انجام شده بر روي عصارههاي مختلف اكاليپتوس نشان داده است ميكروارگانيزمهاي استافيلوكوكوس اوريوس، شيگلا ديسانتري، اشريشيا كلي، سالمونلا پاراتيفي، كانديدا آلبيكانس و باسيلوس سوبتيليس به ترتيب حساسترين تا مقاومترين اجرام ميكروبياند (اسرین واسا و همکاران، 2001).
2-10-2- گیاه دارویی رزماریرزماري با نام علمی Rosmarinus officinalis L. گیاهی از خانواده Lamiaceae است. رزماری گیاهی درختچهاي است با شاخههاي انبوه چوبي و ارتفاع 5/1-2 متر كه بر روي شاخههاي قديميتر، پوست فلس مانندي دارد. پاجوشهاي آن كركدار است و برگهاي سوزني شكل به طول 15-35 سانتيمتر دارد. اين برگها برگشته، با سطح فوقاني سبز رنگ و سطح تحتاني خاكستري تيره مشاهده ميشود. گلهاي آن به رنگ آبي روشن و به شكل دستههاي 2-10 تايي در محور برگ ظاهر ميشود. از خصوصيات اين گياه بوي فراوان برگها است كه آن را به عنوان يك گياه معطر معرفي ميكند (شاهرخي، 1375).
پرورش گیاه رزماری در بیشتر نواحی ایران معمول میباشد. پرورش دهندگان عمده گیاه رزماری را در دنیا، کشورهای شمال آفریقا خصوصاً مراکش و تونس و کشورهای جنوب اروپا خصوصاً اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، یوگسلاوی و آمریکا تشکیل میدهند.
رزماري حاوي اسانس فرار و تانن است. برگهاي اين گياه داراي اسانس، تانن، فلاونوئيدها، ساپونين و آلكالوئيد رزماريسين ميباشند. اسانس اين گياه داراي اهميت فراواني است و كاربردهاي فراواني نيز دارد (امین، 1370).
از رزماری به صورت خوراکی در درمان اضطراب، سردرد، میگرن، فشار خون، نفخ و بیاشتهایی و به صورت موضعی به عنوان مسکن موضعی در درمان دردهای عضلانی وبیماریهای روماتیسمی استفاده میشود. همچنین به علت عطر و طعم مناسب در صنایع آرایشی ـ بهداشتی مورد استفاده قرار میگیرد.
روغن رزماری یک روغن محرک است واز نظررایحه و اثر، گرم و نافذ میباشد. اثر محرک رزماری روی سیستم اعصاب مرکزی بسیار برجسته است (شاهرخي، 1375).
ثابت شده است كه عصاره رزماري اثر ضدباكتريايي برروي باكتريهاي گرم مثبت و گرم منفي داشته و خاصيت ضدقارچي از خود نشان داده است (جننا و همکاران، 2008).
گزارش دادند كه عصاره رزماري خاصيت ضدميكروبي دارد ولي مقاومت ميكروب به نوع باكتري بستگي دارد
(رضمان و جرسک، 2009).
2-10-3- گیاه دارویی درمنهAr–isia sieberi Besser (Ar–isia herba-alba Asso) نمونهاي از گياهان بياباني است كه در ايران، فلسطين، سوريه، عراق، تركيه، افغانستان و آسياي مركزي ميرويد (فرزانه و همکاران، 2006 ؛ آیتالهی و همکاران، 1378). به اين گياه درمنه دشتي ميگويند. درمنه متعلق به خانواده Compositae میباشد. تنها جنس درمنه بیش از 400 گونه در سطح جهان دارد (مکگروگر، 1996). در ایران نیز حدود 33 گونه درمنه وجود دارد که دو گونه A. Sieberi و A. Aucheri در مجموع پوشش غالب مناطق استپی و نیمه استپی را تشکیل میدهند که بخش اعظم منطقه ایران و تورانی را شامل میشوند (مظفریان، 1367). اين گياه بوتهاي بسيار معطر، عنصر اصلي و غالب اجتماعات گياهي در استپهاي خشك و نيمهخشك كشور محسوب ميشود. ارتفاع اين بوته بين 30 تا 50 سانتيمتر بوده و داراي انشعابات متعدد و متراكم است كه شكل كپهاي را به بوته ميبخشد.گلها به رنگ زرد به صورت مجتمعهای کوچک به قطر 3-4 سانتیمتر، تخم مرغی و پهن است (بیلت و ناتل، 1994). درمنه دشتي از جمله بوتههاي بسيار سازگار به شرايط سخت بيابان محسوب ميشود كه علاوه بر مصارف علوفهاي (در مراتع قشلاقي)، بوتهاي بسيار مقاوم در مقابل فرسايشهاي بادي و نقش ارزندهاي را در حفاظت خاك اين نقاط بر عهده دارد. با انجام مطالعات و آزمايشهاي متعددي كه روي گياه دارويي sieberi Ar–isia انجام گرفته، تركيبات شيميايي و مواد موثره اين گياه مشخص شده است.این گیاه دارای ترکیبات ترپنوئیدی، سزکوئیدی میباشد، برگ گیاه دارای ماده تلخی به نام آبسینتین میباشد که مهمترین ماده گیاه است (زرگری، 1371). سزکوییترپنها تشکیل دهنده ماده تلخ گیاه شامل: آبسینتین، آرتابسین و ماتریسین میباشد (بیلت و ناتل، 1994). از عصاره استخراج شده از گياه آرتميزيا سيبري، منوترپن از دستههاي گليكوزيدي و اسيدي و چهار سزكوييترپن از مشتقات اوپلونانونو جرمكرانبه دست آمد. در بررسي اوليه گياه چند تركيب جديد از جمله مشتقات بيزابولنو كتون سالسولن نيز شناسايي گرديد. در بررسي اكتشافي اجزاي اين گياه، 157 تركيب شناسايي و جداگرديده است. از تركيبات حاصل از عصاره گياه، سه سزكوييترپن از مشتقات اوپلونانون، يك سزكوييترپن از دسته جرمكران، چهار منوترپن گليكوزيدي و يك منوترپن اسيدي ميباشند. از تركيبات موجود در اين گياه، كامفر و 1، 8-سينئول از منوترپنهاي اكسيژندار به ترتيب با مقادير 5/44 و 9/18 درصد اجزاي اصلي اين اسانس را تشكيل ميدهند و سزكوييترپن دهيدرو 1، 8- سينئول (ترکیب 10) با 25/1 درصد بالاترين مقدار را در میان سزكوييترپنهاي اسانس مذكور دارا ميباشد (آیتالهی و همکاران، 1378). مطالعه ديگري حاكي از آن است كه اسانس درمنه از تركيبات پرنپتوئيد ميباشد كه ميزان تركيبات در اسانس اين گياه شامل 8/35 درصد (β-thujon)، 77/10 درصد (α-thujon)، 45/9 درصد ديمتيل سيكلوپنتان كربوكسيليك اسيد و58/4 درصد (Camphor) است (استاد و همکاران، 1379).
2-10-4- گیاه دارویی نعناع فلفلینعنا فلفلي با نام علمي Mentha pipertia L.از خانواده Lamiaceae گیاهی است علفی و چند ساله که اندامهای رویشی آن در فصل نامناسب نیز فعال هستند، ریزومدار که طول آنها به 20 سانتیمتر میرسد و به صورت پراکنده در سطح خاک قرارمیگیرند. ساقههای آن چهارگوش است. برگها پهن، بدون دمبرگ و دندانه دار و انتهای آنها سبز تیره است. گلها به رنگ بنفش روشن و بهصورت خوشهایی دیده میشوند. میوه کپسولی، به رنگ قرمز تیره است که قوهی رویشی ندارد. منشا نعنا نواحی کشورهای رومانی، مجارستان، شوروی و چین است (عمویی، 1388).
نعنا فلفلی از جمله گياهان دارويي و معطري است كه اسانس آن مصارف دارويي، غذايي، آرايشي و بهداشتي فراواني دارد (فوستر، 1996).
تركيبات موجود در اين گياه داراي خاصيت آنتياكسيداني، قارچكشي و حشرهكشي ميباشند (پاولا، 2005).
خاصيت ضد ميكروبي آن علیه Escherichia coli، Candida albicansو Staphylococcus aureus تأييد شده است (آریدوگان و همکاران، 2002).
اثر عصاره اين گياه روي تشكيل مايه قارچ هاي اندوفيت برگي مورد بررسي قرار گرفته و تأثير بازدارندگي آن به اثبات رسيده است (موسیارلی و همکاران، 2003).
موريرا و همكاران (2005) نشان دادند كه اسانس نعنا فلفلی داراي خاصيت ضدباكتريايي است. در مطالعهاي ديگر نشان داده شده است كه اسانس اين گياه قاد به توقف رشد P. infestans عامل بيماري بادزدگي سيب زميني در شرايط آزمايشگاهي است و در آزمايش گلخانهاي موجب كاهش شدت بيماري سيب زميني شده است. خاصيت ضدقارچي اسانس نعناع فلفلي عليه قارچ F. oxysporum نيز به اثبات رسيده است.
داورت و همكاران (2005) نشان دادند كه عصاره اتانولي گياه نعناع فلفلي اثر بازدارندهاي بر روي قارچ Candida albicans ندارد.
عبدالملکی و همکاران در سال 1390 اثر ضدقارچی گیاه نعناع فلفلی را برروی قارچهای بیماریزای Fusarium oxysporum ، Rhizoctonia solani ، Bipolaris sorkiniana و Phytophtora drechsleri با دو روش دیسک کاغذی و اختلاط با محیط کشت، مورد بررسی قرار دادند. در این مطالعه آب به عنوان بهترین حلال جهت استخراج مواد بازدارنده از گیاه مورد نظر معرفی گردید. نتایج به دست آمده در مطالعه آنها نشان داد که غظت 4 میلیگرم در هر دیسک کاغذی میتواند اثر مهارکنندگی مطلوبی بر قارچ ریزوکتونیا سولانی داشته باشد.
نتايج بررسيها اوجی و همکاران 1381 نشان داد كه قارچ Rhizoctonia solani عامل بوته ميري و پوسيدگي ريشه و طوقه گياه دارويي رزماري در شهرستان كرج ميباشد. در بيشتر موارد اين زخمها با زردي و پژمردگي اندامهاي هوايي گياه آن همراه ميباشند. به طوريكه اندامهاي هوايي و برگها حالت پژمرده از خود نشان ميدهند.
اسانس و عصاره الکلی گونههای نعنا روی طیف وسیعی از باکتریهای بیماریزای گیاهی اثر بازدارندگی دارد )گلوسه ،2007).
بيكي و عليزاده (2005) نشان دادند كه اسانس گونههاي نعناع بيشترين اثر بازدارندگي روي باكتريهاي عامل بيماري نواري جو و گندم دارند.
هوسي و همكاران (2005) با بررسي خواص ضدباكتريايي 34 گونه گياهي روي باكتريهايPseudomonas savastanoi ،Pss ،E. amylovora و Xanthomonas vesicatoriaنشان دادند كه اسانس گونههاي نعناع بيشترين بازدارندگي را ايجاد مي كنند.
حساسیت گونههای قارچی بسته به نوع عصاره و غلظت آنها متفاوت است، میتوان گفت تفاوت در فعالیت ضدقارچی عصارههای گیاهی به اجزای تشکیل دهنده آنها بستگی دارد. به طوری که یک ترکیب ممکن است به تنهایی یا بهصورت تشدید کننده همراه با سایر ترکیبات موجب فعالیت ضدقارچی عصارهها گردد (پلوتو و روبرت، 2003).
همچنين ثابت شده است كه واكنش اجزاي اسانس با يكديگر نقش مهمي در اثر ضدميكروبي گياه ايفا مي كند تيمول و كارواكرول داراي اثرات سينرژيستي ميباشند (دیدری و همکاران، 1994).
اسانسهاي گياهي روي قارچها داراي اثر مهاركنندگي بيشتري نسبت به باكتريها هستند ولي اسانسهاي گياهي اثر باكتري كشي قويتري در مقايسه با اثر قارچ كشي دارند (کراف و هب، 2004).
2-11- مبارزه بیولوژیکتاکنون از روشهای مختلفی به منظور کنترل بیولوژیک قارچها استفاده شده است. یکی از موثرترین روشها، استفاده از عصارههای گیاهان مختلف در کنترل این قارچ بوده است. به عنوان نمونه در بررسی اثر ضدقارچی برخی از اسانس گیاهان دارویی بر قارچ آسپرژیلوس فلاووس مشاهد شد که از میان 7 اسانس گیاهی مورد مطالعه اسانس رازیانه بیشترین میزان بازدارندگی از خود نشان دادند همچنین مشاهده شد که اثر نوع و غلظت اسانس بر درصد کلونیزاسیون قارچA.flavus در سطح احتمال آماری 1 درصد دارای اختلاف معنیداری میباشد.
برگ اكاليپتوس به دليل وجود تانن كه تركيبات پليفنلي ميباشند، داراي خواص ضدباكتريايي و ضدويروسي است (کاون، 1999).
عبدالملکی و همکاران (1390)، به تاثیر عصاره اکالیپتوس و بابونه علیه قارچهای بیماریزای گیاهی اشاره کردند، همچنین با بیان حساسیت کم به عصاره آبی گل بابونه به اختصاصي عمل كردن تركيبات موجود در عصاره اندامهاي مختلف گياه بابونه اشاره نمودند.
مطالعات مختلفي انجام شده كه در آن اثرات ضدميكروبي اسانسهاي مرزنجوش، مرزه و اكاليپتوس به تنهايي روي ميكروارگانيسمهاي مختلف بررسي شده است (مونچید و همکاران، 2005) .
ملکوتیان و حاتمی (1392)، تاثیر اسانس رزماری بر باکتری اشرشیا کلای را بیان نمودند.
فصل سوممواد وروش ها3-1- مشخصات محل آزمایشبه منظور بررسی اثر ضدقارچی اسانس گياهان دارويي (اکالیپتوس، نعناعفلفلی، درمنه، رزماری) و همچنین ذرات نانو نقره بر قارچ ماکروفومینا پژوهشی درمهرماه سال 1392 در آزمایشگاه بیماریشناسی دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان انجام شد.
3-2- مشخصات اجرایی طرحدر این تحقیق 6 سطح (200،400،600،800،1000 ،0) میکرولیتر در لیتر از اسانسهای گیاههای اکالیپتوس، نعناعفلفلی، درمنه، رزماری و 7 سطح (5، 10، 15، 20، 30، 75، 100) نانوسیلور بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت.
اثر ضد قارچی اسانسها بر رشد شعاعی قارچ Macrophomina phaseolina در محیط کشتPDA جهت تعیین حداقل غلظتهای موثر به روش اختلاط با محیط کشت گرور و مور (1962) مورد بررسی قرار گرفت.
3-3- تهیه اسانسهای گیاهی
اسانسهای اکالیپتوس، نعناعفلفلی، درمنه، رزماری از شرکت باریج اسانس کاشان که با روش تقطیر با آب و در مقیاس صنعتی بدست آمدهاند تهیه گردید. اسانسهای ذکر شده در شیشههای تیره در دمای 4 درجه سانتیگراد درون یخچال تا زمان آنالیز و استفاده نگهداری شد.
3-3-1- جدایههای قارچی جدایههای قارچی مورد استفاده دراین پژوهش از ایستگاه تحقیقات پسته دامغان تهیه گردید که شامل جدایههای Macrophomina phaseolina بود .
3-4- مراحل کار طرز تهیه محیط کشت سیب زمینی– دکستروز– اگار :
برای تهیه محیط کشت potato dextrose agar-PDA به میزان 4/2 گرم از پودر آماده PDA به وسیله ترازو توزین گردید و در فلاسکهای مربوطه ریخته شد و به هر فلاسک به میزان 60 سیسی آب مقطر افزوده شد. پس از بهم زدن به مدت 15 دقیقه در دمای 121 درجه وفشار 5/1 اتمسفر اتوکلاو گردید و بعد از خارج کردن اجازه داده شد تا دمای محیط کشت به 45 درجه سانتیگراد کاهش یابد.
. اسانسهای اکالیپتوس، نعناعفلفلی، درمنه، رزماری با غلظتهای (200،400،600،800،1000، 0) میکرولیتر در لیتر و نیز 7 غلظت (5، 10، 15، 20، 30، 75، 100) نانوسیلور به محیط کشت PDAاضافه و آرام به هم زده شد تا اسانسها به صورت یکنواخت در محیط توزیع گردید. در تیمار شاهد به جای اسانس به همان مقدار آب مقطر استریل اضافه شد .
محیطهای حاوی اسانس و شاهد درون ظروف پتری دیش به قطر 8 سانتیمتر ریخته شد و اجازه داده شد تا محیطها منعقد گردد. سپس دیسکهای قارچی به قطر 5 میلی متر توسط چوب پنبه سوراخ کن از کشت 7 روزه جدایههای ماکروفومینا تهیه و در مرکز هر تشتک پتری حاوی محیط کشت و تویین و اسانس قرار داده شد. پتریهای مایهزنی شده در انکوباتور در دمای 25 درجه سانتیگراد قرار داده شد .پس از پر شدن شاهد و گذشت 3، 5 ،7 روز قطر پرگنه هر تیمار اندازهگیری شد. کلیه مراحل انجام کار زیر هود لامینار ضدعفونی شده انجام گردید.
3-7- محاسبات آماری داده های حاصل از اندازهگیری غلظتهای مختلف با استفاده از نرم افزارآماری Excel و SAS تجزیه و تحلیل آماری شده و میانگین دادهها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند و در نهایت، مناسبترین تیمار معرفی شد.
تصاویر :
تصویر3-1 تهیه محیط کشت
تصویر 3-2 تیمار شاهد
تصوبر 3-3 آماده کردن پتری دیش ها
2967487top
تصویر 3-4 قارچ های رشد یافته
فصل چهارمنتايج 4-1- نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین میزان رشد قارچ
4-1-1- نانو ذرات نقرهبا توجه به نتایج حاصل از تجزیه واریانس اعمال سطوح مختلف نانو ذرات نقره بر روی قارچ ماکروفومینا فازئولینا نشان داد تفاوت معنیداری بین سطوح مختلف نانوذرات در سطح احتمال 1 درصد وجود دارد و همچنین اثر زمانهای مختلف در سطح 1 درصد اختلاف معنیداری را دارند. اثرات متقابل کاربرد سطوح مختلف نانو ذرات و زمان نیز در سطح 5 درصد معنیدار شد (جدول 4-4).
جدول 4-1 جدول تجزیهواریانس اثرات تیمارهای غلظت نانوذرات نقره و زمان بر میزان رشد قارچ
میانگین مربعات درجه آزادی منابع تغییرات
سطح رشد قارچ 319/0 ns 2 تکرار
85/67** 2 زمان
49/32** 7 غلظت اسانس
67/17* 2 غلظت اسانس×زمان
72/1 11 خطا
، *و** به ترتیب عدم معنیداری و معنیداری در سطح 5 و 1 درصد میباشد.ns
بررسی نتایج حاصل از تجزیه واریانس اثرات ساده غلظت نانو ذرات بر صفت رشد قارچ نشان داد بیشترین اثر بازدارندگی مربوط به غلظت 100 پیپیام با سطح رشد صفر بود وکمترین میزان ممانعتکنندگی مربوط به تیمار 10 پیپیام به میزان 55/5 بود. طبق نتایج حاصل از مقایسه میانگین اثرات ساده سطوح مختلف روز (جدول 4-5)، بیشترین کاهش رشد قارچ در روز سوم 27/1 و کمترین اثر بازدارندگی رشد قارچ نیز مربوط به تیمار روز هفتم 61/4 بود (جدول 4-5).
جدو4-2 مقایسه میانگینهای اثرات تیمارهای غلظت نانوذرات نقره و زمان بر میزان رشد قارچ (دانکن 5 درصد)
سطح رشد قارچ غلظت نانو ذرات نقره
5a 0
35/4a 5
55/5a 10
87/2b
68/2b
06/1c
78/2b
0c 15
20
30
75
100
سطح رشد قارچ زمان
27/1c
23/3b
61/4a 3روز
5روز
7روز
حروف مشابه در هر ستون، نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنيدار در بين ميانگين تيمارهاست.
شکل 4-4 نمودار نتایج مقایسه میانگین اثرات غلظتهای نانوذرات نقره بر رشد قارچ
شکل 4-5 نمودار نتایج مقایسه میانگین اثر زمانهای مختلف بر رشد قارچ
نتایج حاصل از مقایسه میانگین اثرات متقابل بین سطوح مختلف روز و غلظت نانو ذرات نشان داد که بیشترین اثر بازدارندگی نانو ذرات نقره بر روی قارچ ماکروفومینا فازئولینا با اثر 100 درصدی و ممانعت کامل از رشد مربوط به تیمارهای 100 پیپیام و در روزهای سوم، پنجم و هفتم بود و روز سوم و غلظتهای 15، 20 و 30 پیپیام نیز با ممانعت کامل از رشد اختلاف معنیداری را با تیمار 100 پیپیام در روزهای مختلف نشان نداد (جدول 4-6).
جدول4-3 مقایسه اثرات متقابل تیمارهای روز و غلظت نانو ذرات نقره بر میزان رشد قارچ (دانکن 5 درصد)